سبکی شافعی دمشقی (نقد ابنتیمیه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"علی بن عبد الکافی، تقی الدین سبکی مصری" از علمای شافعی مذهبی است که در سال ۶۸۳ ه. ق در سبک از حوالی
شام به
دنیا آمد. پس از فوت جلال الدین قزوینی، قاضی القضات
دمشق، در سال ۷۳۹ه. ق، «ناصر» حاکم دمشق وی را به عنوان قاضی القضات دمشق منصوب کرد. او همچنین مدتی در سال ۷۴۲ ه. ق خطیب جمعه
مسجد جامع اموی در دمشق شد و در سال ۷۵۶ ه. ق دیده از
جهان فرو بست.
بزرگان
علم رجال درباره مقام علمی وی در
مذهب شافعی اینگونه نگاشتهاند به عنوان مثال
ذهبی شافعی درباره وی مینویسد:
«وی علامه صاحب فنون فخر حفاظ (حافظ یکی از بالاترین درجات علمی در بین علمای
اهل سنت است.) و قاضی القضات مسلمین و نویسندهی کتب زیادی است.»
همچنین
سیوطی از علمای بنام اهل سنت درباره وی مینویسد: وی
امام فقیه،
محدث،
حافظ،
مفسر قرآن، اصولی،
متکلم، نحوی، لغوی،
ادیب،
مجتهد و شیخ الاسلام دوران خود بوده است.
از وی بیش از صد و پنجاه کتاب برجای مانده است که برخی کتب وی عبارتست از: ۱، النکت علی صحیح البخاری ۲، ضیاء المصابیح فی اختصار مصابیح البغوی ۳، السیف المسلول علی من سب الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم . ۴، ابراز الحکم من حدیث رفع القلم ۵، الدر النظیم فی تفسیر القرآن العظیم۶، احیاء النفوس فی صنعة القاء الدروس. ۷، الاغریض فی الحقیقة والمجاز والکنایة والتعریض. ۸، المسائل الحلبیة فی الفقه. ۹، الابتهاج فی شرح المنهاج فی الفقه الشافعی. ۱۰، الفتاوی السبکیة.
سه کتاب آن در رد
ابن تیمیه و
عقائد انحرافی اوست که عبارتند از:
الف: کتاب «
شفاء السقام فی زیارة خیر الانام»
این کتاب در ده باب تنظیم شده است. ابواب این کتاب عبارتند از:
باب اول:
احادیث وارده درباره
زیارت. باب دوم:
روایات دال بر فضیلت زیارت، حتی اگر لفظ زیارت در آن نیامده باشد. باب سوم: روایات دال بر
سفر برای زیارت پیامبر- و مشروعیت آن. باب چهارم: نظر
علما درباره استحباب زیارت
قبر رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). باب پنجم: در ادله اینکه زیارت موجب تقرب است. باب ششم: در ذکر دلائل اینکه سفر برای زیارت قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موجب تقرب است. باب هفتم: در دفع اشکالات منکرین و بحث درباره نظراتشان. باب هشتم: در
توسل و
استغاثه به
انبیاء و اولیاء. باب نهم: در حیات انبیاء پس از
مرگ. باب دهم: در
شفاعت عظمای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
روز قیامت.
ب: «
الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه»
در این کتاب نیز به
نقد و بررسی برخی از عقائد
ابن تیمیه پرداخته است.
ج: «
سیف الصیقل فی رد علی ابن زفیل»
وی در این کتاب نیز نظرات
ابن تیمیه و امثال وی را درباره تجسیم و تشبیه و حیات برزخی انبیاء و اولیاء
نقد و بررسی کرده است. این کتاب همراه با تکملهای از علمای الازهر به قلم محمد زاهد کوثری توسط مکتبة زهران
مصر منتشر شده است.
سبکی شافعی متوفای سال ۷۵۶ ه. ق، از
دانشمندان بلند آوازه اهل سنت و معاصر «
ابن تیمیه» مینویسد: «قد احدث
ابن تیمیة ما احدث فی اصول العقائد ونقض من دعائم الاسلام الارکان والمعاقد، بعد ان کان متسترا بتبعیة الکتاب والسنة، مظهرا انه داع الی الحق هاد الی الجنة، فخرج عن الاتباع الی الابتداع، و شذ عن جماعة المسلمین بمخالفة الاجماع، وقال بما یقتضی الجسمیة والتراکیب فی الذات المقدسة و بان الافتقار الی الجزء لیس بمحال و قال بحلول الحوادث بذات الله تعالی و ان القرآن محدث تکلم الله به بعد ان لم یکن وانه یتکلم و یسکت و یحدث فی ذاته الارادات بحسب المخلوقات، و تعدی فی ذلک الی استلزام قدم العالم بالقول بانه لا اول للمخلوقات، فقال بحوادث لا اول لها فاثبت الصفة القدیمة حادثة و المخلوق الحادث قدیما، و لم یجمع احد هذین القولین فی ملة من الملل و لا نحلة من النحل فلم یدخل فی فرقة من الفرق الثلاث و السبعین التی افترقت علیها الامة»
«
ابن تیمیه بعد از آنکه خود را به عنوان پیرو
کتاب و
سنت معرفی کرده و اظهار میکند که دعوت کننده به
حق و هدایت کنندهی به سوی
بهشت است، در اصول عقائد مطالبی را
بدعت گذاشته و از پایههای
اسلام، ارکان و مبانی آن را نقض کرده و به این خاطر از پیروی حق خارج شده است، داخل در عنوان بدعتگذار گشته و با مخالفت با اجماع از دایره مسلمین خارج شده است. سخنی گفت که لازمه آن جسمانی بودن
خدا و مرکب بودن ذات اوست، تا آنجا که ازلی بودن عالم را ملتزم شد و با این سخنان حتی از ۷۳
فرقه نیز بیرون رفت.»
وی همچنین درباره بدعت
ابن تیمیه در تحریم توسل به انبیاء و طلب شفاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مینویسد: «اعلم: انه یجوز ویحسن التوسل، والاستغاثة، والتشفع بالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم الی ربه سبحانه و تعالی. وجواز ذلک و حسنه من الامور المعلومة لکل ذی دین، المعروفة من فعل الانبیاء والمرسلین، و سیر السلف الصالحین، و العلماء و العوام من المسلمین. ولم ینکر احد ذلک من اهل الادیان، و لا سمع به فی زمن من الازمان، حتی جاء
ابن تیمیة، فتکلم فی ذلک بکلام یلبس فیه علی الضعفاء الاغمار، و ابتدع ما لم یسبق الیه فی سائر الاعصار.»
«بدان که جایز و پسندیده است توسل و استغاثه و طلب شفاعت به واسطه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خدا و جواز و پسندیده بودن آن برای هر کسی که
دین دارد از امور بدیهی است، که پسندیده بودن این عمل در میان انبیاء، مرسلین، سیره سلف صالح، علما و عموم
مسلمانان معروف میباشد که هیچ کس از پیروان ادیان آن را انکار نکرده است و در هیچ زمانی از زمانها چنین نظری شنیده نشده تا اینکه
ابن تیمیه آمد و در این باره حرفی زد که مسئله را برای افراد ضعیف الاعتقاد مشتبه کرد و بدعتی گذاشت که کسی در قرون قبل از او نگذاشته بود.»
وی همچنین در پاسخ به ادعای
ابن تیمیه در مورد زیارت قبر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین مینویسد: «و بهذا بل باقل منه، یتبین افتراء من ادعی ان جمیع الاحادیث الواردة فی الزیارة موضوعة فسبحان الله! ! اما استحی من الله ومن رسوله فی هذه المقالة التی لم یسبقه الیها عالم و لا جاهل و لا من اهل الحدیث، ولا من غیرهم»
«به واسطه این ادله و حتی کمتر از آن روشن میشود سخن کسی (
ابن تیمیه) که ادعا کرده همه احادیث وارده در زیارت موضوعه (جعلی) هستند، تهمتی بیش نیست. گویا در این سخن که احدی از علما و اهل حدیث قبل از آن بیان نکرده است، از خدا و پیامبرش خجالت نکشیده است.»
وی همچنین به
انتقاد از اقدام
ابن تیمیه در قرار دادن
ابن عقیل در متقدمین (علمای قرون اولیه) و
غزالی در بین متاخرین با آنکه غزالی از نظر زمانی قبل از
ابن عقیل است، پرداخته و آن را اقدامی در جهت عوام فریبی و به دور از منش علما در مباحث علمی دانسته است.
وی همچنین در
نقد اقسام زیارت از دیدگاه
ابن تیمیه و در
نقد قسم دوم مینویسد: این قسم از زیارت (تبرک به قبور و
دعا نزد قبور) از فحوای کلام
ابن تیمیه ظاهر میشود که این قسم را به قسم سوم (زیارت شرک آمیز) ملحق میکند و دلیلی برای این کار ندارد، بلکه ما قطع به بطلان کلام او داریم و این از امور قطعی دین و سیره سلف صالح است که نسبت به برخی از قبور صالحین تبرک میجستند چه برسد به انبیاء و مرسلین؟!
وی در ادامه به
نقد ادعای
ابن تیمیه مبنی بر یکی دانستن مرتبه قبور انبیاء و مرسلین و سایر اموات در زیارت پرداخته و مینویسد: هر کس ادعا کند که قبور انبیاء و صالحین با سایر مسلمانان یکی است، ادعای بزرگی کرده است که ما قطع به بطلان آن و به خطا رفتن گوینده آن داریم و این کلام منجر به پایین آوردن مقام رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مرتبه سایر مسلمانان میشود و این قطعا
کفر است. پس هر کس پیامبر را از مرتبهای که شایسته اوست پایین آورد قطعا
کافر شده است.
وی در ادامه به این اشکال مقدر در دفاع از
ابن تیمیه که اگر کسی بگوید که این کار پایین آوردن پیامبر از مقام خاص ایشان نیست بلکه ممانعت از تعظیم بیش از حدی است که شایسته آن نیست پاسخ گفته و مینویسد: «هذا جهل و سوء ادب، وقد تقدم فی اول الباب الخامس الکلام فی ذلک، و نحن نقطع بان النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یستحق من التعظیم اکثر من هذا المقدار فی حیاته و بعد موته، و لا یرتاب فی ذلک من کان فی قلبه شئ من الایمان.»
«این از
جهل و بیادبی است و در اول باب پنجم درباره آن صحبت کردیم و ما قطع داریم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شایستهی تعظیمی بیش از این مقدار در دوران حیات و بعد از وفات است و کسی که در دلش، مقدار کمی از
ایمان باشد در این مسئله به خود شکی راه نمیدهد.»
از عبارات سبکی شافعی روشن میگردد که دغدغه ایجاد انحراف جدی در اسلام موجب برخورد وی با
ابن تیمیه و افکار انحرافی او گردیده است به گونهای که شخصیتی چون سبکی ناچار میشود اینگونه نسبت به
ابن تیمیه موضع بگیرد.
صحنی دمشقی و نقد ابن تیمیه؛
نقدی بر افکار ابن تیمیه (کتاب)؛
ابن تیمیه؛
ابن تیمیه از دیدگاه علمای شافعی؛
رد منطق ابن تیمیه.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سبکی شافعی دمشقی و نقد ابن تیمیه» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۱.