سالکان صراط مستقیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله
آیات مرتبط با سالکان و
هدایتیافتگان
به صراط مستقیم معرفی میشود.
سالكان
صراط مستقيم، الگوى
هدایت:
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلًّا
هَدَيْنا وَ نُوحاً
هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ • وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى وَ عِيسى وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ • وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَ • وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ • أُولئِكَ الَّذِينَ
هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ ... ذِكْرى لِلْعالَمِينَ؛
و
اسحاق و
یعقوب را
به او (
ابراهیم) بخشيديم؛ و همه را
هدايت كرديم؛ و
نوح را نيز پيش از آن (ها
هدايت نموديم؛ و از فرزندان او،
داود و
سلیمان و
ایوب و
یوسف و
موسی و
هارون را
هدايت كرديم)؛ اين گونه
نیکوکاران را
پاداش مىدهيم. و همچنين
زکریا و
یحیی و
عیسی و
الیاس را؛ كه همگى از
صالحان بودند. و
اسماعیل و
الیسع و
یونس و
لوط را
هدايت كرديم و هر يك را بر جهانيان برترى داديم. و از پدران و فرزندان و برادران آنها افرادى را برترى بخشيديم و آنان را برگزيديم و
به راه راست،
هدايت نموديم. آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده؛ پس
به هدايت آنان
اقتدا كن؛ ... اين
رسالت، چيزى جز يك يادآورى
براى جهانيان نيست. (و اين وظيفه من است.)»»
دعوت
گمراهان به صراط مستقيم، وظيفه رهيافتگان و سالكان آن:
«... وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى
هُدىً مُسْتَقِيمٍ؛
...
به سوى پروردگارت دعوت كن، كه تو بر
هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است).»
جمله «إنّك لعلى» در مقام تعليل و مفيد عموم است.
مساوى نبودن مؤمن سالك
صراط مستقيم با
مشرک:
۱. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
خداوند مثالى ديگر زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادر زاد است؛ و قادر بر هيچ كارى نيست؛ و سربار صاحبش مىباشد؛ او را در پى هر چيز مىفرستد، كارى از پيش نمىبرد؛ آيا او، با كسى كه امر
به عدل و
داد مىكند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟!» بر اساس يك احتمال، مَثَل ياد شده در آيه، بيان حال
کافر و مؤمن است.
۲. «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
آيا كسى كه
به رو افتاده راه مىرود
به هدايت نزديكتر است يا كسى كه راست قامت در
صراط مستقيم گام برمىدارد؟!»
شايستگى سالك
صراط مستقيم،
براى دعوت ديگران
به عدالتپیشگی:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
خداوند مثالى ديگر زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادر زاد است؛ و قادر بر هيچ كارى نيست؛ و سربار صاحبش مىباشد؛ او را در پى هر چيز مىفرستد، كارى از پيش نمىبرد؛ آيا او، با كسى كه امر
به عدل و
داد مىكند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟!»
گزينش رهنوردانى جهت سلوك در
صراط مستقيم، از سوى خدا:
«وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
و از پدران و فرزندان و برادران آنها افرادى را برترى بخشيديم و آنان را برگزيديم و
به راه راست،
هدايت نموديم.»
بهرهمندى سالكان و رهيافتگان
به صراط مستقيم، از
هدايتى ويژه:
۱. «... قُلْ لِلَّهِ ... يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
... بگو: از آنِ خداست ... خدا هركس را بخواهد،
به راه راست
هدايت مىكند.»
۲. «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
مردم در آغاز
امت واحدى بودند؛ بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافاتى پيدا شد؛ در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ تا مردم را بشارت و بيم دهند و
کتاب آسمانی را، كه
به سوى
حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند،
داوری كند. تنها (گروهىاز) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، پس از آنكه نشانههاى روشن
به آنها رسيده بود،
به سبب انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند. ولى خداوند، كسانى را كه ايمان آورده بودند، بر حقيقت آنچه مورد اختلاف بود،
به فرمان خودش،
هدايت نمود؛ و خدا، هر كس را بخواهد،
به راه راست
هدايت مىكند.»
۳. «وَ لَهَدَيْناهُمْ
صِراطاً مُسْتَقِيماً؛
و
به يقين آنان را
به راه راست،
هدايت مىكرديم.»
۴. «... وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
... و هر كس را بخواهد و شايسته ببيند، در راه راست قرار خواهد
داد.»
۵. «وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ • ذلِكَ
هُدَى اللَّهِ يَهْدِي
بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛
و از پدران و فرزندان و برادران آنها افرادى را برترى بخشيديم و آنان را برگزيديم و
به راه راست،
هدايت نموديم. اين،
هدايت خداست؛ كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمايى مىكند. و اگر مشرك شوند، آنچه از اعمال نيك انجام دادهاند، نابود مىگردد (و نتيجهاى عايد آنها نمىشود).»
۶. «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
و خداوند
به سراى
صلح و
آرامش دعوت مىكند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته ببيند)،
به راه راست
هدايت مىنمايد.»
۷. «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
شكرگزار نعمتهاى او بود؛ خدا او را برگزيد؛ و
به راهى راست
هدايت نمود.»
۸. «لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
ما آيات روشنگرى نازل كرديم؛ و خدا هر كه را بخواهد و شايسته باشد
به راه راست
هدايت مىكند.»
۹. «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ ... • ... وَ يَهْدِيَكُمْ
صِراطاً مُسْتَقِيماً؛
خداوند از مؤمنان- هنگامى كه در زير آن درخت با تو
بیعت كردند- خشنود شد؛ ... و شما رابه راه راست
هدايت كند.»
مقام ارجمندتر
مؤمنان سالك
صراط مستقيم، نسبت
به ساير مؤمنان:
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ ... • وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ ... ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ ... • وَ لَهَدَيْناهُمْ
صِراطاً مُسْتَقِيماً.
اگر همانند بعضى از امّتهاى پيشين،
به آنان دستور مىداديم ... تنها عدّه كمى از آنها
به آن عمل مىكردند. و اگر اندرزهايى را كه
به آنان داده مىشد انجام مىدادند ... و
به يقين آنان را
به راه راست،
هدايت مىكرديم.»
تباه شدن اعمال سالكان
صراط مستقيم، در صورت
شرکورزی:
«وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ • ... وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛
و از پدران و فرزندان و برادران آنها افرادى را برترى بخشيديم و آنان را برگزيديم و
به راه راست،
هدايت نموديم. ... و اگر مشرك شوند، آنچه از اعمال نيك انجام دادهاند، نابود مىگردد (و نتيجهاى عايد آنها نمىشود).»
رهايى سالكان
صراط مستقيم، از
عذاب الهی:
«وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى • قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ
الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ
اهْتَدى؛
اگر ما آنان را پيش از آن كه
قرآن نازل شود با عذابى هلاك مىكرديم، در
قیامت مىگفتند: پروردگارا! چرا پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم، پيامبرى
براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم؟! بگو: همه ما و شما در انتظاريم؛ ما در انتظار وعده
پیروزی، و شما در انتظار
شکست ما؛ پس انتظار بكشيد! امّا بزودى خواهيد دانست چه كسى از اصحاب
صراط مستقيم، و چه كسى
هدايت يافته است!»
مصادیق سالکان
صراط مستقیم عبارتند از:
ابراهیم علیهالسلام،
ادریس علیهالسلام،
اسحاق علیهالسلام،
اسماعیل علیهالسلام،
الیاس علیهالسلام،
الیسع علیهالسلام،
انبیاء،
ایوب علیهالسلام، برادران انبیاء
، پدران انبیاء
،
داود علیهالسلام،
زکریا علیهالسلام،
سلیمان علیهالسلام،
شاکران، شركتكنندگان در
بیعت رضوان،
شهدا،
صالحین،
صدیقین،
عیسی علیهالسلام،
لوط علیهالسلام،
محمد صلیاللهعلیهوآله،
مخلصان،
مریم علیهاالسلام،
موسی علیهالسلام،
مؤمنان،
نسل انبیا،
نوح علیهالسلام،
هارون علیهالسلام،
یحیی علیهالسلام،
یعقوب علیهالسلام،
یوسف علیهالسلام،
یونس علیهالسلام.
عارفان اقسام متعددی
برای سیر و سلوک ذکر کردهاند. برخی سلوک را
به اعتبار چگونگی سلوک سالک بر دو قسم تقسیم کردهاند:
۱- سلوک محبی که رسیدن سالک، متوقف بر سلوک، ریاضت، خلوت و داشتن استاد است.
۲- سلوک محبوبی که رسیدن سالک، موقوف بر چیزی نیست.
امام خمینی نیز سیر سالک را
به سه قسم تقسیم میکند:
۱- سیر الی الله که اولیت و اصالت دارد که با دستگیری باطنی غیبی آغاز میشود و قلب طالب حق میشود، از طبیعت منسلخ میگردد و
به سوی کوی محبوب رهسپار میشود تا آنجا که از عالم و هر چه در آن است فانی میگردد.
۲- سیر فی الله که پس از سفر الی الله است و در آن حالت
فنا و
جذبه به سالک دست میدهد
و سالک در این سفر از حق
به سوی اعیان ثابته سفر میکند.
۳- سیر بالله که پس از سیر الی الله و فی الله است و سالک استعداد آن را دارد که از حالت فنا
به بقای بعد از فنا برسد و
به خود رجوع کند و
برای تکمیل بندگان
به خلق بازگردد.
امام خمینی در تقسیمی دیگر، سالک را
به سالک
مجذوب و مجذوب سالک تقسیم کرده و معتقد است در مجذوب سالک، سبقت رحمت حق شامل سالک میشود و با جذب الهی او را
به سوی خود میکشاند و تطهیر میکند، اما سالک مجذوب با
ریاضت و تصفیه قلب
به جذب میرسد.
امام خمینی مبدا سلوک را خروج از
انانیت و نفسانیت میداند که سالک لازم است در آغاز موانع و ناپاکیهای نفس را از خود دور کند و آن را از لوث معاصی، اخلاق فاسده و حب نفس پاک کند تا بتواند
به عالم نور و محبت وارد شود.
به باور ایشان تا نفس صفای باطنی پیدا نکند، محل
تجلیات اسما و صفات و معرفت حقیقی واقع نمیشود و
به کمال معرفت نمیرسد.
سلوک صراط مستقیم (قرآن) و
هدایت به صراط مستقیم (قرآن).
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۸، ص۳۹۷، برگرفته از مقاله «سالکان صراط مستقیم». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.