برای قیاس اقترانی به حسب کیفیت انتساب حد وسط آن به دو حد دیگرش چهار صورت متصور است. هر یک از این صور را «شکل» میگویند؛ بنابراین، شکل عبارت است از هیئتی که از کیفیت ارتباط حد وسط با دو حد دیگر (اصغر و اکبر) در دو مقدمه قیاس از لحاظ موضوع یا محمول بودن حاصل میشود و اشکال قیاس اقترانی حملی، چهارتاست.
هرگاه چند قضیه (صغرا و کبرا) را برای رسیدن به نتیجهای تالیف کنند این تالیف را «اقتران» و هر یک از هیئتهای حاصل از تالیف را (به لحاظ کلّی یا جزئی بودن و موجبه یا سالبه بودن صغرا و کبرا) «ضرب» یا «قرینه» مینامند.
در هر شکلی از اشکال چهارگانه قیاس اقترانی، صغرا یا موجبه است یا سالبه و هر کدام یا کلیه است یا جزئیه. کبرا هم به همین منوال است و از ضرب چهار صورت صغرا در چهار صورت کبرا شانزده ضرب و قرینه حاصل میشود، ولی چون برای انتاج هر شکلی شرایطی معتبر است، از اینرو برخی از آن ضروب، منتج و برخی از آنها عقیم و غیر منتجاند.
یکی از ضروب منتج شکل چهارم آن است که صغرای قیاس، سالبه کلیه و کبرا، موجبه کلیه باشد، زیرا شرایط انتاج شکل چهارم، مردّد بین دو قاعده است: ایجاب هر دو مقدمه و کلیّت صغرا یا اختلاف دو مقدمه در کیف و کلیّت یکی از دو مقدمه، و این ضرب، مطابق قاعده دوم است و شرایط عمومی قیاس را هم دارد و هیچیک از دو مقدمه آن هم سالبه جزئیه نیست. نتیجه این ضرب، سالبه کلیه است؛ مثال: هیچ حیوانی سنگ نیست و هر انسانی حیوان است؛ پس هیچ سنگی انسان نیست.