ساق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ساق: (يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ)«يكشف عن ساق» به گفته جمعى از مفسران كنايه از شدّت هول، وحشت و وخامت كار است، اما بعضى گفتهاند:
«ساق» به معناى اصل و اساس چيزى است، مانند ساقه درخت؛ بنابراين،
(يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ) يعنى در آن روز ريشههاى هر چيز آشكار مىشود، ولى، معناى اول مناسبتر به نظر مىرسد.
(يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ) (به خاطر بياوريد روزى را كه هول و وحشت به نهايت مىرسد و دعوت به سجود مىشوند، امّا نمىتوانند سجده كنند)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: روزى كه شدت امر به نهايت مىرسد است، و گر نه در آن روز نه
ساق پايى در بين است، و نه شلوارى كه از آن بالا بكشند، هم چنان كه در باره يک فرد شديد البخل فرومايه مىگويى: او دستش در غل و زنجير بسته است، با اين كه نه دستى مطرح است، و نه بسته شدن با غل و زنجير، و آن عبارت تنها مثلى است كه در مورد بخيل مىزنند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «ساق»، ص۲۸۱.