زید بن ثابت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زید بن ثابت از بزرگان
صحابه و از کاتبان
وحی و گردآورندگان
قرآن مجید در زمان
عثمان بود، و از قبیلۀ بزرگ
خزرج در
مدینه بود، در شهر مدینه متولد شد، و در
مکه رشد و پرورش یافت.
بنابر قول مشهور نسب وی بدین گونه است: زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان بن عمرو بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار الانصاری الخزرجی و نام مادرش «النوار»
دختر مالک بن صرمه یا مالک بن معاویه از قبیلۀ بزرگ
خزرج در
مدینه است.
کنیه او ابوسعید، ابو عبدالرحمن، ابو خارجه
و برخی
کنیه او را ابو ثابت گقتهاند.
وی در سال یازدهم قبل از
هجرت در
شهر مدینه متولد شد، و در
مکه رشد و پرورش یافت هنگامی که شش ساله بود پدرش در
جنگ «بعاث» جنگی که پیش از هجرت پیامبر به مدینه بین دو
قبیله اوس و
خزرج اتفاق افتاده بود کشته شد.
در یازده سالگی با رسول اکرم
مهاجرت کرد و در امور
دین،
علم آموخت
وی دارای ۱۸
پسر و ۹ دختر بود که هفت نفر از فرزندان وی در
واقعه حره به
قتل رسیدند.
در اکثر کتابهای تاریخی آمده است که به علت کمی سن زید، پیامبر به وی اجازه شرکت در
غزوه بدر را نداد و او را به همراه اشخاص دیگر از چهار منزلی مدینه «بیوت السقیا» بازگردانید
و بنا بر گفتهی بیشتر منابع،
جنگ خندق، اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت
و از زید بن ثابت نقل شده است که: «در جنگ بدر و احد اجازه حضور نیافتم اما در جنگ خندق اجازه حضور یافتم و پیامبر لباس قبطی به من پوشانید.»
بنا بر قول
مغازی هنگامی که
مسلمانان مشغول کندن خندق بودند، زید بن ثابت هم از کسانی بود که
خاک میبرد.
سعد بن معاذ که همراه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بود، به زید بن ثابت نگاه کرد و به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: ای رسول خدا،
خدا را سپاس گزارم که مرا آن قدر زنده نگه داشت که به تو
ایمان آوردم، من در روز جنگ بعاث پدر این زید را که ثابت بن ضحاک بود و
بیماری صرع داشت در آغوش گرفتم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بسیار پسر خوبی است! از قضا زید بن ثابت که در خندق دراز کشیده بود خوابش برد، و خوابش به حدی سنگین شده بود که
عمارة بن حزم شمشیر و کمان و سپرش را برداشت و او بیدار نشد. مسلمانان پس از حفر خندق به هنگام ترک آن متوجه زید نشدند و او را که هم چنان خوابیده بود ترک کردند. پس از این که زید بیدار شد و زمانی که این خبر به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید، زید را احضار فرموده و گفتند: ای خواب آلوده، خوابیدی تا آن که اسلحهات را بردند؟! سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: چه کسی از
اسلحه این پسر خبر دارد؟ عمارة بن حزم گفت: ای رسول خدا، اسلحه او دست من است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور دادند که عماره اسلحه او را پس بدهد و هم فرمودند که هیچ کس حق ندارد حتی به شوخی اسلحه مسلمانی را بردارد، که موجب
ترس او گردد.
و نوشتهاند که وی در جریان
غزوۀ حنین از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور شد که مردم را سرشماری و غنایم را حساب کند و بعد وی آن را میان مردم تقسیم نمود.
زید پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوران خلافت
ابوبکر در جریان
واقعۀ یمامه، که در سال ۱۱هجری اتفاق افتاد، مورد اصابت تیر قرار گرفت اما جان سالم بدر برد.
پس از وفات پیغمبر در پی تشکیل
سقیفه بنی ساعده نظر وی این بود که جانشین پیغمبر باید از مهاجرین و
قریش انتخاب شود و در توجیح طرفداری خویش از
انصار گفت پیامبر ما از مهاجرین بود در حالی که ما از انصار هستیم پس بهتر است که جانشین وی نیز هم چون خود او از مهاجرین انتخاب شود و سپس دستش را به سمت ابوبکر دراز کرد و گفت: خلیفه شما همین است، و خود او با ابوبکر
بیعت کرد و سپس ابوبکر موضعگیری وی را ستود و برایش دعای خیر نمود.
در دوران ابوبکر زید کاتب وی بود.
ذهبی به نقل از قاسم بن محمد میگوید که: «عمر بارها زید را جانشین خود در مدینه میکرد»
و جانشینی زید در مدینه هنگام سفرهای او معروف است
در زمان
عمر، زید منصب
قضاوت را نیز بر عهده داشت و عمر برای وی حقوق معینی را در نظر گرفته بود.
هم چنین در زمان عثمان از طرف وی امور قضاوت،
بیت المال و دیوان را بر عهده داشت
و در نبود عثمان جانشین وی در مدینه بود.
زید در سال ۳۴ هجری به هنگامی که معترضان قصد کشتن عثمان را داشتند به همراه
ابو اسید ساعدی و
کعب بن مالک و
حسان بن ثابت به دفاع از عثمان پرداختند.
در مورد بیعت یا عدم بیعت زید بن ثابت با
حضرت علی (علیهالسّلام) گفتارهای گوناگونی وجود دارد
ابن سعد معتقد است که زید از بیعت کنندگان با حضرت علی (علیهالسّلام) بوده است
و برخی هم چون
مسعودی،
محمد باقر مجلسی و... در کتاب هایشان آوردهاند که زید با حضرت علی (علیهالسّلام) بیعت نکرده است.
عبدالله بن حسن گوید: وقتی عثمان کشته شد انصار بجز چند کس و از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک و
مسلمة بن مخلد و
ابو سعید خدری و محمد بن مسلمه و
نعمان بن بشیر و زید بن ثابت و
رافع بن خدیج و
فضالة بن عبید و
کعب بن عجرد که عثمانی بودند، با حضرت علی (علیهالسّلام) بیعت کردند.
در کل زید عثمانی بود و در هیچ یک از جنگهای حضرت علی (علیهالسّلام) شرکت نکرد، هر چند وی فضیلت و بزرگی آن حضرت را بیان میکرد.
شاید منظور از کسانی که با حضرت علی (علیهالسّلام) بیعت نکردهاند، کسانی باشند که بعدها در
جمل،
صفین و
نهروان شرکت نکردهاند، نه آن که با
خلافت علی (علیهالسّلام) مخالف باشند.
زید از بزرگان
صحابه و
کاتب وحی بود
و در امور قضایی و فتوی و قرائت و فرائض سرآمد بود.
تا جایی که وی را یکی از شش نفر
اصحاب فتوا و از داناترین افراد امت به فرائض دینی
و هم چنین یکی از چهار نفری که
قرآن را در زمان رسول خدا جمع کرده است دانستهاند.
وی یکی از شش
قاضی زمان پیغمبر است
محمد بن عبدالله اسدی از سفیان، از
خالد حذاء، از
ابو قلابة، از
انس بن مالک نقل میکند که میگفته است پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: داناترین امت من در مسائل میراث زید بن ثابت است.
زید بنا به خواست پیغمبر مامور یادگیری زبان و
خط یهودی (عبرانی و سریانی هم گفتهاند) شد و آن را در مدت نه یا یازده یا پانزده روز فرا گرفت
از
عمر بن خطاب نقل شده است که: هر کس میخواهد در مسائل میراث سوال کند، باید به نزد زید برود.
هم چنین بنا بر نقل منابع
ابن عباس با وجود جایگاه بزرگی که در
دانش داشت برای کسب علم به خانۀ زید میرفت و میگفت: «به نزد علم باید رفت چه علم به نزد کس نمیآید». یک بار ابن عباس رکاب
اسب زید را گرفت تا او سوار شود زید گفت: ای پسر عموی رسول خدا، این کار را نکن و ابن عباس گفت: «این چنین به ما امر شده است که با دانشمندان خود این گونه رفتار کنیم» و زید دست او را بوسید و گفت: «این چنین به ما امر شده است که با آل بیت پیغمبرمان رفتار کنیم.»
زید از نویسندگان وحی و از حافظان قرآن بود. او خود گفته است: «... من
همسایه رسول خدا بودم و چون
وحی بر او نازل میشد، میفرستاد پی من و من وحی را مینوشتم....»
بدین ترتیب این
جوان خوشبخت به عنوان یکی از کاتبان وحی شناخته شد.
بلاذری مینویسد: «اولین کاتب رسول خدا
ابی بن کعب انصاری بود، و زمانی که او حضور نداشت، زید وحی را برای رسول خدا مینوشت.»
آن چه که محققان سیره نویس برآنند این است که وحی را علی (علیهالسّلام) و زید بن ثابت و
زید بن ارقم مینوشتهاند و
حنظلة بن ربیع تیمی و
معاویة بن ابی سفیان نامههای آن حضرت را برای پادشاهان و رؤسای قبایل و برخی امور دیگر و صورت اموال صدقات و چگونگی تقسیم آن را میان افراد مینوشتهاند
و
ابن اثیر معتقد است که زید وحی و غیر وحی را برای پیامبر مینوشت.
از زید بن ثابت نقل شده است که وی برای کاری نزد ابوبکر رفته بود، در حالی که عمر نیز در آن مجلس حضور داشت و عمر میگوید: در جنگ
یمامه بسیاری از حافظان قرآن کشته شدند و میترسم که بقیه نیز در جنگهای دیگر کشته شوند و
آیات قرآن از بین برود، به نظر من که باید قرآن را هم اکنون گردآوری کرد و زید به عمر میگوید: چگونه کاری را که رسول خدا انجام نداد را من انجام بدهم. اما پس از آن جلسه زید شروع به جمع آوری قرآن نمود.
بنا به گفتهی زید جمع آوری قرآن کاری سخت بود، چرا که وی باید تمام نسخهها را جمع آوری میکرد به طوری که به گفته ی او
سوره توبه را از (لقد جائکم رسول) تا آخر آن تنها نزد ابی خزیمه انصاری یافتم و هیچ کس جز او در دست کس دیگر نبود است. این مصحفی که زید تدوین کرده بود تا زمان
مرگ ابوبکر نزد وی بود و پس از آن به عمر سپرده شد و پس از عمر نزد حفصه دختر عمر بود، سپس عثمان به حفصه پیام داد که صحف را به من بفرست تا از آن نسخه برداری کنم، پس از آن عثمان سایر نسخهها را سوزاند و این
واقعه در سال سی
هجرت اتفاق افتاد. در
روایت اهل بیت است که عثمان تمام مصاحف را با مصحف
فاطمه (سلاماللهعلیها) که به دستور پیغمبر مرتب شده و به خط علی ابن ابی طالب بود، مقایسه کرد.
علامه حلی در احکام قرائت میگوید که این مصحفی که عثمان نوشت و به اطراف فرستاد همان
مصحف علی است که صحابه بر آن اتفاق دارند. بعضی از محققان اسلامی و مستشرقین نوشتهاند که بهترین قرآن همان مصحفی است که علی بن ابی طالب جمع آوری نموده، زیرا در آن
آیات مکی از
آیات مدنی تفکیک شده و قرآن هم به ترتیب تاریخ نزول هر آیهای مرتب شده و این بهترین طرز تدوین قرآن است و در قرآن عثمان رعایت ترتیب نشده است.
زید در میان خانوادۀ خود، خوشرو و خندان و در میان مردم، خویشتندار و آرام بود.
به علت نزدیکی و همراهی زید با پیامبر، زید تحت تاثیر رفتار پیامبر قرار گرفته بود و سعی میکرد که افعال و کردار پیامبر را انجام دهد. وی با مردم بسیار مهربان بود و با آنها با ملاطفت برخورد میکرد. او از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود. تلاوت قران را
دوست میداشت و قرائت او همراه با
تدبر و
تفکر بود. به اقامه
نماز جماعت در
مسجد اهتمام میورزید و فرزندانش را به این امر سفارش میکرد.
واقدی میگوید: از عبدالرحمن بن ابی زیاد شنیدم که میگفت، شنیده است که زید بن ثابت شب هفدهم
رمضان را احیا میگرفت و صبحگاهان نشان بیداری بر چهره وی نمودار بود و میگفت: «صبحگاه این روز خدا حق را از باطل جدا کرد و
اسلام را عزیز کرد و قرآن را نازل فرمود و سران
کفر را
ذلیل کرد و
جنگ بدر در روز
جمعه بود.»
درگذشت وی در یکی از سالهای ۴۵ تا ۴۸ ذکر شده و بعد از سال پنجاه هجری نیز نوشته شده است با این وجود بیشتر مورخان سال وفات او را ۴۵ هجری ذکر کردهاند و آن را صحیحترین قول میدانند.
ذهبی در کتابش با بیان اقوال مختلفی که در باب سال درگذشت زید هست بیان میکند که واقدی گفته است که زید در سال ۴۵ هجری وفات یافته است، در حالی که او ۵۶ سال داشت.
پس از درگذشتش
مروان بن حکم بر جنازۀ وی
نماز خواند
و
حسان بن ثابت در رثای او
شعر سرود
و
ابوهریره در مرگ او گفت: امروز دانشمند این امت درگذشت و امید است که خدا ابن عباس را جانشین او قرار دهد.
از
قتاده نقل شده است: زمانی که زید درگذشت و او را در
قبر میگذاشتند، ابن عباس گفت: آری علم این چنین از بین میرود و امروز دانش فراوانی در خاک شد
و
هوذه بن خلیفه از قول عوف نقل میکند که هنگامی که زید را در درون قبر میگذاشتند، ابن عباس با دستان خود خاک بر روی او میریخت و میگفت: «و علم این چنین از میان میرود، مردی که چیزی را میداند که دیگران نمیدانند، چون بمیرد دانش خود را هم با خود میبرد.» محمد بن عمر واقدی از ابوبکر بن عبدالله بن ابو سبرة، از موسی بن میسرة، از
سالم بن عبدالله نقل میکند که میگفته است روز مرگ زید بن ثابت با
ابن عمر بودم و گفتم: امروز عالم مردم درگذشت. ابن عمر گفت: خدا رحمتش کند، زید بن ثابت در همه خلافت عمر از برگزیدهترین دانشمندان بود، عمر
علما را به شهرها گسیل میداشت و آنان را
نهی میکرد از این که به رای خویش
فتوی دهند، ولی زید بن ثابت به مدینه بود و برای مردم مدینه و آنان که بدان شهر میآمدند فتوی میداد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زید بن ثابت»