زکاتین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به
زکات مال و
زکات تجارت، و یا
زکات فطره و
زکات مال زکاتین گفته می شود که در
فقه به مناسبت در باب زکات از آن یاد می شود.
زکات فیالجمله از
ضروریات دین است، و همانا منکر آن - به تفصیلی که در کتاب طهارت گذشت - در زمره کفار است. و از اهل بیت طهارت (علیهمالسّلام) روایت شده است که: «همانا کسی که از پرداخت یک قیراط از زکات خودداری کند نه از مؤمنان است و نه از مسلمانان» و «اگر میخواهد یهودی و اگر میخواهد نصرانی بمیرد» و «هیچ صاحب مالی- چه درخت خرما و یا زراعت و یا درخت انگور- نیست که از (پرداختن) زکات مالش جلوگیری کند مگر آنکه خداوند عزّ و جلّ زمین او را تا هفت طبقه طوقی قرار داده و تا روز قیامت به گردن او میافکند» و «هیچ بندهای نیست که از پرداخت مقداری از زکات مالش ابا کند مگر آنکه خداوند روز قیامت، همان را به صورت اژدهایی از آتش قرار میدهد در حالی که به گردنش مانند طوق باشد و تا وقتی که از حساب فارغ شود از گوشت او بکند» و روایات دیگری که عقلها را شگفتزده میکند.
و اما فضیلت زکات بس بزرگ، و
ثواب آن بس تنومند است، و درباره فضیلت صدقه دادن که شامل زکات هم میشود روایت شده که: «همانا خداوند صدقه را پرورش میدهد همانگونه که یکی از شما فرزند خود را پرورش میدهد تا اینکه روز قیامت با آن ملاقات کند در حالی که مانند
کوه احد باشد» و «همانا صدقه از مرگ بد جلوگیری میکند» و «صدقه پنهانی شعلههای غضب پروردگار را فرو مینشاند» و روایات دیگری که وارد شده است.
و در اینجا دو مقصد است:
زکات در
چهارپایان سهگانه (یعنی)
شتر و
گاو و
گوسفند و در نقدین (یعنی)
طلا و
نقره و در غلات چهارگانه (یعنی)
گندم و
جو و
خرما و
کشمش واجب است و در غیر این نه چیز زکات واجب نیست. و زکات در میوهها و غیر آن از چیزهایی که از زمین میروید حتی گیاه چوبک مستحب است بر خلاف صیفیجات و سبزیجات مانند یونجه و بادنجان و خیار و خربزه و مانند آن (که مستحب نیست). و استحباب زکات در حبوبات و همچنین در مالالتجاره و اسبهای ماده خالی از اشکال نیست. و اما اسبهای نر و استرها و الاغها زکات در آنها مستحب نیست.
مقصد دوم: در زکات بدن که «زکات فطره» نامیده میشود، و درباره این زکات، روایت شده که «همانا هرکس فطرهاش داده نشود بر او بیم مرگ میرود». و «همانا زکات فطره تکمیل کننده
روزه است، چنان که صلوات بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکمیل کننده
نماز است.»
زکات فطره بر شخص
مکلّف و آزادی که فعلاً بینیاز یا در حکم بینیاز باشد (یعنی مخارج سال خود را فعلاً دارد یا کسب و کاری دارد که به تدریج آن را تامین میکند) واجب است؛ پس نه بر
کودک واجب است و نه بر
دیوانه - هرچند که دیوانه ادواری باشد اگر غروب شب عید، دور جنون او باشد - و بر ولیّ آن دو واجب نیست که از جانب آنان از مالشان زکات فطره را ادا کنند، بلکه اقوی آن است که زکات کسانی که
نان
خور کودک و دیوانه میباشند از گردن آن دو ساقط است. و بر کسی که هنگام غروب شب عید بیهوش باشد واجب نیست، و بر بنده واجب نیست. و شخص فقیری که مخارج سال خود و عیال خود را علاوه بر مقداری که بهاندازه بدهی و مستثنیات آن باشد، نه فعلاً و نه تدریجاً، ندارد زکات فطره واجب نیست. و احتیاط (واجب) آن است که
بدهی که در همین سال سررسید آن باشد ملاحظه شود نه بدهیهای دیگر. البته احتیاط بهتر آن است که هرکس که از مخارج شبانهروزش بهاندازه یک صاع اضافه دارد زکات فطره را بدهد، بلکه برای فقیر مطلقا (اگرچه به ایناندازه هم اضافه نداشته باشد) مستحب است که زکات فطره را بدهد ولو به اینکه یک
صاع را بر
نان
خورهای خود دور بگرداند (یعنی به قصد فطره به یکی از عیالاتش بدهد و او به همین قصد به دیگری تا نفر آخر) و بعد از آنکه دور به آخر رسید آن را به فردی که از خودشان نباشد به عنوان زکات بدهد، این در صورتی است که میان آنان فرد غیر مکلّفی نباشد وگرنه احتیاط (واجب) آن است که در دور گرداندن بر مکلّفین اکتفا کند؛ و اگر ولیّ زکات فطره را از طرف غیر مکلّف بگیرد آن را به مصرف خود او برساند و به دیگری رد نکند.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۲۶۲. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی