زُبَر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زُبَر:(آتُونی زُبَرَ الْحَدیدِ)«زُبَر» جمع
«زبرة» (بر وزن غرفه) به معنای قطعات بزرگ و ضخیم آهن است.
(آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا) (قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد و روى هم بچينيد. تا وقتى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، گفت: «در اطراف آن آتش بيفروزيد، و در آن بدميد.» آنها دميدند تا آتش، قطعات آهن را سرخ كرد، گفت: اكنون «مس مذاب برايم بياوريد تا بر روىِ آن بريزم و شكافهاى آن را پر كنم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
زُبَر - به ضمه زاء و فتحه باء- جمع زبرة است، هم چنان كه غرف جمع غرفة است. و زبره به معناى قطعه است. و كلمه ساوى به طورى كه گفتهاند به معناى تسويه است، و همين عبارت سوى نيز قرائت شده. و
صدفین تثنيه صدف است كه به معناى يك طرف كوه است. و بعضى گفتهاند اين كلمه جز در كوهى كه در برابرش كوه ديگرى باشد استعمال نمىگردد. و بنا بر اين كلمه مذكور از كلمات دو طرفى مانند زوج و ضعف و غير آن دو است. و كلمه قطر به معناى مس و يا روى مذاب است، و افراغ قطر به معناى ريختن آن به سوراخ و فاصلهها و شكافها است.
(آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ) يعنى بياوريد برايم قطعههاى آهن را تا در سد به كار ببرم. اين آوردن آهن همان قوتى بود كه از ايشان خواست. و اگر تنها آهن را از ميان مصالح
سدسازى ذكر كرده و مثلا اسمى از سنگ نياورده بدين جهت بوده كه ركن
سدسازى و استحكام بناى آن موقوف بر آهن است. پس جمله
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ بدل بعض از كل جمله
فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ است. ممكن هم هست در كلام تقديرى گرفت و گفت تقدير آن:
قالَ آتُونِي ... مىباشد، و تقدير در
قرآن بسيار است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «زُبَر»، ص۲۶۷.