زن در قصص قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زن در قصص
قرآن، به مثابه یک عنصر اصیل میماند. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازوی اندیشه میسنجد و نقش خویش را به عنوان یک
انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا میکند.
در میدان زندگی،
زن از نظر حقوقی شخصیت انسانی، قلمرو و مسئولیتهایش با
مرد یکسان است، مگر در آنجا که اختلاف آن دو از لحاظ
آفرینش و خلقت الهی سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد. به همین منظور در
قصص قرآن کریم، زن به مثابه یک عنصر اصیل چهره مینماید. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازویاندیشه میسنجد و نقش خویش را به عنوان یک
انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا میکند.
از ارادهای سرسختانه بهره دارد که با آن مرزها را میشکند و بندها را میگسلد تا خواست خویش را چنانکه باید تحقق بخشد. بهترین نمونه این چهره،
همسر فرعون است که فریفته جاه و مقام و جلوههای فرعونی و مقهور
شیطان نمیگردد و از قلمرو نفوذ
فرعون میرهد و اقتدار او را از هم میدرد و
قرآن او را به عنوان الگوی زنان مثل میزند.
«و
خدا بر کسانی که ایمان آوردهاند، زن فرعون را مثل میزند»
و اما در مقابل، زنانی نیز هستند که گاه با حق به ستیز بر میخیزند و از
هدایت سر میپیچند.
«خدا برای کافران مثل
زن نوح و
لوط را میآورد که هر دو در
نکاح دوتن از
بندگان صالح خداوند بودند ولی به آنها
خیانت ورزیدند»
در
قصههای
قرآنی، زن به حسب طبیعت
مونث خویش در جستجوی
زوج است، بیآنکه
حیا و کبریای خود را فراموش نماید.
قرآن رفتار دختر
شعیب (علیهالسّلام) را با
حضرت موسی (علیهالسّلام) اینگونه ترسیم مینماید:
«یکی از آندو که بر حیا راه میسپرد، نزد او آمده و گفت: پدرم تو را میخواند تا مزد آب دادنت را بدهد»
به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر حیا و چه شگفتمندانه
قرآن این صحنه را باز میآفریند، حیا را گسترهای میشمارد که آن دختر روی آن گام بر میدارد. او نه بر زمین، که بر حیا گام میزند.
در دیگر جای
قرآن کریم، زن را پادشاهی مییابیم صاحب جاه و حکمت. این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یک زن حکمران است که در جایگاه رهبری در هنگامه
بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویا رو میشد.
اگرچه در آثار هنری امروزی مثل: داستانها، نمایشنامهها و... زن پایهای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در قصص
قرآن کریم زن در جایی حضور دارد که جایگاه اوست و درخور شان و منزلت اوست و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگر فریبی و... عمل ننموده است تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد؛ مانند
قصه اصحاب کهف،
قصه عبد صالح و موسی (علیهالسّلام) و
قصه ذوالقرنین. با این حال از همان زیبایی و تاثیر و نفوذی برخوردارند که
قصه یوسف دارد.
قرآن کریم در مجموع آیات مربوط به زنان جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان مینماید و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم مینماید. و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از
قرآن کریم الگو گرفته و در آثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر کشند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زن در قصص قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۲۵.