زبور آل داود (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«زبور آل داود»،
اثر سلطان هاشم میرزا، تبارنامه و ذکر فشردهای از زندگی نیاکان
سادات مرعشی و شرح ارتباط آنان با
سلاطین صفوی است که به
زبان فارسی و در
سال ۱۲۱۸ ق نوشته شده است.
انگیزه تالیف آن بوده است که این
سادات از کیفیت احوال اجداد خود اطلاع یافته، نسبت یکدیگر را بدانند و در املاک این خاندان، به استحقاق و درستی تصرف نمایند.
اهمیت تاریخی کتاب، به خاطر ذکر تاخت و تاز تیمورلنگ به
ایران ،
ثبت سوانح و حوادث ناگوار اواخر عهد
صفویه ، بیان وقایع و اتفاقات دوران افشاریه و شرح روابط و مناسبات
سادات مرعشی با این سلسلهها میباشد.
کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در دو باب، ارائه گردیده است.
مباحث، در بردارنده نسب نامه و ذکر مجملی از احوال اجداد
سادات مرعشی، از تبار
امام زین العابدین علیهالسّلام و سواد وقف نامهها و قبالههای
املاک و
اموال غیر منقول و مستغلات وقفی ایشان است.
تذکره و شرح حال خاندانهای
امیرکبیر سید قوام الدین صادق ، جد سیزدهم مؤلف در
سده هشتم هجری، که از
اهل طریقت ، پیر و مراد مردم و
حاکم مازنداران بود، میرزا محمد داود، داماد شاه سلیمان صفوی و جد مؤلف، و فرزندش شاه سلیمان ثانی، که حکومتش
دولت مستعجل و بدفرجام بود، در این اثر آمده است.
نویسنده از
شاهان صفویه ، به نیکی یاد کرده و
انقراض سلسله آنان را باعث از هم گسیختگی رشته نظم ایران دانسته است.
شجرنامه این خاندان در پایان کتاب با عنوان تعلیقات آمده است.
مقدمه مصحح، به کیفیت تصحیح و نسخ موجود از کتاب اشاره کرده است.
مقدمه مؤلف، به بیان احوالات سید کمال الدین احمد بن امیرکبیر و تعدادی از اولاد او از جمله رضی الدین، فخرالدین، نصیرالدین، ظهیرالدین، علی، شرف الدین، یحیی، همچنین احوال و اعمال امرایی؛ مانند امیر نظام الدین علی بن امیر قوام الدین محمد، عبدالقادر بن امیر قوام الدین محمد، میرزا عبدالله، میرزا محمد معصوم ولد ثانی، میرزا حبیب الله، میرزا عبدالله، فرزند میر محمدحسین، میرزا محمد مهدی ولد میرزا عبدالله پرداخته است.
باب اول، اختصاص دارد به بیان شرح کوتاهی از زندگانی و احوالات میرزا ابوالقاسم،
فرزند ارشد نواب میرزا محمد داود و اولاد ایشان.
میرزا ابوالقاسم، در
شب شنبه بیست و سوم
صفر سال ۱۰۸۰ ق در دارالسلطنه
اصفهان به
دنیا آمد.
ظاهرا ایشان به آوردن
آب کوهرنگ به اصفهان مامور میشوند که به
علت طغیان و ممانعت افاغنه، موفق به این کار نمیشوند. درایام محاصره اصفهان به دست افاغنه، مامور نگاهبانی از خندقی که به دور
شهر کشیده شده بود شده و سرانجام پس از نشان دادن رشادتهای زیاد، به
شهادت رسیده و در
صحن امام زاده اسماعیل- که در اصفهان واقع است، مدفون گردید.
ایشان دارای دو
پسر به نامهای میرزا سید احمد و میرزا عبدالائمه بودند که نویسنده به شرح احوالات آنها پرداخته است.
در ادامه به احوال و اقدامات اولاد میرزا محمدداود حسینی
مرعشی صفوی؛ از جمله میرزا محمدعلی، میرزا محمدحسین، میرزا محمدرضا، میرزا سیدعلی، میرزا عبدالمولی، میرزا زین العابدین، میرزا کلب رضا قلی خان، پری نسا بیگم، فخر شرف بیگم، حور جهان بیگم و نتیجه النسا بیگم اشاره شده است.
در فصل دوم، احوالات سید محمد میرزا ملقب به شاه سلیمان ثانی بیان شده است.
ایشان پسر دیگر
میرزا محمد داود مرعشی ، از
بطن شهربانو بیگم،
دختر شاه سلیمان صفوی بود و از همین روی به نام
جد خود سلیمان میرزا نامیده شد. سید محمد که در هفت سالگی یتیم شده بود، در اصفهان، در نزد
مادر خود و تحت حمایت شاه سلطان حسین میزیست. در هنگام
محاصره اصفهان، شاه صفوی از راه
احتیاط او را به
یزد فرستاد و کمی بعد
شاه طهماسب دوم او را نزد خود خواند و سید محمد در سفرها همراه او بود.
وقتی نادر به
قدرت رسید، وی را که آن
زمان با
خواهر طهماسب
ازدواج کرده بود، در ابتدا به
مشهد و بعد به
مازندران و
سمنان فرستاد و پس از
استقرار به
سلطنت او را به اصفهان فرستاده، پس از بازگشت از سفر جنگی
هند او را به ماموریتهایی چند به
کردستان و قفقاز فرستاد.
علیقلی خان که به اسم علیشاه بر تخت نشسته بود، او را منصب صدارت خاصه داد و همراه خود به مازندران برد. در ماموریت
تعمیر سد
رودخانه قم از طرف ابراهیم، سید محمد توانست قم را در برابر ازبکان و افاغنه، پس از شکست ابراهیم،
حفظ کند و هم این عمل باعث شد که مردم
عراق از او بخواهند تا قبول سلطنت کند. ولی شاهرخ،
نامه تضرع آمیزی همراه کلام الله مجید فرستاد که هر چه زودتر به
مشهد بازگردد.
با وصول این نامه، سید محمد پیشنهاد
سلطنت را رها کرد و رو به مشهد نهاد،
غافل از آن که شاهرخ جمعی را به کشتن وی مامور کرده بود؛ اما آنها کاری از پیش نبرده و دشمنی شاهرخ
آشکار شد و سید خود را با فراخواندن دوستان عراقی و هزار تن از خراسانیان در قبال تحریکات شاهرخ تا اندازهای حفظ کرد.
شاهرخ که دید با وجود این محافظان سید، سوء قصد به
جان او دشوار است، به امرای خود پیشنهاد کرد که سید را بکشند و امرا که راضی به کشتن سید نبودند، به طور دسته جمعی به نزد او رفته و او را به اصرار مجبور به قبول سلطنت کردند.
آغاز سلطنت سید محمد که به نام جد خود شاه سلیمان ثانی خوانده شد، بیستم
محرم ۱۱۶۳ ق بود؛ ولی چون ترتیب کارها داده نشده و حفظ حرمت
ماه محرم نیز لازم بود، روز پنجم
صفر به عنوان روز جلوس معین گردید و وی با تشریفات بر تخت شاهی نشست.
اما سلطنت وی چهل روز بیشتر طول نکشید و سرداران
خراسان که افرادی سرکش و لجام گسیخته بودند، بر او شوریده و او را کور کردند.
سید محمد از
ترس آن که مبادا پسرانش نیز به سرنوشت او دچار شوند، پسران خود سلطان داود میرزا و سلطان علی میرزا را پنهانی، به بهانه تحصیلات به
عتبات فرستاد و بعد از یک
سال از آنان خواست که به هند بروند و در پناه پادشاه گورکانی آن سرزمین
آسایش و
آرامش یابند و نامهای نیز مشعر بر سوابق ارتباط بین سلاطین صفوی و سلاطین گورکانی هند، به عالمگیر ثانی (۱۶۷ تا ۱۱۷۳) نوشت و فرزندان خود را به او سپرد.
فرزندان او نیز به هند رفته و در بنگاله تحت
حمایت حکمران آن خطه قرار گرفتند. آن دو
برادر در بنگاله آرامش و آسایشی احساس کردند و اندک اندک سایر افراد خاندان نیز بدیشان پیوستند. سلطان علی میرزا در سال ۱۱۸۸ ق در بندر هوگلی در شمال کلکته درگذشت و برادرش سلطان داود در ۱۲۰۳ ق در مرشد آباد بنگاله جان سپرد.
برخی وقایع دوران سلطنت شاهرخ میرزا، احوالات سلطان داود میرزا، سلطان علی میرزا، سلطان حسین میرزا و سلطان قاسم میرزا فرزندان شاه سلیمان ثانی از دیگر اموری است که بدانها اشاره شده است.
در پایان، مؤلف گوشهای از زندگی نامه خود را بیان کرده است.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست نام
اعلام ، مکانها و کتابهایی که در متن به آنها اشاره شده است، در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها توسط مصحح، به ذکر منابع و توضیح برخی کلمات و عبارات متن پرداخته است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.