رکن الدین بیبرسمنصوری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیْبَرس منصوری، رکن الدین بیبرس منصوری خطائی دواتدار، فرمانده سپاه، دولتمرد و مورخ مملوکی است.
تاریخ ولادت بیبرس، با توجه به
مرگ او در رمضان ۷۲۵ و در هشتادسالگی،
احتمالاً در حدود ۶۴۵ بوده است.
وی در ۶۵۹ از
موصل به
مصر بُرده شد و امیر سیف الدین قلاوون ـ که بعداً با لقب المنصور به سلطنت نشست ـ او را خرید و به مکتب فرستاد، ازینرو بیبرس، با انتساب به منصور، به منصوری معروف شد.
بیبرس پس از آموختن
قرآن در سلک ملازمان قلاوون درآمد و بتدریج در دستگاه ممالیک ترقی کرد.
در لشکرکشیهای گسترده سلطان بیبرس اول شرکت جست؛ در ۶۶۳ در نبرد قیساریه و اَرسوف با فرنگان
شام ، در ۶۶۴ در دفع تجاوز فرنگان و پس گرفتن و فتح شهرها و دژهای شام همچون صَفَد، در ۶۶۶ در محاصره و فتح انطاکیه، در ۶۶۹ در حمله به نواحی مَرقَب و سپس فتح حِصن الاکراد، و در ۶۷۱ در دفع
مغول از شهر البیره، مخدوم خود، قلاوون، را همراهی کرد.
در ۶۷۱ قلاوون او را از رتبه حقوق بگیران (ارباب الجامکیه) به رتبه صاحبان اقطاع ارتقا داد.
بیبرس در ۶۷۳ در حملهای دیگر به سیس و در ۶۷۵ در نبرد با سپاه مغول در شام حضور یافت
و در ۶۸۰ در نبرد با مغولان در حِمْص شرکت کرد.
پس از آنکه قلاوون به سلطنت رسید (۶۷۸ـ۶۸۹)، بر مقام بیبرس افزود و در ۶۸۲ به او مقام امیری
و در شوال سال بعد، امیری طبلخانه و اقطاعی نو داد.
در ۶۸۵ بیبرس به مقام و اقطاع بالاتر رسید
و نایب الحکومه کَرک در شام شد.
به گفته مقریزی
جانشین قلاوون، الملک الاشرف خلیل (حک: ۶۸۹ـ۶۹۳)، در ربیع الا´خر ۶۹۰ بیبرس را از این مقام برکنار کرد.
کمی بعد بیبرس با عِدّه و عُدّه خود از کَرک به اردوی سلطان پیوست و در نبرد مهم جمادی الاولی ۶۹۰ با فرنگان در عکّا شرکت کرد.
وی در رجب ۶۹۱ برای پس گرفتن قلعة الروم، تنها دژ باقیمانده در دست فرنگان، سلطان را یاری رساند و در ۶۹۲ از طرف او مأمور حفاظت از شهرهای مرزی ناحیه حلب شد.
بیبرس پس از برکناری از
حکومت کرک به
مصر بازگشت و از سوی الملک الاشرف به دواتداری منصوب شد و دیوان رسائل و مکاتبات و فرامین سلطنتی و برید را تصدی کرد.
همزمان با انتخاب الناصر محمدبن قلاوون برای سلطنت در محرم ۶۹۳، بیبرس از مأموریت شام به مصر بازگشت و در منصب دواتداری ابقا شد و افزون بر آن، فرمانده «صد سوار» و «هزار پیاده» گردید.
وی در ۶۹۴ مأموریتهای متعددی یافت، از جمله محافظت از اسکندریه در برابر خطرات احتمالی، رسیدگی به وضع فقرا و قحط زدگان و گوشمالی عربهای بَرقه به دلیل تعرضشان به
مسلمانان .
وی در دوره سلطنت کتبغا (محرم ۶۹۴ـ ۶۹۶) و لاجین/ لاچین (۶۹۶ـ ۶۹۸)، در منصب دواتداری باقی ماند
و در اواخر سلطنت لاجین به دست نایبش، مُنکوتمر، به اَشمونین تبعید شد، اما با جلوس مجدد محمدبن قلاوون به سلطنت در جمادی الاولی ۶۹۸، به قاهره بازگشت و مقام پیشین را بازیافت.
بیبرس در ۷۰۰ و ۷۰۱، با جمعی از امرا، مأموریت یافت تا فتنه عربهای بحیره و صعید را فرو نشاند.
در ۷۰۱ امیرالحاج شد
و در رمضان سال بعد، از جمله امرای مملوکی بود که سپاه مهاجم غازان را نزدیک دمشق درهم شکستند.
پس از آن، بیبرس برای رسیدگی به تأسیسات دفاعی اسکندریه و بازسازی بناهایی که به سبب زلزله شدید ذیحجه ۷۰۲ خراب شده بود، با تشریفاتی رسمی بدان سو حرکت کرد.
در ۷۰۳ نامزد حمل چتر سلطنتی در مواکب رسمی گردید.
در ۷۰۴ سلاّر و بیبرس جاشْنِگیر که سررشته امور دولتی را در دست داشتند، او را از سمت دواتداری عزل کردند،
اما وی همچنان از امرای قدرتمند بود.
در نتیجه تحکّم این دو فرمانده در دستگاه حکومتی، محمدبن قلاوون در ۷۰۸ ناچار ازسلطنت کناره گرفت.
بیبرس تلاش کرد که وی دوباره به تخت بنشیند تا اینکه محمد در رمضان ۷۰۹ دوباره به سلطنت رسید و در پی آن بیبرس به شغلهای مهمی چون نیابت دارالعدل و نظارت بر اوقاف مصر و شام منصوب شد
و به مقام دواتداری بازگشت.
او در جمادی الاولی ۷۱۱ نایب السلطنه شد
اما در ربیع الا´خر ۷۱۲ بر اثر سعایت مخالفان از این مقام عزل و در کرک زندانی شد.
وی حدود پنج سال بعد، در ۱۸ جمادی الا´خره ۷۱۷، از زندان آزاد شد و به قاهره بازگشت و در سال بعد اقطاع و امارت یافت.
بیبرس در ۲۵ رمضان ۷۲۵ درگذشت و در
مدرسه خود به
خاک سپرده شد
(که میگوید مرگ بیبرس در حبس روی داده است).
بیبرس آثار و اوقافی برجای گذاشت که از آن جمله، مدرسه دواداریه در محلة سُوَیقة العِزّی در خارج قاهره بود که به حنفیان اختصاص داشت.
این مدرسه اکنون با نام جامع آلتی برمق برجاست.
بیبرس
حنفی مذهب بود و در پارهای از علوم دینی مطالعاتی داشت.
او با زبان و ادب
عربی نیز آشنا بود و آثاری در
تاریخ و
تفسیر تألیف کرد.
از آثار اوست :
۱) زبدة الفکرة فی تاریخ الهجرة، مهمترین اثر بیبرس و تاریخ عمومی اسلام از آغاز تا ۷۲۴ که براساس سالشمار هجری در یازده جلد تنظیم شده است.
گفته میشود که بیبرس این
کتاب را به کمک کاتب نصرانی خود، ابن کَبَر (متوفی ۷۲۴)، تألیف کرده است
(در ۲۵ جلد).
بخشهای نخستین این کتاب، مبتنی بر الکامل فی التاریخ ابن اثیر است، اما بخش آخر آن سرچشمه اطلاعات مهمی درباره تاریخ ممالیک بحری است، زیرا مؤلف تاریخ لشکرکشیها و حوادث سیاسی را که خود در آنها شرکت داشته، بیان کرده است.
زبدة الفکرة، از منابع مورخانی همچون نویری،
ابن فرات،
بدرالدین عینی
و ابن تغری بردی
بوده است.
قسمتهایی از این کتاب از بین رفته اما بخش مهمی از مجلدات آن در کتابخانه بودلیان محفوظ است.
مختار الاخبار عنوان تلخیصی است ظاهراً از این کتاب، که در نسخه خطی آن مؤلفش ابن کبر معرفی شده است، اما مصحح کتاب، عبدالحمید صالح حمدان ـ که قسمت ایّوبیان و ممالیک بحری تا ۷۰۲ را از این کتاب منتشر کرده ـ این انتساب را نادرست میداند.
بیبرس مختصری از این کتاب خود فراهم آورده بوده است.
۲) التحفة الملوکیة فی الدولة الترکیة، تاریخ مختصر دولت ممالیک بحریّه که در ۷۱۰ به نام سلطان محمدبن قلاوون تألیف شده است.
این کتاب براساس سالشمار هجری از انقراض دولت ایّوبیان (۶۴۷) آغاز میشود و با حوادث ۷۱۱ پایان مییابد.
بخشی از آن مبتنی بر اطلاعات شخصی یا منقولات از شاهدان عینی است، اما از مأخذ مؤلف در خصوص حوادثی که در آنها حضور نداشته، یاد نشده است.
این کتاب با وجود اشتمال بر سجع و آرایه های لفظی، نثری روان دارد و در آن علاوه بر تاریخ سیاسی مصر و شام و مناسبات با مغرب و ارمینیه و حملات مغول و صلیبیان، به برخی از رویدادهای طبیعی اشاره شده است.
این کتاب در قاهره به چاپ رسیده است.
۳) مواعظ الابرار، تفسیر قرآن کریم با صبغه صوفیانه که بیبرس آن را پس از آزادی از زندان تألیف کرده است.
نسخهای از آن در کتابخانه
پاتْنا نگهداری میشود.
۴) اللطائف فی اخبار الخلائف.
تنها اطلاع ما درباره این کتاب آن است که چند جلد داشته
و از منابع بدرالدین عینی
بوده است.
(۱) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، چاپ نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره ۱۹۸۶.
(۲) ابن تغری بردی، النّجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (۱۳۶۱/۱۹۴۲).
(۳) ابن حجر عسقلانی، الدررالکامنة فی اعیان المائة الثامنه، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۴) ابن فرات، تاریخ ابن الفرات (تاریخ الدول والملوک)، چاپ قسطنطین زریق، بیروت ۱۹۴۲.
(۵) رکن الدین بیبرس منصوری، کتاب التحفة الملوکیّة فی الدّولة الترکیّة، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶) رکن الدین بیبرس منصوری، مختارالاخبار، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
(۷) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ ش ـ، ذیل «ابن کبر» (از شهناز رازپوش).
(۸) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بیروت.
(۹) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهرة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۰) خلیل بن ایبک صفدی، أعیان العصر وأعوان النصر، چاپ عکسی از نسخه خطی مجموعه عاطف افندی، کتابخانه سلیمانیه، استانبول، ش ۱۸۰۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۱) خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، چاپ ژاکلین سوبله و علی عمارة، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۲) بدرالدین محمود عینی، عقدالجمان فی تاریخ اهل الزّمان، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۴۰۷ـ ۱۴۱۲/ ۱۹۸۷ـ۱۹۹۲.
(۱۳) احمدبن علی مقریزی، السّلوک لِمعرفة دول الملوک، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۴) احمدبن علی مقریزی، المقفّی ' الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۵) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، چاپ البازالعرینی، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیبرس منصوری»، شماره۲۳۵۵.