رَبّانیّینَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَبّانيّينَ: (كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ) «رَبّانيّينَ» جمع
«رَبَّانِىّ» به كسى گفته مىشود كه ارتباط او با «
ربّ» (پروردگار) قوى باشد و از آنجا كه واژه
«ربّ» درباره كسى گفته مىشود كه به اصلاح و تربيت ديگران پردازد،
مفهوم اين واژه در آيه بالا آن است كه هرگز سزاوار پيامبران نيست كه مردم را به پرستش خويش دعوت كنند، آنچه براى آنها سزاوار است اين است كه: مردم را در پرتو تعليم آيات الهى و تدريس حقايق دينى، به صورت دانشمندان الهى و ربّانى در آورند، كه جز خدا نپرستند و جز به سوى علم و دانش دعوت نكنند.
(مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ) (براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد» بلكه سزاوار مقام او، اين است كه بگويد: اى مردم به سبب تعليم دادن كتاب خدا و فرا گرفتن آن، خداپرست باشيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه: ربانى كه جمعش ربانيين است، منسوب به رب است (مانند كلمه همدانى كه منسوب به همدان را معنا مىدهد) و براى منسوب نمودن كسى به رب بايد گفته مىشد: فلانى ربى است، نه ربانى ، ليكن الف نون را به منظور بزرگ جلوه داده اين انتساب اضافه نمودند، هم چنان كه وقتى بخواهند شخصى را به ريش نسبت دهند در فارسى مىگويند: فلانى ريشو است و در
عربی گفته مىشد: فلانى لحيى است، ليكن براى فهماندن اينكه ريش او زياد است مىگويند: فلانى لحيانى است و از اين قبيل كلمات ديگر نيز هست، پس معناى كلمه ربانى كسى است كه اختصاص و ارتباطش با رب شديد و اشتغالش به
عبادت او بسيار است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رَبَّانِیِّینَ»، ص۲۴۴.