روش های اصلاح خانواده (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصلاح در برابر افساد، به معنای برطرف کردن
فساد و تباهی و انجام دادن کار شایسته است.
ترک همخوابی، از راههای اصلاح زنان ناشزه شمرده شده است همانطور که در
قرآن میفرماید:
الرجال قومون علی النسآء... والتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع..(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و نيز به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس
زنان درستكار فرمانبردارند و به پاس آنچه خدا براى آنان حفظ كرده اسرار شوهران خود را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد نخست پندشان دهيد و بعد در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و اگر تاثير نكرد آنان را ترك كنيد پس اگر شما را
اطاعت كردند ديگر بر آنها هيچ راهى براى سرزنش مجوييد كه خدا والاى بزرگ است).
سه حکم درباره
زن ناشزه که رعایت ترتیب در آنها لازم است
وَ الَّتى تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ
کلمه (نشوز) به معناى عصیان و
استکبار از اطاعت است، و مراد از خوف نشوز این است که علائم آن به تدریج پیدا شود، و معلوم گردد که خانم مىخواهد ناسازگارى کند، و اگر در جمله: (فعظوهن) فاى تفریع را آورد، و
موعظه را نتیجه
ترس از نشوز، قرار داد، نه از خود نشوز، شاید براى این بوده که رعایت حال موعظه را در بین علاجهاى سهگانه کرده باشد، و بفهماند از میان این سه راه علاج موعظه علاجى است که هم در حال نشوز مفید واقع مى شود، و هم قبل از نشوز، و هنگام پیدا شدن علامتهاى آن و علاجهاى سه گانه همان است که عبارت: (فعظوهن و اهجروهن فى المضاجع و اضربوهن) بر آن
دلالت مىکند، و گو این که این راههاى علاج با حرف و او به یکدیگر عطف شده، و حرف واو دلالتى بر ترتیب ندارد، ولى از معناى آیه مىدانیم که بین این سه علاج ترتیب هست، و مىخواهد بفرماید اول او را موعظه کنید، اگر موعظه اثر نگذاشت با او قهر کنید، و رختخوابتان را جدا سازید، و اگر این نیز مفید واقع نشد، او را بزنید دلیل بر این که رعایت تدریج و ترتیب لازم است این است که ترتیب نامبرده به حسب طبع نیز وسایل گوناگونى از کیفر دادن است، هر کس بخواهد کسى را
کیفر کند طبیعتا اول از درجه ضعیف آن شروع مىکند، و سپس به تدریج کیفر را شدید و شدیدتر مىسازد، بنابراین ترتیبى که از
آیه فهمیده مىشود از سیاق آن به دست مىآید، نه از حرف واو.
و ظاهر جمله: (و اهجروهن فى المضاجع) این است که بستر محفوظ باشد، ولى در بستر با او
قهر کند، مثلا در بستر پشت به او کند، و یا
ملاعبه نکند، و یا طورى دیگرى بى میلى خود را به او بفهماند، گو اینکه ممکن است با مثل عبارت جدا کردن بستر نیز
اراده بشود، ولى بعید است (معمولا وقتى بخواهند بگویند بسترت را از او جدا کن نمى گویند در بستر از او کناره بگیر) و اى بسا معناى اول از این نظر تأیید شود، که مضجع را به لفظ جمع آورده، چون بنابراین که منظور جدا کردن مضجع بوده باشد، دیگر به حسب ظاهر
احتیاج نبود کلمه نامبرده را به لفظ جمع بیاورد، و کثرت را بفهماند (زیرا کسى، همسرش مضاجع دارد که هر
شب با او بخوابد)
تعیین داورانی از
خانواده زن و شوهر، راهی برای اصلاح و رفع اختلافهای خانوادگی میباشد:
وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله وحکما من اهلهآ ان یریدا اصلـحا یوفق الله بینهمآ ان الله کان علیما خبیرا.(و اگر از جدايى ميان آن دو
زن و شوهر بيم داريد پس داورى از خانواده آن شوهر و داورى از خانواده آن زن تعيين كنيد اگر سر
سازگارى دارند خدا ميان آن دو
سازگارى خواهد داد آرى
خدا داناى
آگاه است)
در
قرآن کریم تنبیه یکی از راههای اصلاح همسران ناشزه شمرده شده است همچنانکه در قرآن میفرماید:
الرجال قومون علی النسآء... والتی تخافون نشوزهن... واضربوهن..(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و نيز به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس
زنان درستكار فرمانبردارند و به پاس آنچه خدا براى آنان حفظ كرده اسرار شوهران خود را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد نخست پندشان دهيد و بعد در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و اگر تاثير نكرد آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند ديگر بر آنها هيچ راهى براى سرزنش مجوييد كه خدا والاى بزرگ است).
گذشت زن از برخی حقوق خویش راهی برای تحکیم خانواده میشود:
وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهمآ ان یصلحا بینهما صلحا..(و اگر زنى از شوهر خويش بيم ناسازگارى يا رويگردانى داشته باشد بر آن دو گناهى نيست كه از راه صلح با يكديگر به آشتى گرايند كه سازش بهتر است ولى بخل و بىگذشت بودن در نفوس حضور و غلبه دارد و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه نماييد قطعا خدا به آنچه انجام مىدهيد
آگاه است).
برخی مفسران «ان یصلحا بینهما صلحا» را به گذشت زن از برخی حقوق خویش
تفسیر کردهاند.
همانطور که در ذیل
آیات ۳۴ و ۳۵
سوره نساء گفتیم نشوز در اصل از ماده (نشز) به معنى (زمین مرتفع) مىباشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است، در آیات مزبور
احکام مربوط به نشوز زن بیان شده بود، ولى در اینجا اشارهاى به مسئله نشوز مرد کرده و مىفرماید: (هر گاه زنى احساس کند که شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پارهاى از حقوق خود صرفنظر کند، و با هم صلح نمایند).
(و ان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا).
از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از
حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد و تعبیر به لا جناح (گناهى ندارد) نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمنا از آیه با توجه به شان نزول دو مساله فقهى استفاده مىشود: نخست اینکه احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد نه
حکم، و لذا زن مى تواند با
اختیار خود از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرفنظر کند، دیگر اینکه عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مىتواند اسقاط حقى عوض صلح واقع شود.
در
قرآن کریم، پند، از راههای اصلاح
خانواده دانسته شده است آنجاکه میفرماید:
الرجال قومون علی النسآء... والتی تخافون نشوزهن فعظوهن..(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و نيز به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند و به پاس آنچه خدا براى آنان حفظ كرده اسرار شوهران خود را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد نخست پندشان دهيد و بعد در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و اگر تاثير نكرد آنان را ترك كنيد پس اگر شما را
اطاعت كردند ديگر بر آنها هيچ راهى براى سرزنش مجوييد كه خدا والاى بزرگ است).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «روش های اصلاح خانواده»