روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
۱۳ آبان در تقویم شمسی به عنوان
روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده است. علت نامگذاری را وقوع وقایع متعدد در سالهای مختلف ذکر کردهاند؛ این وقایع مهم عبارتند از:
۱.
تبعید امام خمینی در سال ۱۳۴۳ به
ترکیه در پی اعتراض به سیاستهای
حکومت پهلوی و از جمله تـصویب
لایحه کاپیتولاسیون؛
۲.
شهادت دانش آموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تـهران تجمع کرده بودند، توسط دولت
شریف امامی در سال ۱۳۵۷؛
۳.
تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸.
در سیزدهم آبان ۱۳۴۳
امام خمینی (رحمةالله) در پی اعتراضش به سیاستهای
حکومت پهلوی و از جمله تـصویب
لایحه کاپیتولاسیون توسط ماموران حکومت شاه، بازداشت و پس از انتقال از
قم به
تهران، به
ترکیه تبعید شد.
لایحه کـاپیتولاسیون -کـه به مستشاران نظامی
آمریکا و افراد وابسته به آنان در برابر قوه قضائیه ایران مصونیت میداد - استقلال
ایران را زیر سؤال میبرد. امام نه روز پیش از تبعید، در مراسمی که به مناسبت
میلاد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در منزلش برگزار شد، با ایراد نطقی، جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کرد. در پی این روشنگری، امام خمینی (رحمةالله) در سپیده دم روز سیزدهم آبان توسط یک گروه از ماموران
ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی رئیس ساواک تهران بازداشت شـد و هـنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شد.
در پی تبعید امام خمینی (رحمةالله) علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تـعطیلی طـولانی دروس حوزه و ارسال طومارها و نامهها به مراجع تقلید و سازمانهای بینالمللی جلوهگر شد. آیت الله حاج
مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در سیزدهم دی ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید شد.
دوران تـبعید امام خمینی به ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بودند. محل اقامت اولیه امام، هتل بلوار پالاس آنکارا بود. اما فردای آن روز برای مخفی نگاهداشتن مـحل اقـامت، امام را به محلی واقع در خـیابان آتـاترک مـنتقل کردند. چند روز بعد (۲۱ آبان ۱۳۴۳) برای منزویتر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در ۴۶ کیلومتری غرب آنکارا انـتقال دادنـد. در ایـن مدت، امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سـلب شـده بود و ایشان تحت مراقبت مستقیم ماموران اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشت.
امام خمینی در مجموع یازده ماه در تـرکیه بـه سـر برد، تا اینکه ساواک با هماهنگی دولت ترکیه، ایشان را در سیزدهم مـهر ۱۳۴۴ به
عراق تبعید کرد.
سیزدهم آبـان ۱۳۵۷ و در روزهای اوجگیری
انقلاب اسلامی دهها نفر از دانشآموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانـشگاه تـهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی ماموران حکومت قرار گرفته و به
شهادت رسیدند.
به دلیل بسته بـودن درهـای دانـشگاه هیچ یک از دانش آموزان نتوانستند از برابر آتش گلولههای ماموران بگریزند و این امـر تـلفات آنـان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت آشتی ملی
شریف امامی صورت گرفت.
حادثه سـیزدهم آبـان ۱۳۵۷ بـعد از حادثه هفده شهریور آن سال، دومین خونریزی عمده دولت شریف امامی بود، در حالی که عمر سـیاسی این دولت از هفتاد روز تجاوز نمیکرد.
ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود که وقتی در بـرنامه اخـبار شـبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانشآموزان در دانشگاه، از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر عـلوم بـلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس، روز ۱۳ آبان روز دانشآموز نامیده شد.
اسنادی بر نـقش آمریکا در کشتار دانشآموزان وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
در یک سند خیلی محرمانه، که در تاریخ ششم آبان ۱۳۵۷، از وزارت امور خارجه آمریکا، بـه سـفارت آمریکا در تهران ارسال شده بود، سایروس ونس وزیر پیشین آمریکا، چنین مـینویسد:
وقـت آن رسیده و بسیار مفید و لازم خواهد بود که شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد عواقب و نـتایج کـوتاه مـدت و دراز مدت کاربرد یک سیاست مبتنی بر زور برای باز گرداندن اعتصابیون به سـر کـارهایشان و تظاهرکنندگان از خیابانها، برای ما بفرستید. میتوان گفت در کنار چنین سیاستی، دربند کشیدن (کنترل) مطبوعات و دانشگاهها و دسـتگیری تـعداد زیادی از روحانیون و مخالفین
مذهبی لازم است.
بر طـبق مـطالبی کـه برژینسکی در کتاب خود ذکر کرده، در روز دهم آبـان، سـفیر آمریکا در ایران به اتفاق سفیر انگلیس در ایران، با شاه ملاقات کردند و این دیـدار مـوجب مخابره پیامی از جانب سفیر آمـریکا شـد که بـه تـشکیل جـلسه مهم اتاق وضعیت اضطراری کاخ سـفید در تـاریخ یازدهم آبان انجامید. برژینسکی در ادامه مینویسد:
من همان روز رئیس جمهور را از تلگرام سـفیر مـطلع کردم و به او (کارتر) گفتم که بـه عقیده من در صورتی کـه
شاه نتواند اعطای امتیازات سازنده را بـا قـدرتنمایی توام کند، نابود خواهد شد... حس میکنم که شرایط، اقدام قاطع شخص او را بـرای اعـاده نظم و اقتدار ایجاب میکند.
در یک سند سرّی از اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه آمریکا، خطاب به وزیر خارجه آمریکا، بـه تـاریخ یازدهم آبان ۱۳۵۷، چنین آمده است:
بـدون تـوجه بهایـنکه رونـد انـتقال چگونه صورت میگیرد، مـطمئناً سرکوبهای کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به ناآرامیها ضروری است.
در سند سـرّی دیـگری که از جانب سفیر آمریکا در ایران، بـرای وزارت امـور خـارجه آمـریکا بـه تاریخ یازدهم آبـان مـاه ۱۳۵۷ ارسال شده، چنین آمده است:
هر راه حل نظامی بایستی لزوماً یک درگیری سخت با تظاهرکنندگان در خـیابانها و اسـتادان کـه در دانشگاه تظاهرات میکنند، دانشآموزان و معلمان در مدرسه، رهبران
مذهبی و پشتیبان بـازاری آنـها، چـپیها از همه نوع، و تعداد قابل ملاحظهای از کارگران اعتصابی داشته باشد تا بتواند همه اعتصابیون را به سر کار باز گرداند. محدود کردن مطبوعات هم غیر قابل اجتناب است. انـجام این عملیات بهطور حتم هزاران دستگیری به دنبال خواهد داشت. که در میان آنها احتمالاً بسیاری از زندانیان سیاسی خواهند بود که در یکی دو سال اخیر آزاد شدهاند. از آنجا که مخالفین آشکار کـردهاند کـه آماده مقاومت به شیوه چریکی هستند، ارتش مجبور خواهد بود با خشونتهای گسترده شهری و تروریسم مخفی خارج شهری، مقابله کند... ارتش باید قادر باشد نا آرامیها را خارج از شهرهای بـزرگ نـیز کنترل کند.
برای جریانات شهری،
پلیس و ساواک باید اختیارات بیشتری نسبت به آنچه در ماههای اخیر داشتهاند، به دست آورند و شاید لازم شود که تـوسط دایـره اطلاعات ارتش که مورد وثـوق فـرماندهی عالی ارتش است، یاری داده شوند. برای مؤثر واقع شدن راه حل نظامی، بایستی ایران را به کشور شدیداً کنترل شدهای، مانند ایران قبل از شروع برنامه اعـطای آزادیهای سیاسی در اواسط سال ۱۹۷۶، تـبدیل نـمود....
یک بار دیگر متن نامه فوق را مرور کنید تا بهتر پی ببرید که چه کسانی درگیری سخت با تظاهرکنندگان در خیابانها و سرکوبی استادان در دانشگاهها و دانش آموزان و معلمان در مدرسهها و رهبران
مذهبی و کـارگران اعـتصابی را مطرح کردهاند. برنامه محدود کردن مطبوعات را چه کسانی پیشنهاد دادهاند و طرح هزاران دستگیری را و همچنین افزایش اختیارات
پلیس و ساواک برای جنایت بیشتر توسط چه مقاماتی ارایه شده است؛ طرح تبدیل ایـران بـه یک کـشور شدیداً کنترل شده یعنی دچار یک حاکمیت مبتنی بر خفقان و
دیکتاتوری و
ترور و وحشت را چه کسانی ارائه کردهاند؟ و البته شـرط موفقیت همه این طرحها آن است که خونریزی افزایش یابد.
میبینید کـه چـگونه داعـیهداران
حقوق بشر نسخهای را که برای سرکوب آزادیخواهان شیلی و برقراری دیکتاتوری پینوشه جلاد پیچیده بودند، در ایران نیز بـرای
محمدرضا پهلوی تجویز کردند و حکومت دست نشانده پهلوی نیز چه خوب دستورات دیکته شـده از طـرف اربـابان آمریکاییاش را در روز سیزدهم آبان و روزهای پس از آن مو به مو به اجرا گذاشت.
سیزدهم آبان ۱۳۵۸ ساختمان سـفارت آمـریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تصرف گردید.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران دیپلماتهای آمریکایی مستقر در سفارتخانه از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسـلامی ایران فروگذار نمیکردند. تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب، حمایت از شبکههای کودتا و براندازی در داخل کشور و تامین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لولههای نفتی و یا ایجاد ناامنی و بـیثباتی در مـناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای ماموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود. این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است.
بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات ۱۳۵۹ ش. در خاطرات خود، به نقش نـامطلوب و مـخرب دستگاه حکومتی آمریکا علیه ایران - که از طریق سفارتخانه آن کشور در
تهران هدایت میشد - اقرار کردهاند. سفارت امریکا در تهران طی زمستان ۱۳۵۷ تا پائیز ۱۳۵۸ به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری بر ضـد
جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود. سفارت امریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که آمریکا خواست مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و داراییهای بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امـکاناتی وسـیع در اخـتیار فراریان حکومت شاه گذاشت تـا تـشکیلات خـود را بر ضد انقلاب، سازماندهی و فعال کنند.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران از ابتدا با حـمایت
امام خمینی مواجه گردید. امام تصرف لانه جاسوسی توسط دانـشجویان را انـقلاب دوم لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کرد:
شما میبینید که الآن مرکز فساد آمریکا را جوانها رفتهاند گرفتهاند، و آمریکاییهایی هم کـه در آنـجا بـوده گرفتند، و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غـلطی نمیتواند بکند.
دشمنی با آمریکا عللی مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
اسرائیل بخشی از مسلمین را از خانه و دیار خود رانده اسـت، آمـریکا هـم پشتیبان اصلی اوست. چنین کشورهایی به هیچ وجه لیاقت ندارند، از دوسـتی مـسلمین برخوردار باشند. خدای بزرگ ما را از چنین دوستی نهی فرموده است:
«اِنَّمَا ینْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قـَاتَلُوکُمْ فـِی الدِّیـنِ وَاَخْرَجُوکُم مِّن دِیارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی اِخْرَاجِکُمْ اَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یتَوَلَّهُمْ فَاُوْلَئِکَ هُمُ الظـَّالِمُونَ؛
خدا تنها شما را از دوستی با کسانی منع کرده است که با شما در
دین پیکار مـیکنند و شـما را از سـرزمینتان بیرون راندهاند و (یا) به اخراج شما کمک کردهاند. هر کس چنین کسانی را دوست بـدارد، از جـمله ستمگران است.»
آمریکا به طور خاص در حق ملت بزرگ ما سـتمهایی کـرده اسـت که برخی از آنها عبارتاند از:
× راهاندازی
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمایت از رژیم مستبد پهلوی؛
× چپاول منابع اقـتصادی، فـرهنگی و انسانی کشورمان؛
× تهیه و تدارک انواع توطئهها به منظور شکست انقلاب اسلامی:
کودتای نوژه، راهاندازی و مـداخله در
جنگ تحمیلی، بلوکه نمودن داراییهای ایران، تحریمهای اقتصادی، سیاسی، انحصار فنآوریهای پیشرفته و تلاش برای مـتوقف نـمودن پیشرفتهای صلحآمیز هستهای ایران و کارشکنی و ا خلال در روند سازندگی کشور، تروریست خواندن ایـران، حـمایت آشـکار از فتنهگران، تجزیهطلبان و....
این دستور خدای بزرگ است که کوچکترین تمایلی به ستمگران نشان ندهید.
«وَلاَ تـَرْکَنُوا اِلَی الَّذِیـنَ ظـَلَمُوا فَتَمَسَّکُمْ النَّارُ...؛
و به کسانی که
ستم کردهاند متمایل مشوید که آتـش (
دوزخ) به شما میرسد....»
برخی را گمان بر این است که میتوان با آمریکا کنار آمد. آری میتوان کـنار آمـد اما به چه بهایی؟ بهای چنین کاری آن است که به دین آنها درآیـی. ایـن تصریح
قرآن مجید است: «وَ لَنْ تَرْضی عـَنْکَ الْیـَهُودُ وَ لاَ النـَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ...؛
یهود و
نصاری هـرگز از تـو راضی نمیشوند مگر وقتی که از کیش آنان پیروی کنی.»
از این گذشته، باید دانـست کـه از دلایل مهم ارسال
پیامبران، مـبارزه بـا
طاغوت بـوده اسـت: «وَ لَقـَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَن اعـْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛
و در حقیقت، در میان هر امتی فرستادهای برانگیختیم (تا بـگوید:) خـدا را بپرستید و از طاغوت (فریبگر) بپرهیزید.»
طاغوت کـسی است که در برابر خـدا مـیایستد و از اجرای قوانین الهی خودداری مـیکند.
دموکراسی، دیکتاتوری و الیگارشی (حکومت اقلیت بر اکثریت) سه چهره طاغوت هستند، زیرا در هیچ کـدام از ایـن سه نوع حکومت،
احکام الهی اجـرا نـمیگردد. در دموکراسی، دیکتاتوری و الیگارشی فـرض بر این است کـه خـواستهای یک فرد یا یک اقلیت و یا اکثریت اجرا میگردد، در حالی که خواست خدا جـز در
مردمسالاری دینی - که خواست اکثریت مردم در چـهارچوب احـکام الهی مـدنظر قـرار مـیگیرد - اجرا نمیگردد. حکومت آمـریکا طرفدار
دموکراسی سکولار یعنی بریده از دین است و چنین حکومتی مصداق طاغوت است و مبارزه با طـاغوت، پیـش نیاز ایمان به خداست: «فَمَنْ یـَکْفُرْ بـِالطَّاغُوتِ وَ یـُؤْمِنْ بـِاللَّهِ فـَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثـْقی....؛
پس هر که به طاغوت
کافر شود و به خداوند
ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمی دست یافته....»
آیـنده مـبارزه مـلت مسلمان ایران با استکبار جهانی و طاغوت، در سـخن امـام خـمینی تـرسیم شـده اسـت:
امروز جهان، تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد.... انشاءاللَّه ملت بزرگ ایران با پشـتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختیهای جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران میکند و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده اسـت. چـه شیرینی بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگرههای نظام ستمشاهی را نظاره کرده است و شیشه حیات آمریکا را در این کشور شکسته است و چه شیرینی بالاتر از اینکه مردم عزیزمان ریشههای نفاق و مـلیگرایی و التـقاط را خشکانیدهاند.
به برخی شبهات در این زمینه پاسخ اجمالی داده شده است.
آیا روابط با همه کشورهای کافر ممنوع است؟
خیر، خدای بزرگ ایجاد رابطه با برخی کفار را به صـورت مـشروط مجاز شمرده است. شرط ایـن اسـت که در دین با ما پیکار نکنند و مسلمین را از خانههاشان آواره نساخته باشند:
«لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ اَنْ تـَبَرُّوهُمْ وَتـُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللَّهَ یـُحِبُّ الْمـُقْسِطین؛
خدا شما را از کسانی که در (کار) دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان
عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست مـیدارد.»
آیـا میتوان شخصا به آمریکا علاقه داشت و با او اظهار دوستی کرد؟
خیر! چنینکاری از نگاه قرآن مجید ممنوع است:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری اَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مـِنْکُمْ فـَاِنَّهُ مِنْهُمْ اِنـَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، یهود و نصاری را دوستانِ (خود) مگیرید (که) بـعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گـیرد، از آنـان خـواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمینماید.»
آیا همه مشکلاتی که در جامعه موجود است زیر سر آمریکاست؟
در اینبـاره بـاید گفت هر چند آمریکا نقش مهمی در ایجاد مشکلات برای جامعه اسلامی ما دارد امـا هـمه مـشکلات ناشی از توطئههای او نیست. در اینباره،
مقام معظم رهبری به روشنی میفرماید:
ما همه مشکلات را به گـردن آمریکا نمیاندازیم، مشکلات ما از خودمان است، منتها
دشمن از این مشکلات میخواهد حداکثر اسـتفاده را کند، پدر کشور و ملت را در بـیاورد، ایـن را هم نگوییم؟! ما نمیگوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکا است، نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسی گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمیاندازیم، ایـن تقصیر خود ماست، تقصیر مسئولان است، اما اگر اسم آمریکا را میآوریم، اگر حرف آمریکا را میزنیم، میخواهیم بگوییم که گرگی کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند، از این غـافل نـباشید. به مسئولان میگوییم ضعفها را برطرف کنید، به شما میگوییم که متوجه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند.
مبانی عقیدتی شعار مرگ بر آمریکا چیست؟
در فرهنگ و ادبیات اسلامی موارد متعددی یافت میشود که خداوند و بزرگان دین،
مشرکان، ظالمان و مستکبران را
لعن و نفرین کردهاند و بر آنها مرگ فرستادهاند از جمله ایـن آیـات:
«اِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛
همانا کسانی که خدا و رسولش را آزار میدهند، خداوند در
دنیا و
آخرت آنان را لعنت میکند، و برای آنـان
عذاب خـوارکنندهای آماده کرده است.»
«قُتِلَ اَصـْحابُ الْاُخـْدُودِ؛
مرگ بر آدمسوزانِ خندق» (مراد از آن کافرانی بودند که مؤمنان به خدا را در (ترجمه فولادوند) گودالهای پر آتش انداخته و میسوزانیدند. (ترجمه خسروی))
«قُتِلَ الْاِنـْسانُ مـا اَکـْفَرَهُ؛
مرگ بر انسان، چه کافر و ناسپاس اسـت!» (تـرجمه انصاریان)
همچنین یکی از فروع دین
تبری و بیزاری از دشمنان اسلام است که این بیزاری در زبان و عمل ظهور مییابد.
آیا با مردم آمریکا نیز مانند دولت آمریکا دشمن هستیم؟
امام خمینی در پاسخ به چنین سؤالی از خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند در نهم آذر ۱۳۵۸ میفرماید:
ما اول باید حساب ملت آمریکا را از دولت آمریکا جدا کنیم. ما به هیچ وجه مقابل با ملت آمریکا نـیستیم... و مـا به هیچ وجه ملت آمریکا را تحقیر نکردهایم.
در پایان بحث، به این سـخنان امـام خـمینی اشاره میشود که فرمود:
چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین سادهاندیشی ایـن اسـت کـه تصور کنیم جهانخواران خصوصاً آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند، لحظهای نباید از کـید دشـمنان غـافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی (صلیاللهوعلیهوآله) موج مـیزند. بـاید برای شکستن امواج طوفانها و فتنهها و جلوگیری از سیل آفتها به سلاح پولادین
صبر و ایـمان مـسلح شـویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی (صلیاللهوعلیهوآله) و مخالف با
استکبار و پولپرستی و تحجرگرایی و مقدس نـمایی اسـت، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خـطر مـلتی سـربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.
امام خمینی در ادامه بحث بـالا بـر ضرورت بسیج دانشجو و طلبه تاکید نموده از آنان میخواهد تا پاسدار اصل تـغییرناپذیر نـه شـرقی و نه غربی در دانشگاهها باشند و از نفوذ ایادی شرق و غرب در دانشگاهها جلوگیری کنند.
•
لطیفی پاکده، لطفعلی، فصلنامه حصون، مهر و آبان ۱۳۸۹ - شماره ۲۶ (۱۱ صفحه - از ۸۳ تا ۹۳)، مقاله «۱۳ آبان، نماد مبارزه با آمریکا»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۰۳.