روح القدس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
روح القدس نام موجود
مقدس و پاکی که در متون
مقدس دینی، ازجمله
قرآن کریم، واسطه ارتباط
خدا با
پیامبرانش است. واژه روح
القدس چهار بار در قرآن کریم به کار رفته است و بیشتر مفسران قرآن، روح
القدس مذکور در چهار
آیه را همان جبرئیل دانستهاند. واژه روح
القدس در احادیث نبوی و احادیث
ائمه (علیهمالسّلام) در موضوعات مختلف به کار رفته و از
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که روح
القدس،
جبرئیل است.
روح
القدس، نام موجود
مقدس و پاکی که در متون
مقدس دینی، ازجمله
قرآن کریم، واسطه ارتباط خدا با پیامبرانش است. اصطلاح عربی روح
القدس، مرکّب از دو واژه
روح و
قدس، به معنای جان پاک و روح
مقدس و منزه از نقصها و عیبهاست؛ همان طور که در
زبان عربی مراد از حاتِم الجود، حاتِم جواد است.
ترکیبِ عربی روح
القدس با عبارت سریانی RÃh¤À d-qudshÀ (که در متون مسیحیِ آرامی اسم سومین شخص از اقانیم سه گانه است) از یک ریشه و خانواده دانسته شده است.
برخی
کتابهای لغت دوره اسلامی به طور مستقل به روح
القدس نپرداختهاند، بعضی لغت شناسان هم بدون بحث جدّیِ ریشه شناختی درباره معنای لغوی روح
القدس، به تبع مفسران قرآن آن را
جبرئیل دانستهاند.
هرچند در
عهد قدیم، به روح
القدس به عنوان شخصیت خاص و متمایز اشاره نشده،
اصطلاحاتی دالّ بر این تعبیر در آن به کار رفته است.
در موارد متعددی به اعمال و آثار وجودیِ روح
القدس اشاره شده است.
همچنین، علمای یهود، در
تلمود، برای بیان نحوه ارتباط
خداوند با
جهان و
انسان اصطلاحاتی را وضع کردهاند که از جمله آنها روح هقودش یا روح
القدس است. این نام بر تاثیر مطلق خدا در سراسر عالم و امور آن و نفوذ مستقیم خدا در زندگی بشر دلالت دارد. روح
القدس در تلمود همچنین سبب و عامل
نبوت و اِخبار از آینده، به معنای توان انسان در ابلاغ و تفسیر
اراده الهی است.
در عهد عتیق کارهایی به روح
القدس نسبت داده شده است، ازجمله:
نقش روح
القدس در امر
خلقت، یعنی خلقت
حیات و
آفرینشِ موجودات، حیوانات و انسان.
عامل الهی در اعلام و ابلاغِ پیام خدا به آدمیان و منشا الهام برای
انبیا و مردان
مقدس که کلام او را بر قومها اعلام میکردند.
یاری رسانی و تقویت رهبری و
ارشاد قوم در صورت نیاز.
کمک به افراد خاص و برگزیدهای همچون
یوسف برای کارها و خدمات ویژه.
هدایت انسانها برای داشتن زندگی
مقدس بر روی زمین و وفاداری و دعوت آنان به
توبه،
اطاعت و
عدالت.
در
عهد جدید، روح
القدس به معنای روح خدا و اقنوم سوم از اقانیم سه گانه به کرّات به کار رفته است. او چون مبدع حیات است، روح نامیده شده و چون به دل
مؤمن قداست میبخشد،
قدس خوانده شده است.
بسیاری از
مسیحیان معتقدند که بدون روح
القدس نه دنیایی پدید میآمد، نه مخلوقی و نه انسانی. بدون روح
القدس، نه عهد قدیم و جدید بود و نه قدرت برای اعلام
انجیل و نه
ایمان و تولد تازه و
تقدس.
به اعتقاد مسیحیان، در انجیل به روح
القدس به عنوان یک شخص با خصوصیات ویژه اشاره شده است.
روح
القدس فقط نوعی قدرت یا تاثیر نیست، بلکه شخصیتی الهی مثل پدر و پسر است، یعنی صفات شخصی مثل تفکر،
احساس،
اراده و
محبت و غیره دارد.
روح
القدس، آشکارکننده حقیقت درباره
عیسی، تسلی دهنده ما و بخشنده زندگی تازه است.
در هنگام توبه و ایمان است که روح
القدس را درمییابیم.
روح
القدس ما را پاک و
هدایت میکند، محرک ما برای زندگی
مقدس است و ما را از اسارت
گناه میرهاند.
او معلم الهی است که در
پرستش و
دعا به ما کمک میکند و ما را به راستی هدایت میکند.
افزون بر آن، تعمید پیروان
مسیح در روح
القدس از آموزههای اناجیل است
و تعمید در روح
القدس به معنای پرشدن با روح
القدس است.
(نیز برای بحثی مفصّل درباره موضوعات مختلف راجع به روح
القدس )
واژه روح
القدس چهار بار در
قرآن کریم به کار رفته است.
در سه آیه، روح
القدس موجودی است که خدا با او عیسی بن مریم را تایید کرده، یعنی به او نیرو و قوّت بخشیده است؛
؛ اکثر مفسران برجسته قرآن، مانند
طبری،
طوسی،
طبرسی و
فخررازی کلمه «اَیّدناه» در
آیه ۸۷ سوره بقره را به معنای قوی و نیرومند کردیم «قَوَّیَناه» تفسیر کردهاند.
) در آیه چهارم،
این معنا بیان میشود که روح
القدس قرآن را از طرف پروردگار به
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل میکند. بیشتر مفسران قرآن، روح
القدس مذکور در چهار آیه یادشده را همان
جبرئیل دانستهاند.
، از
قَتاده،
سُدّی،
ضحاک و
ربیع نقل کرده که مراد از روح
القدس جبرئیل است.
که افزون بر نقل قول از مفسران پیشین، خود نیز به صحت آن اذعان کردهاند. در تفاسیر از کسانی مانند ابن زید نام برده شده است که مقصود از روح
القدس را انجیل دانستهاند، همان گونه که در
آیه ۵۲ سوره شوری، به قرآن نیز روح اطلاق شده است:
(رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا)(
وحی فرستاديم)
. از
ابن عباس و
سعید بن جبیر نقل شده که منظور از روح
القدس اسمی است که عیسی بن مریم با آن مردگان را زنده میکرد.
. بنابراین، درباره تفسیر روح
القدس در قرآن، سه رای مشهور است: جبرئیل، انجیل،
اسم اعظم که با آن مرده زنده میشود.
در برخی تفاسیر، نقدی از قول دوم (انجیل دانستن روح
القدس) ذکرشده و آن اینکه اگر مقصود از روح
القدس که خدا با آن
عیسی بن مریم را نیرومند و تقویت کرده، انجیل باشد، در این صورت باید گفت که در
آیه ۱۱۰ سوره مائده تکرار رخ داده است: «اِذ ایَّدتُکَ بروحِ
القُدُسِ... وَ اِذْعلَّمتُکَ
الکتابَ و الحکمةَ و التَّوراة و الاِنجیل...»،
(زمانى كه تو را با «روح
القدس» تأييد كردم...و هنگامى را كه
كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم...)
در حالی که چنین نیست.
نیز اگر مراد از روح
القدس، انجیل باشد، لازمه اش تبعیض و تفکیک صحیفههای آسمانی است، یعنی بر برخی مانند انجیل روح
القدس اطلاق شده و بر بعضی دیگر نه، و این برخلاف ظاهر است.
گفته شده است یکی از تعالیم قرآن، در مواردی تصحیح و اصلاح اعتقادات دینی
اهل کتاب است (
(يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا...) (اى اهل
كتاب! در دين خود، غلّو و زيادهروى نكنيد؛ و درباره خدا، غير از حق نگوييد. مسيح (عيسى بن مريم) فقط فرستاده خدا، و كلمه و مخلوق اوست؛ كه او را به
مریم القا نمود...)
که خطاب به اهل
کتاب آمده است که درباره خدا جز سخن حق مگویید، عیسی رسول خدا و کلمه او بود...) و نحوه کاربرد عبارت روح
القدس در سه آیه قرآن که ناظر به نیرومند کردن عیسی بن مریم با روح
القدس است، بیشتر جنبه اصلاحی و انتقادی دارد، یعنی لحن و مفهوم
آیات به گونهای است که گویی، در ضمن، عقیده مسیحیان راجع به روح
القدس را نیز تصحیح میکند.
درباره اینکه چرا جبرئیل روح
القدس خوانده شده، آرای مختلفی ابراز شده است:
۱) همچون
روح که بدن را زنده میگرداند، جبرئیل نیز که عهده دار فرودآوردن وحی بر پیامبران است، با بیناتی که همراه دارد،
دین را زنده میکند.
۲) روحانیت بر جبرئیل غالب است؛ اگرچه سایر
ملائکه نیز چنیناند، روحانیت او تمام تر و کامل تر است و اختصاص اسم روح
القدس به جبرئیل به سبب شرافت و علو مرتبه اوست.
۳) چون
خداوند او را هستی داد بدون اینکه پدر و مادری داشته باشد.
اما اینکه چرا از میان همه پیامبران که جملگی توسط جبرئیل تایید و تقویت شدهاند، حضرت عیسی ممتاز شده، باید گفت به این سبب که جبرئیل/ روح
القدس از پیش از تولد عیسی تا بزرگسالی او با او همراه بوده است؛ جبرئیل مریم را به
ولادت عیسی بشارت داد و عیسی از نفخه جبرئیل ولادت یافت و جبرئیل بود که عیسی را در همه حال تربیت کرد و همواره با او همراه بود و زمانی که
یهود بر
قتل او تصمیم گرفتند و او به
آسمان صعود کرد، جبرئیل با او بود.
واژه روح
القدس در احادیث نبوی و احادیث
ائمه (علیهمالسّلام) در موضوعات مختلف به کار رفته است. از پیامبر نقل شده که روح
القدس جبرئیل است.
در سخنان پیامبر خطاب به
حسّان بن ثابت آمده است که روح
القدس همواره تو را تایید و به تو کمک خواهد کرد، مادام که تو از رسول خدا دفاع کنی
مشرکان را هجو کن که روح
القدس با توست.
دعای پیامبر، «اللّهم ایّده بروح
القدس»، نیز درباره حسان بن ثابت است.
گاهی از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) این تعبیر نقل شده که روح
القدس بر
قلب من القا کرد.
همچنین در قولی از پیامبر، اولین شفاعت کننده در
قیامت روح
القدس دانسته شده است.
در برخی روایات منقول از ائمه، ازجمله در روایاتی از
امام صادق (علیهالسّلام)، روح
القدس فرشتهای بزرگتر از جبرئیل و
میکائیل معرفی شده که همراه پیامبر بوده و به او خبر میداده است، و پس از پیامبر، همراه
امامان است و آنان را تسدید و توفیق میبخشد.
در پارهای دیگر، ازجمله در روایاتی از
امام باقر (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام)، روح
القدس یکی از پنج روحی دانسته شده که در
انبیا و
اوصیا هست. آنان با روح
القدس به آنچه تحت
عرش تا زیر خاک است، علم پیدا میکنند و روح
القدس، برخلاف چهار روح دیگر، دچار
خواب و
غفلت و
آفت نمیگردد و عاری از
کبر،
لهو و
لعب است.
مطابق روایتی از
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) درباره آیه
(وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ)، روح
القدس جبرئیل است
که حدیثی از
امام علی (علیهالسّلام) نقل شده که در آن روح
القدس غیر از جبرئیل دانسته شده است. در روایتی که
جابر بن یزید از امام باقر (علیهالسّلام) نقل کرده، ظلّ نوری پیامبر اسلام و عترت پاک او نخستین مخلوق معرفی شده که برخوردار از روح واحد، نه روحهای متعدد، بوده و با همان روح واحد که روح
القدس است، تایید شدهاند «وکان مویَّدآ بروحٍ واحدٍ و هی روح
القدس»،
همچنین، در بعضی
احادیث، از مؤیَّدبودنِ خاص
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به روح
القدس سخن به میان آمده است.
بنابه روایت برخی علمای شیعی از ائمه، روح
القدس از زمانی که بر رسول اکرم نازل شده، به آسمان برنگشته و همواره با امامان بوده است، و اکنون نیز با امام دوازدهم،
حضرت مهدی (عجلاللّهتعالیفرجهالشریف)، همراه است.
در برخی آثار و متون فلسفه اسلامی از روح
القدس سخن به میان آمده است. بعضی از فیلسوفان
مسلمان به تصریح روح
القدس را همان
عقل فعال دانستهاند.
ابن سینا روح
القدس را قوّتی الهی و امر پاک ایزدی تعریف کرده که نه
جسم است، نه
جوهر و نه
عرض. روح
القدس برترین و شریفترین ارواح، جبرئیل امین، واسطه میان
واجب الوجود و
عقل اول است.
وی، روح
القدس را همان جبرئیل، روان بخش، عقل دهم، واهب الصور، بخشنده علم و حیات و فضیلت تلقی کرده است.
در پارهای از آثار عرفانی نیز شرح و بیان و وصفی از روح
القدس دیده میشود. به نوشته
جیلی،
روح
القدس روح است، اما همچون ارواح دیگر نیست. روح
القدس روح الارواح است و مخلوق نیست، زیرا آن وجهی خاص از وجوه
حق است که وجود به آن قائم است. از روح
القدس به وجه الهی در مخلوقات تعبیر کردهاند و این وجه که در همه اشیا هست همان روح اللّه است که روح مخلوقات بدان قائم است. آن را به این سبب روح
القدس نامیدهاند که از نقایص وجودی منزه است. به روایت
سیدحیدر آملی،
اکثر اهل حکمت و حقیقت متفق القولاند که اولِ موجودات، یعنی صادر نخست،
عقل است و همه موجودات به تفصیل از آن صادر شدهاند و آن را به نامهای مختلف، ازجمله روح
القدس، خواندهاند؛ اما این نامها برحسب اعتبار است و گرنه آن حقیقت کلیِ متعین به تعین اول را نه اسمی است نه رسمی و نه وصفی؛ مثلا، به این علت روح
القدس نامیده شده که سبب حیات ساری در همه موجودات، از مُلک تا
ملکوت، است. روح
القدس سبب قیام موجودات و بقای آنهاست مانند نسبت قلب انسان به بدن او.
با استناد به روایتی از امام باقر (علیهالسّلام) -که قبلا ذکر شد- و با تفسیری عرفانی از آن گفته است که برترین مصداق روح
القدس که
صادر اول و نخستین تجلی ذات حق است، وجود نوریِ
حضرت محمد و
آل اوست که در مرتبه صادر نخست، کثرتی نداشتند بلکه نور واحد بودند. بدنهای ایشان در عالم ملکوت با روح
القدس همراه بوده و پس از نزول آنان به عالم مُلک و اتحادشان با بدنهای جسمانی و مادی نیز، همراهی و اتحادشان با روح
القدس قطع نشده است. روح
القدس به عنوان روح پنجمی برای آنان، در عرض چهار روح دیگر، یعنی
روح بدن،
روح قوه،
روح شهوت و
روح ایمان، بوده است.
(۱) قرآن کریم.
(۲)
کتاب مقدس.
(۳) حیدربن علی آملی،
کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، به انضمام، رسالة نقدالنقود فی معرفة الوجود، چاپهانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۴) ابن سینا، معراج نامه، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۶۵ش.
(۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۶) احمد بن حنبل، مسندالامام احمدبن محمدبن حنبل، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۷) شهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، چاپ نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، ج۳، تهران ۱۳۷۴ش.
(۸) هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۴۱۹ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
(۹) بطرس عبدالملک و جان الگزاندر تامپسون و ابراهیم مطر،
قاموس الکتاب المقدس، قاهره: دارالثقافة، بی تا.
(۱۰) التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری (علیهمالسلام)، قم: مدرسة الامام المهدی (علیهالسّلام)، ۱۴۰۹.
(۱۱) عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ش.
(۱۲) عبدالکریم بن ابراهیم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، مصر ۱۳۰۴.
(۱۳) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، بی تا.
(۱۴) دایرة المعارف
کتاب مقدس، ترجمه بهرام محمدیان و دیگران، تهران: روز نو، ۱۳۸۰ش.
(۱۵) دهخدا.
(۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۱۷) محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ج۶، چاپ حسین نصار، کویت ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت بی تا.
(۱۸) زمخشری، کشاف.
(۱۹) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۰) سیوطی، الدر المنثور.
(۲۱) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست قم، بی تا.
(۲۲) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)،، شرح اصول الکافی، ج۲، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۲۳) طبرسی، مجمع البیان.
(۲۴) طبری، جامع البیان.
(۲۵) فخرالدین بن محمد طُرَیْحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۶) طوسی، التبیان.
(۲۷) محمد بن محمد فارابی،
کتاب السیاسة المدینة الملقب بمبادئ الموجودات، چاپ فوزی متری نجار، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲۸) فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج۲۲، قاهره: دارالغد العربی، بی تا.
(۲۹) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۰) کلینی، کافی (قم).
(۳۱) آبراهام کوهن، گنجینهای از تلمود، ترجمه از متن انگلیسی از امیرفریدون گرگانی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۳۲) مجلسی، بحار الانوار.
(۳۳) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا.
(۳۴) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، بی تا.
(۳۵) احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
(۳۶) جیمزهاکس،
قاموس کتاب مقدس، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ش.
(۳۷) استنلی م. هورتون، روح
القدس، ترجمه مهرداد فاتحی، تهران: آفتاب عدالت، بی تا.
(۳۸) .Encyclopaedia of the Qur’¦an، ed. Jane Dammen Mc Auliffe، Leiden: Brill، ۲۰۰۱-۲۰۰۶، s.v. "Holy Spirit" (by Sidney H. Griffith)
(۳۹) .The International standard Bible encyclopedia، ed. Geoffrey W. Bromiley، Michigan: William B. Eerdmans، ۱۹۷۹-۱۹۸۸، s.v. "Holy Spirit" (by D.A. Tappeiner and G.W.Bromiley)
فاطمه علی پور و محمد زارع شیرین کندی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «روح القدس».