• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روان‌شناسی (ماهیت)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصطلاح روانشناسی را برای نخستین بار لایب‌نیتز (Leibnitz) فیلسوف مشهور آلمانی در آثار خود به‌کار برد و سپس یکی از مریدان او به نام ولف (Wolff) این کلمه را در قرن هجدهم رایج ساخت.
[۱] منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۱۵.

واژه (psychology) یا روانشناسی همچون بسیاری از اصطلاحات علمی ریشه‌ای یونانی دارد و از دو کلمه psyche به معنی روح یا ذهن و logos به معنی شناخت یا مطالعه تشکیل می‌شود. معنی تحت‌الفظی روانشناسی، مطالعه نفس، شناخت یا علم‌النفس بود و این همان معنایی است که واژه روانشناسی هنگامی که ساخته شد در برداشت.
اسامی دیگری نیز در قرن هجدهم و نوزدهم به طور همزمان در مورد این علم به‌کار می‌رفته است. برخی از آنها عبارت بودند از فلسفه ذهنی، خودشناسی و روح‌شناسی.
[۲] میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، تهران، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۱۶.




امروزه کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که از دانش روانشناسی بی‌نیاز باشد. این علم با همه جوانب زندگی در ارتباط است.
[۳] اتکینسون، ریتاال، زمینه روانشناسی، براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ سیزدهم، جلد ۱، ص۲۹.

آدمی، یگانه موجودی است که برای ادامه موفقیت‌آمیز زندگی باید از نیازها و توان‌های بدنی و روانی خود و دیگران آگاهی کافی داشته باشد. به سخن دیگر، انسان در جستجوی این است که چه رفتاری در برخورد او با دیگران پسندیده‌تر و موثرتر است.
روانشناسی دانشی است که ما را به دقایق کردار و کنه رفتار آدمی و هر موجود زنده‌ای رهنمون می‌سازد.
مایه تحقیق در این علم، رفتار است. زیرا رفتار امری محسوس و مشهود است. به این جهت روانشناسان به موضوع‌هایی مانند یادگیری، هیجان، هوش، وراثت و محیط، تفاوت‌های فردی و رفتارهای گروهی و تاثیر ویژگی‌های بدنی در رفتار علاقه نشان می‌دهند و می‌کوشند علت بروز چنین رفتارهایی را روشن نمایند.
رفتار نه تنها به آنچه انجام می‌دهیم بلکه به آنچه می‌اندیشیم نیز اطلاق می‌شود. یعنی احساس و‌ اندیشه، واکنش‌ها و پاسخ‌های بدنی و روانی را شامل می‌شود.
روانشناسی علاوه بر رفتارهای طبیعی به بحث و بررسی در چگونگی رفتارهای نابهنجار یا غیرطبیعی نیز می‌پردازد.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که روانشناسی تنها خود را به رفتار آدمی محدود نمی‌سازد، بلکه رفتار جانوران را نیز بررسی می‌کند و چه بسا تحقیق در رفتار بی‌پیرایه و بی‌قید و شرط جانوران پست، روشن‌گر زمینه‌های رفتار آدمی است.
[۴] پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲.

شاید فکر کنید روانشناسی همان عقل عام است ولی محققان غالبا به نکات غیرمنتظره‌ای در رفتار انسان پی‌می‌برند. روانشناسی مفروضات را به صورت ظاهری نمی‌پذیرد بلکه مستدل بودن آنها را در نظر می‌گیرد. روانشناسی رشته دقیقی است که مفروضات را می‌آزماید.
[۵] سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.



اکثر مردم، روانشناسی را به مشکلاتی مثل افسردگی، خشونت و اختلالات روانی ربط می‌دهند. روانشناسان هم گاهی فکر می‌کنند رشته آنها بیش از حد بر جنبه‌های منفی رفتار متمرکز شده و به اندازه کافی به جنبه‌های مثبت رفتار نپرداخته است. اما روانشناسی با هر دو جنبه مثبت و منفی زندگی سروکار دارد.
پس از آنکه صاحب‌نظران متقاعد شدند حال‌وهوای روانشناسی بیش از حد منفی شده است، دو جنبش را که روی تاثیرات مثبت روانشناسی بر زندگی مردم متمرکز بودند، پدید آوردند.
یکی از این جنبش‌ها، جنبش انسان‌گرایی بود که در اواسط قرن بیستم ظهور کرد و بر خصوصیات مثبت یک شخص، ظرفیت انسان برای کمال و حق تعیین سرنوشت تاکید داشت. جنبش دیگر، روانشناسی مثبتنگر نام دارد که در آغاز قرن بیست و یکم شتاب گرفته و بر سه موضوع کلی تاکید دارد.
۱- تجاربی که مردم برای آنها ارزش قائلند مثل امید، شادی و خوش‌بینی.
۲- صفات فردی مثبتی مثل ظرفیت، عشق، کار، فعالیت، قریحه و مهارت‌های میان‌فردی.
۳- ارزش‌های مثبت گروهی و شهروندی مثل مسؤلیت‌پذیری، دلگرمی دادن و شکیبایی.
[۶] سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۵۲.



روانشناسی، علم تحقیق در رفتار موجودات زنده و به‌خصوص رفتار بشر می‌باشد و به همین جهت از چندی پیش، روانشناسان علاقه شدیدی نسبت به مشکلات عملی که برای افراد بشر پیش می‌آید و راه‌حل‌هایی که می‌توان پیشنهاد کرد، پیدا نموده‌اند.
منظور روانشناسی نه تنها پیشرفت علمی و صنفی است بلکه یکی از هدف‌های آن بهبود بخشیدن به زندگی انسان می‌باشد.
[۷] شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، چاپ اول، ص۱.

به طور کلی هدف‌ها و آموخته‌های روانشناسی عبارتند از:
۱- روانشناسی اصول کلی ناظر بر رفتار را با توجه به تفاوت‌های فردی و شرایط مربوط مشخص می‌کند.
۲- تصریح می‌کند که عوامل ارثی و محیطی به صورت جداگانه یا به طور متقابل در ایجاد رفتار چه تاثیری دارند.
۳- نیازها و امکانات کودکان، نوجوانان و بزرگسالان را از نظر رشد بدنی، هیجانی، اجتماعی، عقلی و فکری روشن می‌سازد.
۴- حدود، مسیر رشد و پیشرفت انواع استعدادهای ذاتی و اکتسابی افراد را معین می‌کند.
۵- شرایط ناظر بر بهبود کار و رابطه سازنده میان افراد را مورد بررسی قرار می‌دهد.
[۸] پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲۶.



روانشناسی، یا بهتر بگوییم رفتارشناسی، کیفیت رفتار موجودات را با استفاده از روش‌های علمی مورد بررسی و تحقیق قرار می‌دهد. در تعریف روانشناسی روی مطالعه علمی تاکید بسیار شده است.
[۹] عظیمی، سیروس، اصول روانشناسی عمومی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۶، چاپ دهم، ص۳۰.

با توجه به اینکه علم در حکم شناخت قوانین طبیعت است، روانشناسی علمی نیز می‌کوشد تا میدان علم را در حد بررسی رفتار حیوان و انسان، به منزله اجزای طبیعت، توسعه بخشد. از این زاویه و با دید طبیعت‌نگری، روانشناسی براساس مشاهده و آزمایش به تدوین قوانین رفتار می‌پردازد.
اما روانشناسی فقط بر پایه تدوین و در نتیجه تبیین علمی رفتار تکیه نمی‌زند بلکه با توجه به چگونگی زندگی و با تالیف معارفی که در اختیار دارد می‌کوشد تا موجودات و از آن میان خصوصا انسان را به کمک کلیه روش‌هایی که به نتایج قابل توجهی منتهی می‌شوند، بفهمد و درک کند. از این زاویه، روانشناسی با یک دید انسان‌نگری نیز به مطالعه رفتار روی می‌آورد.
روانشناسان امروزی به هر نوع مکتب یا نظام وابسته، یا به هر نوع روش کاری معتقد باشند، بر یکی از این دو دیدگاه و یا غالبا بر هر دو تکیه می‌زنند. از زاویه پژوهش و در میدان عمل این دو دیدگاه عبارتند از روش‌های تجربی و روش‌های بالینی.
شکی نیست که روش تجربی و تطبیقی، موقعیت مناسبی برای حفظ وحدت روانشناسی فراهم می‌آورد. از این لحاظ روانشناسی، علمی است به علت آنکه نظری و تجربی است و عمومی است به علت آنکه تطبیقی است. اما کاربرد آن درباره زاویه‌های مختلف رفتار انسان مشکل و محدود است.
[۱۰] منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۹.



کیفیت شاخص هر دانشی بیشتر به روح علمی و ارزشی که روش‌های آن در کسب معرفت دارد وابسته است. روانشناسی نیز مانند هر دانش دیگری دارای روش علمی خاص خود می‌باشد. بی‌شک همین روح علمی در روانشناسی است که آن را از علم‌النفس متمایز می‌سازد.
در علم‌النفس رفتار آدمی از راه تفکر قیاسی و نظر شخصی تجزیه و تحلیل می‌شود. در واقع هرگونه رفتاری بر پایه تصورات قبلی یا منطق از پیش تجربه شده، استدلال می‌شود. این روش در مقایسه با روش علمی بسیار ناتوان و فرسوده است.
[۱۱] پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲.



در روانشناسی علمی امروزی، توجه عمیقی به موفقیت‌های فیزیک، شیمی و سایر علوم طبیعی می‌شود. بسیاری از روانشناسان احساس می‌کنند که اگر روانشناسی می‌توانست از این علوم پیروی کند دچار تحولات بزرگی می‌شد. آنها اعتقاد دارند که روانشناسی، مانند فیزیک، در تلاش برای اندازه‌گیری کمی و عینی متغیرهای مجزا و فرمول‌بندی قوانین انتزاعی است.
[۱۲] کرین، ویلیام کریستوفر، نظریه‌های رشد، غلامرضا خوی‌نژاد، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۴۷.



روانشناسی را می‌توان چنین تعریف کرد: بررسی علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی.
[۱۳] اتکینسون، ریتاال، زمینه روانشناسی، براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ سیزدهم، جلد ۱، ص۲۹.

در این تعریف سه اصطلاح کلیدی علم، رفتار و فرآیندهای ذهنی وجود دارد. برای فهم روانشناسی ابتدا باید معنای این سه اصطلاح را فهمید.

۷.۱ - بررسی علمی

روانشناسی به عنوان یک علم، برای مشاهده، توصیف، پیش‌بینی و تبیین رفتار از روش‌های نظام‌مند استفاده می‌کند. روش‌های علمی، روش‌های اتفاقی نیستند. محققان روانشناسی مطالعات خود را دقیق و موشکافانه طراحی و اجرا می‌کنند.
در روانشناسی، مطلوب این است که نتایج حاصل، رفتار شمار زیادی از آدم‌ها را توصیف کنند. از آنجا که روانشناسان از همان روش‌های تحقیق فیزیک‌دانان، زیست‌شناسان و سایر دانشمندان استفاده می‌کنند، پس روانشناسی چنانچه قبلا نیز گفته شد، یک رشته علمی است.

۷.۲ - رفتار

حال ببینیم که رفتار و فرآیندهای ذهنی چه هستند. رفتار هر کاری که انسان می‌تواند انجام دهد.
[۱۴] سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.

تعریف لغوی رفتار عبارت است از جمیع فعالیت‌هایی که از موجود زنده سر می‌زند نه آنهایی که بر او وارد می‌گردد. راه رفتن، مطالعه کردن، دادوستد اجتماعی و نظایر آنها رفتارهای مورد مطالعه علم روانشناسی می‌باشد.
[۱۵] عظیمی، سیروس، اصول روانشناسی عمومی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۶، چاپ دهم، ص۳۳.


۷.۳ - فرآیندهای ذهنی

ولی تعریف فرآیندهای ذهنی دشوارتر از تعریف رفتار انسان است؛ فرآیندهای ذهنی همان افکار، احساسات و انگیزه‌هایی هستند که ما انسان‌ها در درونمان داریم و قابل مشاهده مستقیم نیستند. اگر چه افکار و احساسات را به صورت مستقیم نمی‌توانیم ببینیم ولی واقعیت دارند.
[۱۶] سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.



۱. منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۱۵.
۲. میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، تهران، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۱۶.
۳. اتکینسون، ریتاال، زمینه روانشناسی، براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ سیزدهم، جلد ۱، ص۲۹.
۴. پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲.
۵. سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.
۶. سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۵۲.
۷. شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، چاپ اول، ص۱.
۸. پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲۶.
۹. عظیمی، سیروس، اصول روانشناسی عمومی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۶، چاپ دهم، ص۳۰.
۱۰. منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۹.
۱۱. پارسا، محمد، زمینه روانشناسی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۲.
۱۲. کرین، ویلیام کریستوفر، نظریه‌های رشد، غلامرضا خوی‌نژاد، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۴۷.
۱۳. اتکینسون، ریتاال، زمینه روانشناسی، براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ سیزدهم، جلد ۱، ص۲۹.
۱۴. سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.
۱۵. عظیمی، سیروس، اصول روانشناسی عمومی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۶، چاپ دهم، ص۳۳.
۱۶. سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۳، چاپ اول، ج۱، ص۳۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ماهیت روانشناسی»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۰۷.    


رده‌های این صفحه : روانشناسی | علوم رفتاری




جعبه ابزار