رمان اجتماعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رمان اجتماعی، رمانی است که در آن مسائل اجتماعی، سیاسی و یا مذهبی با جهتگیری تعلیمی، مورد نظر است.
رمان اجتماعی، رمانی است که در آن مسائل اجتماعی، سیاسی یا مذهبی با جهتگیری تعلیمی، مورد نظر است. هدف و
نیت اصلی این نوع رمان، معطوف ساختن توجه مردم به کاستیها و نقصانهای اجتماعی است.
به عبارت دیگر، رمانی است که بر نفوذ جامعه و اوضاع اقتصادی و نیز بر شخصیتها و وقایع
داستان تأکید میورزد و تأثیر اقتصاد و وضعیت و موقعیت اجتماعی را بر رفتار و سلوک
انسان در زمان و مکان معین مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهد و مفهوم ضمنی و صریح "تز" اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را تصویر میکند.
رمان اجتماعی، اغلب با نیت
ارشادی، یا احتمالا به منظور ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه نوشته میشود. بنابراین رماننویس سعی میکند مردم را متوجه کمبود و نقایص جامعه کند و نظریهای را بهعنوان راه حل مشکلی از مشکلات اجتماع طرح کرده، به طریقی درباره
ی آن بحث کند. البته باید دانست که رمان اجتماعی به هیچ وجه، همیشه رمان عقیدتی یا تبلیغی نیست. تحلیل و بررسی جدی مسائل اجتماعی، هنگامی جزء یکی از ارکان رمانها درآمد که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست و حاصل توجه همهجانبه
ی رمان به زندگی کارگران و
خانوادههایشان، منجر به نوشته شدن رمانهایی نظیر "روزگار سخت" از چارلز دیکنز، نویسنده
ی انگلیسی شد. جورج الیوت، رماننویس انگلیسی نیز در رمان "میدل مارچ" تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی یکی از شهرهای انگلستان را موضوع داستان خود قرار داده است. رماننویسان آمریکای شمالی نیز اغلب به بررسی جدی
مسائل اجتماعی علاقه نشان دادهاند، مثلا بانو "بیچر استو"، رماننویس اهل آمریکا با "کلبه
ی عمو تام" به کاوش در شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی سیاهان آمریکا پرداخت. این مضمونی بود که پیوسته دستمایه
ی آثار نویسندگانی چون ریچارد رایت و الیسون، رماننویسان آمریکایی شد.
شاخهای از رمان اجتماعی به بررسی وضعیت طبقه
ی کارگر میپردازد. این نوع از رمانها اصولا با قضایا و مسائلی سروکار دارند که بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و فرهنگی زندگی کارگران تمرکز مییابد تا امور شخصی و اختصاصی و خصوصیتهای روانی.
این نوع رمان در نیمه
ی دوم قرن نوزدهم بهوجود آمد. پیش از آن کارگران در داستانهای کوتاه و رمانها همچون دوزخیان یا گدایان ترحمانگیزی تصویر میشدند و از نیمه
ی دوم قرن نوزدهم به بعد، طبقه
ی کارگر شخصیت واقعی خود را در عرصه
ی ادبیات پیدا میکند و آگاه به ارزش و منزلت خود، نقش حساس خود را در رمان به نمایش میگذارد. به همین دلیل است که به آن عنوان "رمان پرولتاریایی" نیز دادهاند. معروفترین نمونههای آن "خوشههای خشم" از جان اشتاین بک، نویسنده
ی آمریکایی و "مادر" نوشته
ی ماکسم گورکی، رماننویس روسی است.
از خوشههای خشم، جان اشتاین بک بهعنوان ادیسه
ی پرولتاریایی کشاورزی آمریکا نام برده شده است. اشتاین بک از بهرهکشی طبقات رژیم سرمایهداری و نتایج آن بر طبقه
ی کارگر و خانوادهاش پرده برمیدارد و اوضاع و احوال کارگران میوهچین موسمی غرب آمریکا را در رمانش به نمایش میگذارد.
نوعی دیگر از رمان اجتماعی وجود دارد که در آن به تحلیل دقیق انتقادی و موشکافانه
ی معضلی اجتماعی میپردازد و با پردازش حوادث و شخصیتها این تحلیل را گسترش میدهد، به این نوع رمان، رمان انتقادی اجتماعی میگویند. این نوع رمان بر آن نیست تا اندیشه یا عقیدهای ویژه را
تبلیغ یا به خواننده تحمیل کند. کلبه
ی عمو تام از بیچر استاو را میتوان جزء این نوع رمانها آورد.
نخستین رمانهای اجتماعی فارسی در سالهای پس از
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ ۱۹۱۸م) پدید آمد. البته باید گفت که در دوره
ی مشروطه، لزوم داستانهایی که باعث آگاهی و
بیداری مردم بشود، کاملا درک میشد.
داستاننویسی ایران تا پیش از
مشروطه چندان با واقعیت اجتماعی پیوندی نداشت و کمتر داستانی مانند "سمک عیّار" میتوان پیدا کرد که رگههای اجتماعی داشته باشد.
ارتباط
ایرانیان با مغربزمین و
اطلاع از تحولات صنعتی، موجب ظهور آگاهیهای تازهای نسبت به نقش مردم در
اداره
ی زندگی،
اداره
ی جامعه و ساختار زندگی عمومی در
ایران شد و به ظهور طبقه
ی متوسط شهری جدیدی انجامید که معادلات جامعه
ی سنتی را به هم ریخت و ارزشهای کهنه و نو را در قلمرو
اخلاق، ساختار
قدرت،
ذوق هنری و شکلهای ادبی و
زبان رویاروی هم قرار داد. در این میان داستان واقعگرا و اجتماعی که مولود جامعه
ی شهری جدید بود، پدیدار شد. ادبیات اجتماعی و سیاسی مشروطه، ذهنیت مردم شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت را از جانب آرمانهای ماورائی به سوی زندگی زمینی و انسانمدار سوق داد.
باید در نظر داشت در این زمان، نوشتن از واقعیتهای اجتماعی به راحتی مقدور نبود. با این همه احساسات فزاینده
ی وطندوستی و میل به
استقلال سرزمین ایران با نگارش رمان تاریخی اوج گرفت. بخشی از مشروطهطلبان از خاندان قاجاری و شاهزادگان و اشرافزادگان برای تثبیت موقعیت و نظام حکومتی مبتنی بر حاکمیت اشراف سخت در تکاپو بودند و رمان تاریخی را برای احیای عظمت ایران باستان و بازآفرینی الگوهای بزرگ
حکومت شاهانه به کار گرفتند.
رمان تاریخی در واقع برآمده از یک احساس نوستالژیک هم بود که
اضطراب طبقهای را که از تغییرات اجتماعی جدید میترسید، تسکین میبخشید.
رمان تاریخی که رفتهرفته به زمان تاریخی و واقعیتهای نزدیک به روزگار نویسنده نزدیک میشد، به تدریج از سالهای ۱۳۰۰ شمسی جای خود را به رمانهای اجتماعی داد. داستاننویسی فارسی پا به پای دگرگونیهای اجتماعی به جانب واقعیتهای اجتماعی حرکت کرد و
همت خود را متوجه
تشریح جزئیات زندگی و مناسبات و روابط اجتماعی موجود کرد. در واقع
شناخت بهتر زندگی برای تغییر آن از اهداف
رئالیسم ایرانی است و پایتخت کشور بیشتر از هر جا در اثر تأثیر شدید
مدرنیسم غربی آمادگی این تغییر را داشت.
داستان "سیاحتنامه
ی ابراهیم بیک" یا "بلای تعصب او" نوشته
ی زینالعابدین مراغهای را میتوان زیربنای رمان اجتماعی فارسی دانست. نخستین نمونههای رمان اجتماعی در سالهای ۱۳۰۰ شمسی پدید میآیند و نویسندگان این رمانهای اجتماعی سالهای پیش از
مشروطیت و یأس عمومی از به نتیجه نرسیدن
انقلاب را منعکس میکنند.
نخستین رمان اجتماعی که زندگی مردم و جامعه را
تصویر میکند و به وضع تأسفانگیز و حقارتبار زنان ایرانی در آن سالها میپردازد و در سالهای پس از
جنگ جهانی اول و تقریبا همزمان با نشر "یکی بود و یکی نبود" جمالزاده پدید آمد و در سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر گردید، رمان "تهران مخوف" نوشته
ی مرتضی مشفق کاظمی است.
این رمان الگوی بسیاری از نویسندگان پس از خود، از جمله عباس خلیلی، نویسنده
ی رمان "روزگار سیاه،
انتقام و اسرار شب" شد. چندی بعد، محمد مسعود، نخستین رمان خود، "تفریحات شب" را نوشت و سپس، "در تلاش معاش" و "اشرف مخلوقات" را پدید آورد که جملگی
فساد اجتماعی دوره
ی رضاشاه پهلوی و سرگردانی و آوارگی جوانان آن دوره را مینمایانند. آنگاه نوبت به محمد حجازی میرسد که با رمان اجتماعی "زیبا" گزارشی واقعگرایانه از دستگاه اداری در دهه
ی ۱۲۹۰ش به دست میدهد.
در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ش نیز رمانهایی با مضامین اجتماعی پدید آمدند که برخی از آنها از این قرارند: "دختر رعیت" از محمود اعتمادزاده، "نیمه راه
بهشت" از سعید نفیسی، "چشمهایش" از بزرگ علوی، "آفت" از حسینقلی مستعان و "مدیر مدرسه" از جلال آلاحمد. بهترین رمان اجتماعی دهه
ی ۱۳۴۰ش بیتردید "شوهر آهو خانم" علیمحمد افغانی است.
روند نگارش رمانهای اجتماعی در دهه
ی ۱۳۵۰ش نیز همچنان ادامه داشت و رمانهای اجتماعی ارزشمندی در این سالها پیدا شد که از آن شمارند: "دل کور" از اسماعیل فصیح که بحرانهای اجتماعی ناشی از
جنگ جهانی دوم و رشد نظام سوداگری را باز مینمایاند، "پر کاه" از محمود گلابدرهای که توصیفی از فاصله
ی طبقاتی و فقر فرهنگی کارگران و کارفرمایان را ارائه میدهد، "همسایهها" از احمد محمود که مراحل
رشد و تکوین یک نوجوان را بر گستره
ی روزگار ملی شدن
صنعت نفت و دوره
ی فعالیتهای حزبی دهه
ی ۱۳۳۰ش را نشان میدهد، "سگ و زمستان بلند" از شهرنوش پارسیپور که وضعیت اجتماعی دختری جوان را در برخورد با مشکلات یک مبارز که از زندان آزاد شده، مینمایاند.
پژوهشکده باقرالعلوم.