• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رفع‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: رفع (ابهام‌زدایی).


رَفع به معنی منع از استمرار وجود یک شیء است.



رفع، در مقابل دفع می باشد و هر دو در جایی به کار می روند که مقتضی وجود شیء فراهم باشد، به گونه ای که اگر رفع و یا دفع نمی بود، آن شی ء در ظرف مناسب خود ( عالم عین یا اعتبار ) موجود می شد. اما غالباً رفع در جایی استعمال می شود که شیء در زمان قبل از رفع یا در رتبه سابق از آن، وجود پیدا کرده باشد؛ بنابراین، رفع، مانع از استمرار وجود شیء می گردد، ولی دفع مانع از تحقق اصل وجود شی ء می شود نه استمرار آن.


رفع ظاهری؛
رفع واقعی؛
حدیث رفع؛
دفع.


در بحث حدیث رفع، نسبت به بعضی از فقرات آن، رفع و نسبت به بعضی دیگر، دفع صادق است.




۴.۱ - محقق نائینی

مرحوم " نایینی " می گوید: ما می توانیم تمام موارد را مورد دفع محسوب نموده و با توجیه بگوییم در مرحله مقتضی بوده و دفع شده است.

۴.۲ - شیخ انصاری

مرحوم " شیخ "، تمامی موارد را مورد رفع می گیرد و می گوید: شارع حکم احتیاط را که در تکالیف ثابت بوده، برداشته است.

۴.۳ - امام خمینی

" امام خمینی " (ره) نیز رفع را به معنای حقیقی خود می‌گیرد و دیدگاه کسانی را که آن را به معنای دفع یا اعم گرفته‌اند، رد می‌کند.
[۲] منهاج الاصول، عراقی، ضیاء الدین، ج ۴، ص ۳۸.
[۳] فوائد الاصول، نائینی، محمدحسین، ج ۲، ص ۲۳۶.
[۴] علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، مغنیه، محمد جواد، ص ۲۶۰.
[۵] تحریر المعالم، مشکینی، علی، ص ۷۱.
[۶] فرائد الاصول، انصاری، مرتضی بن محمدامین، ج ۱، ص ۳۳۲.
[۸] سیری کامل دراصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۱۱، ص ۴۰-۵۰.



۱. فوائد الاصول، نائینی، محمدحسین، ج ۳، ص ۳۳۶.    
۲. منهاج الاصول، عراقی، ضیاء الدین، ج ۴، ص ۳۸.
۳. فوائد الاصول، نائینی، محمدحسین، ج ۲، ص ۲۳۶.
۴. علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، مغنیه، محمد جواد، ص ۲۶۰.
۵. تحریر المعالم، مشکینی، علی، ص ۷۱.
۶. فرائد الاصول، انصاری، مرتضی بن محمدامین، ج ۱، ص ۳۳۲.
۷. اجود التقریرات، نائینی، محمدحسین، ج ۲، ص ۱۷۰.    
۸. سیری کامل دراصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۱۱، ص ۴۰-۵۰.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۸۲، برگرفته از مقاله «رفع».    






جعبه ابزار