رفتار پیامبر با فرزندان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همانگونه که
کودک به غذاهای جسمی نیاز دارد،
به غذاهای روحی نیز نیازمند است و مهربانی با وی، بهترین غذای روحی برای
کودک است؛ زیرا
کودک از بوسیدن، بوییدن و در آغوشگرفتن خشنود میشود و
لذت میبرد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افزون بر دستورهایی که در این باره
به پیروان خود میداد، در عمل
به آنها نیز پیشگام بود.
یکی از بهترین روشهای پرورش درست
عواطف کودک، نوازش و ابراز محبت
به آنان است؛ زیرا همانگونه که
کودک به غذاهای جسمی نیاز دارد،
به غذاهای روحی نیز نیازمند است و مهربانی با وی، بهترین غذای روحی برای
کودک است؛ زیرا
کودک از بوسیدن، بوییدن و در آغوشگرفتن خشنود میشود و
لذت میبرد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افزون بر دستورهایی که در این باره
به پیروان خود میداد، در عمل
به آنها نیز پیشگام بود.
انس بن مالک میگوید: «من هیچ کس را ندیدم که با خانواده خود از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) مهربانتر باشد.»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) هر روز
صبح بر سر
فرزندان و
نوادگان خود دست نوازش میکشید.
عایشه میگوید: «هنگامی که «
ابراهیم پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از
دنیا رفت، آن حضرت گریست؛
به گونهای که قطرات
اشک بر گونههای آن حضرت سرازیر شد. گفتند: «ای رسول خدا! شما دیگران را از گریستن منع میکنید، در حالی که خود
گریه میکنید؟ «فرمود: این گریهای نیست که از روی
خشم باشد؛ بلکه از روی رحمت و مهربانی است.»
انس بن مالک میگوید: «از رسول خدا پرسیدند: کدام یک از خانوادهات را بیشتر دوست داری؟ فرمود: حسن و حسین را بیشتر از دیگران دوست دارم.»
سعید بن راشد میگوید: «
امام حسن و
امام حسین (علیهالسّلام) به سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دویدند. آن حضرت آنان را در آغوش گرفت و فرمود: «این دو، گلهای خوشبوی من از دنیایند.»
یکی از شیوههای رفتاری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) با
کودکان این بود که
به آنان هدایایی میداد. در برخی از
روایات نقل شده است که مردی نزد پیامبر آمد و گفت: «ای رسول خدا! بچه آهویی را
شکار کردهام. آن را
به شما
هدیه میدهم تا
به فرزندانت حسن و حسین (علیه
السّلام) بدهید.» آن حضرت، هدیه را پذیرفت و برای
صیاد دعا کرد. سپس امام حسن (علیه
السّلام) نزد پیامبر آمد و دوست داشت آن بچه آهو را بگیرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آن را
به امام حسن (علیه
السّلام) داد. او آن را گرفت و نزد مادرش رفت و بسیار خوشحال بود و با آن بازی می
کرد.
عایشه میگوید: «
نجاشی، پادشاه
حبشه برای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) یک
انگشتر طلا فرستاد که در حبشه ساخته شده بود. رسول خدا، «
امامه دختر
ابیالعاص» که
دختر خوانده پیامبر بود را فرا خواند و گفت: «ای
دختر کوچک، خود را با این هدیه
زینت بخش.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در حدیثی فرمود: «هر کس تحفهای از
بازار بخرد و برای
خانواده خود بیاورد، پاداش او نزد خدا مانند کسی است که
به مستمندان کمک
کرده باشد.»
آن حضرت درباره تقسیم هدایا فرمود: «هدیه را اول
به دختران و سپس
به پسران بدهید. هر کس، دختر بچه خود را خوشحال کند، پاداش
آزاد کردن بندهای از فرزندان
اسماعیل را دارد و آنکه
پسر بچهاش را خوشحال کند، مانند کسی است که از
خوف خدا گریسته باشد و پاداش چنین فردی،
بهشت برین است.»
رفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) با
کودکان در هر زمینه، قابل دقت است؛ از جمله درباره بوسیدن
کودکان که نمونههای فراوانی در مدارک نقل شده است. در روایتی آمده است که آن حضرت، امام حسن و حسین (علیه
السّلام) را میبوسید.
اقرع بن حابس این را دید و گفت: «من، ده
فرزند دارم که هرگز یکی از آنان را نبوسیدهام.» رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود: «من چه کنم که
خداوند،
رحمت خویش را از تو گرفته است؟»
ابنعباس میگوید: «نزد پیامبر بودم. فرزندش ابراهیم بر زانوی چپش و امام حسین (علیه
السّلام) بر زانوی راستش قرار داشت. آن حضرت گاهی ابراهیم بوسید و گاهی حسین (علیه
السّلام) را میبوسید.»
پیامبر فرمود: «کسی که فرزند خود را ببوسد، خداوند برای او یک
حسنه مینویسد و کسی که فرزند خود را خوشحال سازد، خداوند هم روز
قیامت او را خوشحال میکند.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دخترش
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را بسیار دوست داشت و او را میبوسید؛ با اینکه او دارای
همسر و فرزند بود.
ابان بن تغلب میگوید: «پیامبر، دخترش فاطمه (
سلاماللهعلیها) را بسیار میبوسید.»
امام باقر (علیهالسّلام) و
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودهاند: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) شبها پیش از خوابیدن، فاطمه (
سلاماللهعلیهم) را میبوسید و
صورت خود را بر
سینه دخترش مینهاد و برایش دعا می
کرد.»
عایشه میگوید: «رسول خدا روزی زیر گلوی فاطمه (
سلاماللهعلیهم) را بوسید. من
به آن حضرت گفتم: «ای رسول خدا! با فاطمه رفتاری داری که آن را با دیگران انجام نمیدهی؟ « پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود: ای عایشه، من هرگاه
به بهشت علاقهمند میشوم، زیر گلوی او را میبوسم.»
در روایت دیگری نقل شده است: «هرگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از مسافرت باز میگشت، زیر گلوی حضرت فاطمه را میبوسید و میفرمود: «بوی بهشت را از فاطمه
استشمام میکنم.»
این علاقه و محبت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
به حضرت فاطمه (
سلاماللهعلیهم) تا آخرین ساعات زندگی آن حضرت ادامه داشت و هیچ تغییری در آن پیدا نشد؛ بلکه روز
به روز افزایش مییافت. روایات بسیاری در اینباره نقل شده است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) افزون بر بوسیدن دخترش، فرزندان وی را نیز دوست مداشت و همواره آنان را میبوسید.
سلمان فارسی میگوید: «بر پیامبر وارد شدم؛ دیدم امام حسین (علیه
السّلام) را بر زانوی خود نهاده بود و پیشانی و گاهی
لبان او را میبوسید.»
زمخشری میگوید: «رسول خدا، امام حسن (علیه
السّلام) را در بر گرفت و بوسید، سپس روی زانوی راست خود نهاد و فرمود: «
حلم و
صبر و
هیبت خود را
به او بخشیدم. آنگاه امام حسین (علیه
السّلام) را در بر گرفت و بوسید و روی زانوی چپ خود نشانید و فرمود: «
به او نیز
شجاعت،
جود و
بخشش خود را بخشیدم.»
در
روایت دیگری میخوانیم، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و امام حسین (علیه
السّلام)
دست در
گردن یکدیگر کردند و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)، مدت یک ساعت آن حضرت را میبوسید.
آن حضرت با
کودکان خود، امام حسن و حسین (علیه
السّلام)، بازی می
کرد. نقل
کردهاند که پیغمبر هر روز صبح، دست علاقه و محبت بر سر فرزندان خود و اولادشان میکشید و با امام حسن (علیه
السّلام) بازی می
کرد.
ابوهریره میگوید: «دیدم رسول اکرم، دست امام حسن و امام حسین را گرفته بود و پاهای آنان، روی پای آن حضرت قرار داشت.
به آنان فرمود: «نور دیدگان فاطمه بالا روید. آنگاه آنان را میبوسید و میفرمود: «خدایا! حسن و حسین را دوست دارم.»
ابنعمید میگوید: «پیامبر، امام حسن و حسین (علیه
السّلام) را
به هوا پرت می
کرد و میفرمود: «کوچولو، کوچولو، بالا برو. بچهها نیز از قامت آن حضرت بالا میرفتند و پا بر سینه آن حضرت مینهادند.»
یعلی بن مره گوید: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را
به غذایی دعوت
کرده بودند. ما هم با آن حضرت بودیم. ناگهان امام حسن (علیه
السّلام) را دیدیم که در کوچه، مشغول بازی بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) او را دید. در حضور مردم دوید، دست خود را گشود، تا وی را بگیرد؛ ولی
کودک به این طرف و آن طرف میدوید و میگریخت و رسولالله (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را میخندانید تا اینکه
کودک را گرفت. یک دست خود را بر
چانه او و دست دیگر را بالای سر وی نهاد. سپس صورت خود را نزدیک صورت آن
کودک آورد و او را بوسید و فرمود: «حسن از من است و من از اویم. خدا دوست بدارد هر کس را که او را دوست دارد.»
این تذکر لازم است که در بسیاری از روایات نقل شده است که این موضوع درباره امام حسین (علیه
السّلام) نیز بوده است.
نقل شده است که وقتی
کودکی را برای دعا
کردن یا نامگذاری نزد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) میآوردند، آن حضرت برای احترام
به بستگانش او را با آغوش باز میگرفت و در دامن خود مینهاد. گاهی اتفاق میافتاد که
کودک در دامن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
ادرار می
کرد. کسانی که ناظر بودند، با
کودک، تندی میکردند تا او را از ادرار باز دارند. خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آنان را منع می
کرد و میفرمود: «با تندی و
خشونت از ادرار
کودک جلوگیری نکنید؛ آنگاه
کودک را آزاد میگذارد تا ادرارش تمام شود.»
هنگامی که دعا و نامگذاری
به پایان میرسید، بستگان
کودک در نهایت خوشحالی، فرزند خود را میگرفتند و کمترین ناراحتی و آزردگی در رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از ادرار
کودکان به وجود نمیآمد و پس از آنکه بستگان
کودک میرفتند، آن حضرت،
لباس خود را میشست.
یکی از نکاتی که پدران و مادران باید درباره
کودکان در نظر داشته باشند، برقراری
عدالت در میان
کودکان است؛ زیرا فرزندان باید از همان آغاز، طعم عدالت را بچشند، آن را
به خوبی
لمس کنند، با آن آشنا شوند و آن را لازمه زندگانی خود و
جامعه بدانند و از بیعدالتی و
ظلم و
تبعیض، گریزان باشند؛ زیرا هیچ چیزی در زندگی
کودکان، کوچک نیست؛ از این رو کوچکترین امور نیز در اجرای عدالت لازم
به نظر میرسد.
امام علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «پیامبر مردی را دید که دو
کودک داشت. یکی را بوسید و دیگری را نبوسید. آن حضرت فرمود: «چرا بین آنان با عدالت رفتار نمیکنی؟»
انس میگوید: «مردی نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نشسته بود؛ پسرش آمد و پدر، او را بوسید و روی زانوی خود نشاند. سپس دختر آن مرد آمد و بدون اینکه او را ببوسد، وی را کنار خویش نشاند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود: «چرا بین آنان با عدالت رفتار
نکردی؟»
یکی از شیوههای رفتاری ایشان، این بود که آنان را پشت سر خود و گاهی جلو خویش بر
مرکب سوار می
کرد.
جابر،
صحابه گرانقدر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) میگوید: «من بر پیامبر وارد شدم، در حالی که امام حسن و امام حسین (علیه
السّلام) بر پشت آن حضرت سوار بودند. وی با دست و پاهای خود راه میرفت و میفرمود: مرکب شما نیکو مرکبی است و شما نیز نیکو سوارانی هستید.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) با فرزندان یارانش نیز مانند فرزندان خودش رفتار می
کرد و آنان را بر مرکب خود مینشاند.
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب میگوید: «روزی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) مرا پشت سر خود سوار
کرد و حدیثی را برایم فرمود که
به هیچکس از مردم باز نخواهم گفت.»
روایت شده است که هرگاه خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از سفر باز میگشت و
کودکان را میدید، میایستاد و برخی را جلوی خویش و بعضی را پشت خود سوار می
کرد.
فضیل بن یسار میگوید: «شنیدم که امام باقر (علیه
السّلام) فرمود: «روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از منزل خارج شد تا کاری انجام دهد. آن حضرت در راه، «
فضل بن عباس» را دید و فرمود: «این
کودک را پشت سر من سوار کنید. سپس آن
کودک را پشت سر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) سوار کردند و آن حضرت، مواظب او بود.»
عبدالله بن جعفر میگوید: «من با «
قثم» و «عبیدالله« (فرزندان عباس) بازی میکردیم. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از کنار ما گذشت و فرمود: «این
کودک (عبدالله بن جعفر) را سوار کنید. او را جلوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) سوار کردند؛ آنگاه فرمود: «این
کودک (قثم) را سوار کنید و او را پشت سر حضرت نشاندند.»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خود
به کودکانش غذا میداد. این رفتار، بیانگر توجه کامل ایشان
به روحیات فرزندانش است.
سلمان فارسی میگوید: «وارد خانه خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) شدم. امام حسن و حسین (علیه
السّلام) نزد وی غذا میخوردند. آن حضرت گاهی لقمهای در دهان امام حسن و گاهی در دهان امام حسین (علیه
السّلام) میگذاشت. پس از آن، خوردن
غذا به پایان رسید. پیامبر، امام حسن (علیه
السّلام) را بر دوش خود و امام حسین (علیه
السّلام) را بر زانوی خود نهاد؛ آنگاه رو
به من
کرد و فرمود: «ای
سلمان! آیا آنان را دوست داری؟ گفتم: «ای رسول خدا! چگونه آنان را دوست نداشته باشم، در حالی که میبینم چهاندازه نزد شما مقام و ارزش دارند؟»
یکی از روشهای نیکویی که آن حضرت بر جای نهاده است،
سلام به کودکان است؛ زیرا
کودکان در عین اینکه خردسالاند، بازیگوشی دارند و از مسئولیتها گریزاناند؛ ولی خوب میفهمند و محبت را درک میکنند.
این شیوه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) بر خلاف دیدگاه گروهی کوتاهاندیش و
جاهل است که جایی برای
کودکان در میان خود نمیشناسند و فرزندان را جدای از خود و ناچیز میدانند.
انس بن مالک میگوید: «حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در رهگذری با چند
کودک خردسال مواجه شد و
به آنان
سلام کرد و غذا داد.»
وی در
حدیث دیگری میگوید: «پیامبر نزد ما آمد؛ ما
کودک بودیم و او بر ما
سلام کرد.»
رسول گرامی
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
به کودکان احترام میگذاشت و
به آنان
سلام می
کرد و تلاش می
کرد آنان را وارد محیط اجتماع کند. امام باقر (علیه
السّلام) فرمود: «رسول خدا فرموده است: پنج چیز را تا هنگام
مرگ ترک نمیکنم. یکی از آنها
سلام کردن بر
کودکان است.»
در حدیث دیگر فرمود: «در
سلام کردن بر
کودکان مراقبت دارم تا پس از من
به صورت یک
سنت در میان
مسلمانان بماند و همه بدان عمل کنند.»
وی همیشه در
سلام
کردن پیشی میگرفت
و هر کس را میدید نخست آن حضرت
سلام می
کرد و با او دست میداد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رفتار پیامبر با فرزندان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۱۰.