رطب و یابس در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی رطب و یابس در
کتاب مبین می پردازیم.
خدای سبحان
قرآن کریم را «
کتاب مبین» معرفی میکند: «قد جائکم من اللّه نور و کتاب مبین»
چنانکه در آیات گوناگون، آنچه را که
انبیا علیهمالسّلام آوردهاند به عنوان کتاب منیر و مبین وصف فرموده است: «جاءوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر».
در سوره مبارکه انعام میفرماید: «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»
یعنی هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتاب مبین و
قرآن کریم آمده است. مقصد از «رطب و یابس» به قرینه قبل و بعد
آیه،
علم همه اشیاء است. چنانکه در کریمه دیگری از همین
سوره میفرماید «ما فرطنا فی الکتاب من شی ء»
یعنی هیچ چیزی در
کتاب الهی فرو گذار نشده است. یعنی همه اموری که در
سعادت بشری مدخلیت دارد.
آنچه لازم است مورد بررسی قرار گیرد دو مطلب است:
آیا تمام حقایق
جهان و کیفیت رهیابی به همه علوم و معارف تجربی، ریاضی، کلامی، فلسفی، عرفانی و مانند آن در
قرآن مبسوطاً بیان شده است؟
پاسخ آن منفی است مگر به لحاظ باطن
قرآن و
مرحله والای آن که «
ام الکتاب» باشد؛ زیرا همه حقایق در آنجا مطوی است و
انسان کامل به آن راه دارد.
آیا تمام آنچه که در
هدایت و
عبرت و موعظت جوامع انسانی سهیم است در
قرآن کریم آمده است؟
باز پاسخ آن منفی است؛ زیرا خدای سبحان در سوره مبارکه نساء می فرماید: «و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک»
یعنی انبیای فراوانی برای هدایت مردم آمدند و ما شرح حال بعضی از آنان را برای تو گفتیم و بسیاری از
انبیا و
مرسلین هستند که ماجرای آنها را بازگو نکردیم و
قصص آن انبیا و امتهای آنان و کیفیت برخوردشان با یکدیگر، جزء مسائل آموزنده دنیای کنونی است که همه مردم با یکدیگر محشورند ولی ماجرای آنها در
ظاهر قرآن نیامد. بنابراین، به فرموده خود
قرآن برخی از امور واقع شده در قلمرو
دین در ظاهر
قرآن کریم نقل شده است؛ پس چطور میشود که بگوییم
علم همه اشیا در
قرآن وجود دارد؟
البته بحث کنونی راجع به
مرحله نازله قرآن کریم است که به صورت
قرآن عربی فرود آمد و جوامع بشری در خدمت آن است، ولی اگر بگوییم مقصود از کتاب مبین حقیقت
ام الکتاب قرآن است یا مقصود از آن، تاویل
قرآن است که نزد
اهل بیت (سلام اللّه علیهم) است، این مطلب که
علم هر چیزی ولو آنکه مربوط به سعادت بشر نباشد، در کتاب مبین است، سخن درستی است ولی چنین مطلبی از بحث کنونی خارج است؛ زیرا سخن در این است که در
مرحله نازل قرآن که عربی مبین است، آیا علم به همه چیز وجود دارد به نحوی که بتوانیم با
اجتهاد عادی و تفسیر بشری آن را به دست بیاوریم؟ چنین چیزی به شهادت خود
قرآن درباره
قصص انبیا وجود ندارد.
سر اینکه
خداوند قصص برخی از انبیا را در
قرآن مطرح نفرموده شاید این باشد که مردم آن
روز، دسترسی به مناطق ماورای چین یا ماورای اقیانوس هند و اطلس نداشتند و به همین
دلیل از
انبیای خاورمیانه سخن به میان آمده تا زمینه
تحقیق و
مطالعه در
آثار امم پیامبران و
عاقبت آنان وجود داشته باشد که میفرماید: «فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین»
در
زمین سیر کنید و ببینید که
عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد و
تفکر کنید. اگر
قرآن کریم ماجرایی را برای هدایت بشر بازگو کند و نتواند آن را با
تجربه اثبات کند و مردم به آن دسترسی نداشته باشند، چنین مطلبی سودی ندارد، مگر آنکه بعد از اثبات
اعجاز قرآن و
علم غیب الهی، فقط از باب
اخبار غیب، برخی از وقایع بدون امکان اثبات تجربی آن نقل شود.
از این رو، این
قرآن کریم، علم همه اشیای تکوینی را در خود ندارد و علم همه مطالبی هم که در سعادت بشر تاثیر دارد و آشنا شدن به آنها سهمی در
سعادت مردم و پرهیز از
شقاوت دارد، آن را هم ندارد. لیکن علم به هر دو قسم یاد شده نزد
معصومین علیهمالسّلام وجود دارد که مقداری از آنها را در
احادیث بیان فرموده اند.
سایت بلاغ، تفسیر موضوعی
قرآن کریم (
قرآن در
قرآن) برگرفته از مقاله رطب و یابس در
قرآن.