رسالتان فی الحکمة المتعالیة و الفکر الروحی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«رسالتان فی الحکمة المتعالیة و الفکر الروحی»، اثر حسین بن حمزة بن محمد شیرازی، معروف به شرف پلاسی از اکابر عرفای
قرن هفتم هجری، میباشد که شامل دو رساله عربی به نامهای «تحفة
الروح و الانس فی معرفة
الروح و النفس» و «رسالة الاذکار الموصلة الی حضرة نور الانوار» است و از مهمترین تالیفات عرفانی مؤلف به شمار میرود.
هر کدام از دو رساله، مشتمل بر یک مقدمه و سه تنبیه است.
مؤلف، در مقدمه این رساله، درباره معانی مختلف
روح سخن میگوید.
گروهی میگویند: مراد از
روح ،
ملائکه کروبین هستند که عشق و محبت بر سرزمین وجودشان حاکم گشته و آنان را محو و فنای در حق سبحانه ساخته است و لذا کسی جز خدای تعالی را نمیشناسند، حتی به خویشتن خویش توجهی نداشته و از خود بی خبرند و لذا نه از خلق
آسمان و
زمین آگاهند و نه از آفرینش آدم و ابلیس مطلع.
گروهی
روح را بر ملائکه مسخره و
عدهای بر
ارواح مدبره اطلاق میکنند. مؤلف در این مقدمه، به معانی دیگر
روح نیز اشاره میکند که عبارتند از:
روح همان نفخه الهی است که بعد از تسویه خلق، در آن دمیده شده است؛
روح همان نوری است که اهل الله به هنگام انقطاع از ماسوی الله آن را بر اساس همت و
عبادت درمی یابند و آن
نور ، موهبتی از حضرت ربوبیت است؛
روح همان بخاری است که از لطیفات اخلاط اربعه متولد میشود؛
روح همان نفس ناطقه است.
تنبیه اول، در بیان معرفت وحدت نفس انسانی از نظر
عقل و
شرع است. نفس انسانی بالذات دارای حقیقت واحده است و به سبب اسماء و صفات، متکثر میشود و بر اساس مشارب مختلف، اسامی متفاوت به خود میگیرد.
دلیل عقلی بر اینکه نفس، واحد است و اختلاف و کثرت در
حقیقت و ذات آن وجود ندارد (بلکه اخلاق و صفات که از عوارض آن به شمار میروند، موجب اختلاف در آن میشوند)، آن است که نفوس انسانی همگی از مبدئی واحد و
بسیط افاضه شدهاند که همان عقل فعال است که واهب همه صور است و در ذات خود واحد است و هیچ گونه ترکیب و اختلافی در آن وجود ندارد، لذا نفوس هم بر اساس سنخیت علت و معلول، واحد است و کثرت در آن وجود ندارد، زیرا اتحاد علت، علت اتحاد معلول است.
دلیل نقلی بر وحدت نفوس انسانی بسیار است که یکی از آنها این آیه است:
«هو الذی خلقکم من نفس واحدة»؛ این آیه دلیل بر این است که مبدا همه نفوس، یکی است و قبلا معلوم شد که اتحاد مصدر، دلیل بر اتحاد مصادر است.
تنبیه دوم، در بیان ظهور نور حق در عالم اکبر و اصغر و ترتیب و مراتب آنهاست.
مؤلف در این تنبیه، ظهور نور حق را از تعین اول که قلم اعلی است، شروع کرده و تا قلم اسفل ادامه میدهد. عالم عقل و قلم اعلی،
ارواح نوری عالی رتبهای هستند که محبت الهی و عشق ربوبی بر آنها غلبه کرده، لیکن در عین استغراق در جمال حق سبحانه، دست از تدبیر و
تدوین و تسطیر نظام هستی برنمی دارند و از این جهت به عالم خلقی نیز چشم میدوزند.
مؤلف، در ذیل عنوان «اشارة عرشیة»، تصریح میکند که قلم اعلی، اشرف از
انسان است الا اینکه انسان، کامل تر از آن است، چون قلم حقیقت همه اشیاء است، لکن بالقوه و انسان همان حقیقت است، لکن بالفعل، پس انسان قلم بالفعل است و قلم انسان بالقوه.
مراد از انسان، همان انسان کامل است که دارای اسامی مختلفهای از قبیل مفیض اول، معلم اول، عبد اول، خلیفه اول،
روح کلی، انسان معنوی، امام مبین، مرآت حق، مرکز دایره کون، کلمه کبری، مجمع حضرات اسمائیه و... میباشد.
در مشرب عرفا انسان کامل در زمانی که مظهر تعین اول میگردد و اکمل الاولیاء نام میگیرد، کاملا به تمامی اسمای الهی، حقایق اسمای ذاتیه و فروع اسمای ربوبی فاعلی و اسمای کونی قابلی،
علم و معرفت تفصیلی پیدا میکند و ملکه تحقق به این اسماء را مییابد.
این ملکه تحقق دو ویژگی را به وی میدهد:
اول، چون مظهر تعین اول است، مانند تعین اول، برزخ بین
وجوب و
امکان است، لذا با داشتن ملکه تحقق از حیث وجوب، تاثیر و فعل و از حیث امکان، توان تاثر و انفعال را دارد.
دوم، چون مظهر تعین اول است، همانند تعین اول، جامع التعینات و اوسع التعینات است، لذا تمامی مواطن و مراتب هستی زیر پر وی قرار دارد و هیچ موطن و مرتبهای از او پنهان نیست.
مؤلف در «تلویح لوحی»، تصریح میکند که معارف، ظلال صور موجودات است که در مقابله صحیح، در مرآت نفس ایجاد میشود. شیرازی با طرح این بحث، به مسئله علم یا ادراک اشاره میکند.
وی هم چنین به وارد ربانی درباره خود اشاره میکند که در
سرزمین حجاز برای وی روی داده است.
تنبیه سوم، در بیان حقیقت علم است. به نظر مؤلف، علم الحقائق مهیمن بر جمیع علوم و محیط بر آنهاست. در مشرب اهل
عرفان ، علم الاسرار فوق طور عقل بوده و آن را القای
روح القدس معرفی میکنند که مخصوص به نبی و ولی است و ناگفته پیداست که از میان اقسام علوم، مرتبه اعلای آن علم الاسرار و مرتبه اسفل آن علم العقل محسوب میشود.
مؤلف در پایان رساله اول، وصیتی به سالکان الی الله ارائه میدهد که از اهمیت خاصی برخوردار است.
مؤلف در مقدمه این رساله، به بیان وحدانیت
خداوند سبحان میپردازد. او ابتدا، از صفات شروع کرده و میگوید: خداوند عزّوجلّ در
قرآن مجید خودش را با دو نوع از صفات توصیف میکند؛ یکی اجلال و آن اشاره به صفات سلبیه است و دیگری اکرام که اشاره به صفات ثبوتیه است و صفات الهی، حقیقتی است جامع سلب و ایجاب، چون همه چیز مستند به او و محتاج به اوست و او مستغنی از همه است و هر چیزی که چنین باشد واحد مطلق به شمار میرود و الا محتاج به اجزاء خواهد بود، پس الهیت من حیث هی هی، مقتضی وحدت است، ولی وحدت مقتضی الهیت نیست.
شیرازی در تنبیه اول اشاره میکند که گاهی اسم میگویند و از آن مسمی را اراده میکنند و گاهی اسم میگویند و از آن لفظی را
اراده میکنند که بر مسمی دلالت دارد و همه این اختلافات لفظی است.
وی در تنبیه دوم، به بیان تفاوت اسم با رسم و نعت با
صفت پرداخته است و در تنبیه سوم، تفکر در ذات خداوند عزّوجلّ را ممنوع دانسته و علت ممنوع بودن آن را ناممکن بودن آن معرفی کرده است.
کتاب، توسط دکتر صالح عضیمه، تحقیق و تصحیح شده است. وی حواشی و تعلیقات خود را (که به توضیح کلمات و عبارات دشوار و ذکر
احادیث و روایاتی که در کتاب به آنها اشاره شده و ذکر منابع آنها و... مربوط میشود) و نیز فهرست محتویات را تحت عنوان «مسرد المندرجات»، در پایان کتاب ذکر کرده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.