• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ردیه‌نویسی‌های عصر حضور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دانش کلام اسلامی در سده دوم و سوم هجری به صورت دانشی با قواعد و روش مشخص شکل گرفت. در این میان متکلمان شیعی با محوریت شخصیت‌هایی چون هشام بن حکم، هشام بن سالم، مومن طاق و فضل بن شاذان نقش بی بدیلی در شکل‌گیری و گسترش آن برعهده داشتند؛ به‌گونه‌ای که حتی در محافل علمی نسبت به متکلمانِ دیگر گروه‌های کلامی همانند معتزله، خوارج و مرجئه شناخته شده‌تر و از جایگاه برتری برخوردار بودند. آنان با نظریه‌پردازی نوین در پرتو تعالیم اهل‌بیت و با نگارش آثار مهمی در موضوعات مختلف کلامی و پرورش شاگردانی بنام، در شکل‌گیری و تعالی علم کلام نقش‌آفرینی کردند.
ردیه‌نگاری‌های عالمان شیعه در مباحث کلامی یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های نشان‌ دهنده این حضور فعال و نقش‌آفرینی پررنگ است. این ردیه‌نویسی‌ها علاوه بر نقد‌ اندیشه‌های غیرمسلمانان نظیر مسیحیان، مانویه، هندوان و یهود، به نقد آراء و‌ اندیشه‌های متکلمان جریان‌های اسلامی مانند معتزلیان، خوارج، مرجئیان و اهل حدیث نیز پرداخته‌ است. این رویکرد از آن جهت که موجب بالندگی علم کلام و تاریخ‌ اندیشه گردیده است در این مقاله به صورت ویژه مورد تحلیل قرار گرفته و تبیین شده است.



می‌دانیم که دانش کلام با توجه به نیازها و شبهات معرفتی و عقیدتی و نیز سفارش اسلام به تعقل و استدلال در مباحث دینی، در بستر جامعه اسلامی به وجود آمد و بارور گردید. عالمان و نخبگان مسلمان با رویکردهای مختلف به مباحث گوناگون عقایدی پرداختند و به توسعه و تبیین بیش از پیش علم کلام دست یازیدند. شیعیان که همواره معارف اسلامی را از طریق اهل‌بیت دریافت می‌کردند تحت اشراف و رهنمودهای آنان به سراغ مسائل کلامی رفتند و مباحث دینی را مورد بررسی و کاوش دقیق قرار دادند.
در قرن دوم هجری جریان‌های فکری و نحله‌های کلامی از لحاظ نظریه‌پردازی در حوزه کلام در اوج قرار داشته‌اند. در این میان‌ اندیشوران تربیت شده در دامان امامان معصوم نیز از میدان‌داران مهم و برجسته عرصه دانش کلام به‌شمار می‌رفتند. اصحاب امامیه با بهره‌گیری از تعالیم ائمه در شهر مهم کوفه مدرسه کلامیِ را پی‌ریزی و بنیانگذاری کردند که دوران این مدرسه کلامی یکی از درخشان‌ترین دوره‌های تاریخ تفکر امامیه محسوب می‌شود. در مدرسه یاد شده افزون بر بگو و مگوهای کلامی و تبادل افکار و تضارب آراء، محصولات علمی ممتاز و قابل توجه (از لحاظ کیفی و کَمّی) تولید و تدوین گردید.
اندیشمندان امامی مدرسه کلامی کوفه فعالیت‌های علمی خویش را تنها در کوفه محدود نکردند بلکه با رونق‌ گرفتن شهر نوبنیاد بغداد (به عنوان مرکز خلافت) آنان نیز همانند رهبران سایر جریان‌های فکری به تدریج (تقریبا پس از نیمه اول سده دوم هجری) بدانجا منتقل شدند و کارهای علمی خود در حوزه کلام را تداوم بخشیدند.
در بغداد هرچند متکلمان امامیه در آغاز فضایی باز و حتی با مساعدت کارگزاران سیاسی روبرو بودند و آنان نیز با استفاده از این فضای مناسب می‌کوشیدند بسان گذشته در عرصه کلام‌ورزی فعالانه حضور داشته باشند، اما دیری نپایید که دستگاه خلافت و حاکمان سیاسی به ظرفیت بالا و عمیق جریان کلامی امامیه پی‌برده و برای حاکمیت خویش احساس خطر نموده و در پی آن عرصه را بر اصحاب متکلم امامیه تنگ کردند تا جایی‌که برخی از آنان متواری و برخی سر از سیاه‌چال‌های خلفای عباسی سر درآوردند.

با این جوّ خفقان‌آور و فضای رعب انگیز، تقریبا در اواخر سده دوم هجری انسجام جریان کلامی امامیه از هم گسیخت و مدرسه کلامی پرفروغ کوفه رو به افول گذاشت. در این دوره نه تنها بزرگترین مدرسه فکری امامیه از رونق افتاد بلکه با سیاست‌های سخت‌گیرانه خلفای عباسی رفته رفته ارتباط شیعیان با ائمه نیز کاهش پیدا کرد؛ تا آنکه در سال ۲۶۰ قمری با غیبت امام دوازدهم جامعه امامیه به اوج دشواری‌های خویش رسید به‌گونه‌ای که تحیر و آشفتگی عقیدتی در میان امامیان و عدم یک مدرسه فکری منسجم و پاسخ‌گو، عرصه را بیش از پیش بر عالمان امامی تنگ کرد. با این‌همه تلاش سترگ و اهتمام وافر متکلمان امامیه (در عصر حضور) در گسترش و شکوفایی موضوعات نایکسان کلامی انکار ناپذیر است.
در این میان با این پرسش مواجه می‌شویم که با توجه به حضور و فعالیت‌هایِ جریان‌ها و گروه‌های فکری گوناگون در سه قرن نخست، متکلمان امامی عصر حضور به چه میزان در برابر آراء و‌ اندیشه آن گروه‌ها واکنش نشان داده و ردیه نوشته‌اند؟ آیا متکلمان عصر حضور صرفا در مقابل دیدگاه‌هایِ جریان‌های درون اسلامی فعال بودند و یا اینکه در برابر افکار گروه‌های غیراسلامی نیز فعالیت می‌کردند؟ به‌نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین عرصه‌های کلامی که کلام ورزان امامیه در آن فعال بودند عرصه ردیه نگاری و نقد نظرگاه‌های مخالفان فکری بوده است. متکلمان امامیه ضمن تبیین مباحث مختلف کلامی، آراء و عقاید جریان‌های اسلامی و غیر اسلامی را نقد می‌کردند. در این پژوهه برآنیم تا نشان دهیم که چه نحله‌های مختلف فکری (اسلامی و غیر اسلامی) مورد انتقاد متکلمان امامی عصر حضور قرار گرفته‌اند. در این پژوهش از نقد نگاری‌های امامیه علیه سایر فرق شیعی به دلیل حجم‌ اندک مقاله، سخنی به میان نیامده است و تنها به ردیه نگاری‌های امامیه علیه جریان‌های‌ غیرشیعی و غیراسلامی پرداخته شده است.


همزمان با فعالیت‌های کلامی متکلمان امامیه در عصر حضور، سایر جریان‌های فکری اسلامی نیز حضوری پررنگ در ترویج و گسترش مباحث کلامی داشتند در این بخش به گروه‌های درون دینی خواهیم پرداخت که‌ اندیشه و دیدگاه‌هایشان مورد نقد و بررسی‌ اندیشمندان امامی دوران حضور قرار داشته است.

۲.۱ - معتزلیان

جریان کلامی معتزله یکی از مقتدرترین جریان‌های تاریخ تفکر اسلامی محسوب می‌شود. پیدایش این مکتب کلامی به اواخر دوران امویان برمی‌گردد که در دوران خلافت عباسیان با حمایت خلفای عباسی بسیار رشد کرده و فراگیر شد. معتزلیان که به عقل‌گرایی شهره بودند زعامت بسیاری از محافل علمی در سده‌های دوم تا پنجم هجری را عهده‌دار بودند و پیرامون بسیاری از مسائل کلامی گفتگو و نظریه‌پردازی می‌کردند. معتزلیان برخلاف جبرگرایان به شکل افراطی از قدرت مطلق انسان در افعالش دفاع می‌کردند. در نظرگاه معتزله نه تنها انسان در افعالش مجبور نیست بلکه او در کارهایش دارای اختیار تام و کامل است و خداوند باری‌تعالی قدرتی بر اعمال انسان ندارد.
متکلمان امامیه به پیروی از امامان اهل‌بیت از جمله نخستین گروه‌هایی بودند که در مقابل‌ اندیشه معتزلیان قد علم کرده و دیدگاه آنان را همانند دیدگاه جبریه مورد انتقاد قرار دادند. ائمه با شعار «لاجبر و لاتفویض» به شدت در برابر فکر اعتزالی ایستادگی کرده و همانگونه که‌ اندیشه جبر را ناروا می‌دانستد به نفی انگاره آزادی عنان گسیخته انسان نیز اهتمام داشتند. در عصر امام رضا که معتزلیان با حمایت مامون عباسی دوران طلایی خویش را سپری می‌کردند، آن حضرت همانند پدران بزرگوارش به مخالفت با‌ اندیشه اعتزالی اهتمام ورزید.

به عنوان نمونه امام رضا یونس (متکلم برجسته امامیه) را از تاثیرپذیری از معتزلیان برحذر داشته و کج فهمی معتزلیان را به وی یادآور گردید. هم‌چنین آن حضرت فهم آنان را از برخی از آیات قرآن ناصحیح دانسته است. اصحاب ائمه نیز در نقد جریان معتزلی کوشا بوده‌اند آنان افزون بر مناظره با رهبران معتزلی در رد‌ اندیشه معتزله کتاب‌هایی را به نگارش در آوردند که در این زمینه می‌توان به کتاب «الرد علی المعتزلة» مومن طاق و کتاب «الرد علی المعتزلة» و کتاب «الجبر و القدر» هشام بن حکم اشاره کرد.
در میان متکلمان امامی عصر حضور، فضل بن شاذان نیشابوری تقریبا نقدهای بیشتری متوجه معتزلیان ساخت و او نیز مورد انتقاد رهبران معتزلی قرار گرفت منطقه خراسان یکی از مهم‌ترین مناطق معتزلیان به‌شمار می‌رفته است، حتی گفته شده است که به دستور واصل بن عطا (از بنیانگذاران معتزله) بعضی از شاگردانش به خراسان رفتند و در آنجا فکر معتزلی را ترویج کردند. از این رو بسیاری از خراسانیان به اعتزال روی آوردند. لذا فضل بن شاذان (متکلم برجسته اواخر عصر حضور) با آشنایی کامل آثاری در تخطئه آراء و‌ اندیشه معتزلیان تالیف کرد. آن آثار عبارتند از:

۲.۱.۱ - الرد علی الاصم

کتاب «الرد علی الاصم» به احتمال زیاد این اثر در نقد ابوبکر عبدالرحمن بن کیسان اصم یکی از مشهورترین رهبران معتزلی و از مخالفان شیعه در سده دوم هجری بوده است. اصم در مخالفت با شیعیان و اصحاب امامیه کتاب‌هایی همچون «الجامع علی الرافضة»
[۱۱] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۴.
و «الرد علی هشام فی التشبیه» تالیف کرده بود. او هم‌چنین با هشام بن حکم (متکلم نامور امامیه و سلف فکری فضل بن شاذان) مناظره داشته است که برخی با تعبیر «بُلِی بمناظرة هشام بن الحکم» از آن یاد کرده‌اند.
[۱۲] ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۷.

آن چیزی که مخالفت‌های شیعه و حتی برخی از معتزلیان را علیه او برانگیخته بود سخنان وی علیه امیرالمؤمنین بوده است. اصم بسیاری از اقدامات امیرالمومنین را تخطئه می‌کرد و در مقابل، رفتارهای‌ معاویه را بر صواب می‌دانسته‌ است.
[۱۴] ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۶-۵۷.
قاضی عبدالجبار معتزلی می‌گوید: اصم بی‌انصافی‌های بزرگی را در حق امیرالمومنین روا داشته است.
[۱۵] ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۷.


این رویکرد خصمانه اصم موجب شد بعضی از علما او را در زمره ناصبیان برشمارند، از این‌رو بسیاری از متکلمان امامیه در رد دیدگاه اصم آثاری تالیف کردند که کتاب «الرد علی الاصم» فضل بن شاذان نیشابوری یکی از آنهاست. به‌نظر می‌رسد فضل نیز سخنان جنجال ‌برانگیز راجع به مسئله امامت او را برنتافته و این اثر را در این‌باره نوشته است. نمی‌دانیم میزان نفوذ اصم معتزلی در خراسان به چه میزان بوده است ولی به هر روی فضل بن شاذان به عنوان عالم پرآوازه شیعیان خراسان علیه نظرگاه کینه توزانه اصم نسبت به امام علی، با نگارش چنین کتابی واکنش نشان داده است.

به‌نظر می‌رسد کتاب فضل بن شاذان یکی از نخستین ردیه نگاری‌های شیعیان علیه اصم بوده است. پس از فضل بن شاذان نیز عالمان شیعی در رد دیدگاه اصم کتاب‌هایی را تالیف کردند که در این زمینه می‌توان به کتاب «الرد علی ابی بکر الاصم فی الاصول» ناصر اطروش (م ۳۰۴ ق) از رهبران زیدیه
[۱۸] ناشناخته، بی‌تا، نسخه‌ای خطی و نویافته، ورقه ۱۱- ۱۲.
و کتاب «نقض کتاب الاصم فی الامامة» شیخ مفید (م ۴۱۳ ق) اشاره کرد.
گفته می‌شود به دلیل سخنان خصمانه اصم نسبت به امیرالمومنین برخی از معتزلیان او را از جرگه خویش بیرون کردند
[۲۰] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۴.
هم‌چنین بشر بن معتمر از بنیانگذاران مکتب کلامی معتزله بغداد
[۲۱] ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۲.
که به افضلیت امیرالمومنین اعتقاد داشت.
[۲۲] ابن صلاح شرفی، احمد بن محمد، عدة الاکیاس فی شرح معانی الاساس، ج۲، ص۲۰۱- ۲۰۲.
؛ نیز در رد وی دو کتاب به نام‌های «الرد علی الاصم فی الامامة» و «الرد علی الاصم» را نوشت.

۲.۱.۲ - النقض علی الاسکافی فی تقویه الجسم

کتاب «النقض علی الاسکافی فی تقویه الجسم» شیخ طوسی از این کتاب با نام «النقض علی الاسکافی فی الجسم» یاد کرده است. اثر یاد شده یکی از مهم‌ترین آثار فضل بن شاذان در نقد افکار معتزلیان می‌باشد. او این کتاب را در رد دیدگاه ابوجعفر محمد بن عبدالله سمرقندی اسکافی (م ۲۴۰ق) از رهبران نامدار معتزله بغداد نوشته است.

آنچه که از عنوان این کتاب بر می‌آید این ‌است که فضل بن شاذان نظرگاه کلامی وی پیرامون جسم را به چالش کشیده است. گفتنی است که اسکافیِ معتزلی جسم را متشکل از دو جزء می‌داند؛ ولی دقیقا نمی‌دانیم که فضل بن شاذان این تعریف اسکافی از جسم را مورد نقض قرار داده یا در مساله جسم نقد دیگری بر اسکافی داشته است. افزون بر این به‌نظر می‌رسد فضل این کتاب را در رد کتاب «الردّ علی هشام» اسکافی نوشته باشد.
[۲۹] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۳.
احتمالا اسکافی در آن کتاب هشام بن حکم (از مشایخ فکری فضل) را مانند سایر معتزلیان به تجسیم متهم کرده بود که فضل بن شاذان در مقام دفاع از استادش هشام بر آمده و ضمن نقد آن اثر، از جسم‌گرایی اسکافی سخن به میان آورده است.

۲.۱.۳ - الوعد و الوعید

کتاب «الوعد و الوعید» و کتاب «الوعید» : به احتمال زیاد فضل بن شاذان این دو اثر را در رد معتزلیان نگاشته است؛ چه آنکه مسئله وعید یکی از اصول پنچ‌گانه معتزلیان به‌شمار می‌رود که اکثر‌ اندیشمندان امامیه دیدگاه وعید معتزلیان را برنمی‌تافته و آن را رد می‌کردند.

۲.۲ - مرجئیان

جریان کلامی ارجاء یکی از مهم‌ترین جریان‌های فکری در سده‌های نخستین به‌شمار می‌رفت. این نحله کلامی که در بستر کشمکش‌های سیاسی و بر سر مسئله مهم عقیدتی ایمان به‌وجود آمده بود، در بسیاری از مناطق جهان اسلام در سده‌های نخستین حضور داشته است. مرجئیان که به شدت به عدم تاثیر عمل در ایمان باورمند بودند، از سوی ائمه و اصحاب امامیه مورد انتقاد قرار داشته‌اند. به‌نظر می‌رسد احادیث وارد شده ائمه در زمینه لزوم عمل‌گرایی و انجام تکالیف دینی به‌طور غیرمستقیم نظرگاه کلامی مرجئیان را تخطئه کرده است.
[۳۱] صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۳.
‌اندیشمندان امامی همانند سائر گروه‌های فکری با نگارش آثاری با تفکر انحرافی مرجئیان مقابله می‌کردند. مومن طاق از متکلمان امامیه در تخطئه‌ اندیشه مرجئیان کتاب «مجالسة مع ابی حنیفة و المرجئة» را تالیف کرد. هم‌چنین گفته شده است که ابوصلت هروی از اصحاب امام رضا در نقد افکار مرجئیان فعال بوده و با رهبران مرجئی مناظره می‌کرده است.

در اواخر دوران حضور، فضل بن شاذان نیشابوری در خراسان علیه مرجئه موضع‌گیری داشته است. دانسته است که منطقه خراسان و ماوراءالنهر یکی از پایگاه‌های مهم مرجئیان به‌شمار می‌رفته است. از آنجا که بسیاری از مردم خراسان پیرو فقه ابوحنیفه (م ۱۵۰ق) یکی از نظریه‌پردازان برجسته فرقه مرجئه بودند از این‌رو به نظرگاه ارجاء تمایل زیادی پیدا کردند. با اهتمام شاگردان و هواداران فکری ابوحنیفه، دیدگاه کلامی ارجاء به‌طور چشمگیری در خراسان بزرگ گسترش یافته، تا جایی‌که بلخ از شهر‌های مهم منطقه خراسان به مرجی‌آباد نامبردار شده بود.
[۳۴] بلخی، عبدالله بن عمر، فضائل بلخ، ص۲۸.
فضل بن شاذان نیشابوری که از نزدیک با عقاید مرجئه آشنایی داشته است به مقابله با آنان برخاست و کتاب «الرد علی المرجئة» را نگاشت. به‌نظر می‌رسد کتاب «الایمان» فضل بن شاذان نیشابوری نیز واکنشی در برابر نظرگاه مخالفان از جمله مرجئه بوده است.

۲.۳ - خوارج

یکی از جریان‌هایی که امامیه در دوران حضور ائمه با آنها مواجهه داشته و دیدگاه‌های کلامی‌شان را به چالش کشیده است خوارج می‌باشد. این گروه که در زمان خلافت حضرت امیرالمومنین علی به وجود آمده بودند، همواره با شیعیان اختلاف داشتند و کم و بیش با ائمه و اصحاب امامیه در نزاع بودند. گزارش‌ها از گفتگوهای کلامی نافع بن ازرق از رهبران خوارج با امام حسین حکایت دارد. گفته شده که امام باقر نیز با خارجیان گفتگوی کلامی داشته است. هم‌چنین بغدادی مقالات نگار مشهور اهل‌سنت کتابی به نام الرد علی الخوارج به امام صادق نسبت داده است.
[۳۹] بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۳۲۲.
در عصر حضرت رضا این گروه همچنان فعال بود و در زمان ولیعهدی حضرت برخی از آنان قصد ترور ایشان را داشتند.
اصحاب ائمه نیز به‌طور فعال با خوارج درگیر بودند. گفته شده است که مومن طاق از اصحاب صاحب نام امام صادق و متکلم نام‌آور امامیه با خوارج بحث و گفتگو می‌کرده است. همو کتابی با نام «کلامه علی الخوارج» را در نقد‌ اندیشه خارجیان تالیف کرده بود

هشام بن حکم دیگر متکلم برجسته امامیه در عصر حضور که آشنایی بیشتری با خارجی مذهبان داشته است، نیز در نقد آراء و‌ اندیشه آنها فعال بوده است با آگاهی بخشی هشام بن حکم، منصور نمری از شعرای نامدار سده دوم هجری به امامیه گروید هرچند در منابع فهرست نگاری از هشام اثری در نقد‌ اندیشه خوارج سخنی به میان نیامده است ولی شاید بتوان گفت او در کتاب «الحَکَمین» به افکار خوارج توجه نشان داده است.
فضل بن شاذان نیشابوری یکی دیگر از متکلمان برجسته عصر حضور نیز با خوارج درگیری داشته است. می‌دانیم که دامنه فعالیت خارجیان در زمان فضل به شهر نیشابور (یکی از مهم‌ترین شهرهای خراسان) نیز رسیده بود و بر اساس برخی از گزارش‌ها فضل بن شاذان به دلیل هجوم خوارج به بیهق (از نواحی نیشابور) از بیم آنان از آنجا متواری گردید. به هر روی فضل در رد افکار یمان بن رئاب یکی از برجسته‌ترین متکلمان خوارج کتاب «الرد علی یمان بن رئاب» را نگاشت یمان بن رئاب برادر علی بن رئاب از اصحاب امام صادق
[۴۹] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۲۴۶.
است
[۵۰] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حاشیة الشهید الثانی علی خلاصة الاقوال، ص۱۵۶.
که آن دو با همدیگر دشمنی می‌ورزیدند و بارها با یکدیگر (ظاهرا در مسائل مذهبی) مناظره کرده‌اند
[۵۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۹۴.
یمان بن رئاب متکلمی سرشناس می‌باشد که در نقد جریان‌های کلامی فعال بوده در این زمینه آثاری از خود برجای گذاشته است. او برخلاف نظرگاه امامیه کتابی در تایید خلافت ابوبکر به نام «اثبات امامة ابی‌بکر» تالیف کرده بود. شاید سبب نگاشتن کتاب «الوصیة و الامامة» برادرشیعی‌اش علی بن رئاب واکنشی در برابر همین اثر بوده است. ، یا برعکس. یمان بن رئاب ظاهرا در خراسان می‌زیسته است. احتمالا دیدگاه‌های کلامی وی در نزد خوارج آن دیار از اهمیت بالایی برخوردار بوده است و از این‌روست که فضل بن شاذان نیشابوری سال‌ها پس از درگذشت یمان بن رئاب به نقد آراء او توجه نشان داده است.

فضل بن شاذان کتاب دیگری به نام «الرد علی یزید بن بزیع خارجی» نگاشته بود احتمالا او همان یزید بن ابی انیسه خارجی می‌باشد که فرقه یزیدیه از خوارج بدو منسوب است. بر اساس گزارش برخی از فرقه نگاران یزید بن ابی انیسه از بصره به منطقه تون خراسان کوچیده بود. وی دارای دیدگاه انحرافی در موضوع پیامبری رسول خدا و ایمان اهل کتاب بوده است. گمان می‌رود حضور و فعالیت یزید بن ابی‌انیسه در تون خراسان، موجب شده است که فضل بن شاذان (مقیم نیشابور خراسان) با نظرگاه انحرافی وی آشنا شده و افکار او را نقد نماید.

۲.۴ - جبرگرایان

از جمله گروه‌هایی که متکلمان امامیه در عصر حضور علیه آنان موضع‌گیری داشتند جبرگرایان هستند.‌ اندیشه جبرگرایی ریشه‌ای کهن در تاریخ تفکر اسلامی دارد. جبرگرایان اعتقاد داشتند که هرآنچه در این عالم اتفاق می‌افتاد همه از آنِ خداوند باری‌تعالی است و انسان در انجام و عدم انجام آن قدرتی ندارد.
[۶۰] شهاری صنعانی، علی بن عبدالله، بلوغ الارب و کنوز الذهب، ص۴۷۶.
برخی پیدایش و رواج‌ اندیشه جبرگرایی را با حکومت امویان و شخص معاویة بن ابی سفیان مرتبط می‌دانند
[۶۱] قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال، ص۱۴۳.
؛ چه آنکه معاویه می‌کوشید اقدامات جنایت‌کارانه و کارهای نابجای خویش را مشروع جلوه دهد و از این رو آنها را ناشی از تقدیر الهی معرفی می‌کرد.
[۶۲] قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال، ص۱۴۳- ۱۴۴.

در اوان پیدایش جبرگرایی، ائمه در مقابل این‌ اندیشه منحرف و مورد حمایت بنی‌امیه موضع‌گیری کرده و در نفی چنین باوری بسیار می‌کوشیدند (در این باره بنگرید به فرمایش حضرت امیرالمومنین: ). تا جایی‌که جمله «الجبر و التشبیه امویان، و العدل و التوحید علویان» مشهور شد.
[۶۴] سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص۱۶۶.
از امام صادق در نفی جبرگرایی روایات فراوانی نقل شده است و جمله معروف «لاجبر و لاتفویض» از آن حضرت است که امامان بعدی نیز به نقل آن اهتمام داشته‌اند. به ویژه در عصر امام رضا که جبرگرایان هم‌چنان در جهان اسلام فعال بودند، آن حضرت با صراحت تمام به نقد عقاید جبرگرایان پرداخته است. حضرت رضا در مدت حضورش در مرو نیز همچنان به مبارزه با افکار جبرگرایان ادامه دادند و در آنجاست که باورمندان به جبر را کافر و از دائره اسلام خارج دانستند.؛ و در حدیثی دیگر ایشان دادن زکات به جبریان را جایز ندانستند.

اصحاب امامیه نیز با بهره‌گیری از فرمایشات امامان آثاری را در رد‌ اندیشه جبرگرایی تالیف کرده بودند که در این زمینه می‌توان به کتاب «الاستطاعة و الجبر» زرارة بن اعین و کتاب «الجبر و القدر» هشام بن حکم ، دو تن از متکلمان برجسته شیعه و از اصحاب شاخص امام صادق و امام کاظم اشاره کرد.
در اواخر دوران حضور، فضل بن شاذان نیشابوری به عنوان متکلم نامدار امامیه در آن روزگار نیز با بهره‌گیری از آموزه‌های ائمه و اصحاب سلف به انحراف عقاید جبرگرایان توجه داشته و علیه افکار و‌ اندیشه آنان موضع‌گیری می‌کرد. می‌دانیم که منطقه خراسان در زمان امویان یکی از مراکز مهم‌ اندیشه جبرگرایی به‌شمار می‌رفته است. جهم بن صفوان سمرقندی (م ۱۲۸ق) موسس فرقه جهمیه و یکی از نظریه‌پردازان جریان جبریه (درباره آراء جهمیه بنگرید:
[۷۲] بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، اصول الایمان، ص۲۶۲.
)، در منطقه خراسان فعال بوده است گزارش‌ها حکایت از آن دارند که جهمیان جبرگرا در زمان فضل بن شاذان نیز فعالیت می‌کردند و از این رو فضل بر ضد‌ اندیشه‌ آنان واکنش نشان داده است. او در نقد‌ اندیشه جبرگرایان کتابی با نام «النسبه بین الجبریة و الثنویة» نگاشت. به‌نظر می‌رسد فضل در این اثر عقاید جبرگرایان را با دوگانه پرستان مقایسه کرده و مورد بررسی قرار داده بود؛ چنین کاری در آن روزگار در نوع خود قابل توجه می‌باشد. هم‌چنین در کتاب «الایضاح» منسوب به فضل بن شاذان نیشابوری نیز مطالبی در نقد آراء جبرگرایان یافت می‌شود.

۲.۵ - اهل حدیث

در سده‌های دوم، سوم و چهارم هجری جریان اهل حدیثِ اهل‌سنت از جریان‌های مطرح و فعال در جهان اسلام به‌شمار می‌رفته است. اهل حدیث یا اصحاب حدیث به گروهی اطلاق می‌شود که روش و منش و نگرش خاص اعتقادی داشته‌اند و در احکام فقهی و نیز در برخورد با معارف دینی منابع نقلی را زمینه اصلی مطالعات و مواضع خود قرار داده بودند.
[۷۷] امیرخانی، علی، جریان‌شناسی اصحاب حدیث (از ابتدای شکل‌گیری تا دوران اقتدار اشاعره)، ص۱۲۷.
اینان که از بکارگیری عقل و تحلیل عقلانی در مسائل اعتقادی و معارف دینی به شدت پرهیز می‌کردند ، می‌کوشیدند با شعارهایی چون «الاعتصام بالسنة نجاة» و «الذب عن السنة افضل من الجهاد فی سبیل الله» حدیث‌گرایی را در جامعه نهادینه سازند و گسترش دهند.

عقاید و افکار اهل حدیث هماره مورد نقد ائمه و اصحاب ائمه قرار داشته است. احمد بن داود بن سعید فزاری معروف به ابویحیی جرجانی، از اصحاب امام‌ هادی
[۸۳] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص۴۱۷.
یکی از مهم‌ترین متکلمان امامیه در عصر حضور است که به شدت در نقد آراء و عقاید اصحاب حدیث اهتمام ورزیده است. او که در آغاز در زمره رهبران اهل‌ حدیث به‌شمار می‌رفته و آنگاه به امامیه پیوسته بود، آثار قابل توجهی در تخطئه اعتقادات و دیدگاه‌های هم‌کیشان سابق خود به نگارش در آورد که عبارتند از: ۱. کتاب «خلاف عمر بروایة اهل الحشو» : ظاهرا در این کتاب اشکالات و اشتباهات خلیفه دوم به اعتراف حدیث‌گرایان اهل سنت، بازگو شده است. ۲. کتاب «محنة النابتة:» در این اثر دیدگاه اهل حدیث و فضائح آنان مورد بحث قرار گرفته بود. ۳. کتاب «الرد علی الاخبار الکاذبة: » جرجانی در این اثر روایاتی را که اصحاب حدیث در فضیلت خلفا نقل کرده‌ بودند نقد کرد.
[۸۷] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۴.
۴. کتاب «فضائح الحشویة» : ظاهرا در این کتاب فضائح اهل حدیث را متذکر شده بود. ۵. کتاب «الرد علی الحنبلیة»: ظاهرا در این اثر نظرگاه‌های حنابله اهل حدیث را نقد کرده است. ۶. کتاب «الرد علی الشجزی» : گمان می‌رود سجزی یکی از رهبران اهل حدیث بوده که دیدگاه او از سوی جرجانی نقد شده است. فضل بن شاذان نیشابوری نیز کتابی به نام «الرد علی الحشویة» ظاهرا در رد اهل حدیث تالیف کرده بود. بعید نمی‌نماید ابویحیی جرجانی با فعالیت‌ها و آگاهی بخشی فضل بن شاذان به امامیه گرویده باشد؛ چه آنکه آنها تقریبا همزمان در نیشابور می‌زیستند.

۲.۶ - کرامیان

یکی از جریان‌های مهم کلامی که در اواخر دوران حضور ائمه (نیمه سده سوم هجری) در محافل فکری جهان اسلام سر برآورده و رو به گسترش نهاد، جریان کلامی کرامیه می‌باشد. آبشخور معرفتی این گروه منحرف را باید در گروه‌هایی چون مرجئه، مجسمه و حتی تصوف جستجو کرد. محمد بن کرام سجستانی (م ۲۵۵ق) پیشوای کرامیان همچون مرجئیان اعتقاد داشت که ایمان تنها اقرار به لسان می‌باشد.
[۹۲] ابن داعی رازی، سید مرتضی، تبصرة العوام، ص۶۴.
[۹۳] ابن صلاح شرفی، احمد بن محمد، عدة الاکیاس فی شرح معانی الاساس، ج۲، ص۲۴۹.
او همانند مجسمه، خداوند باری‌تعالی را جسم می‌پنداشته است. هم‌چنین کرامیان مانند صوفیان رفتاری زهدگرایانه داشته
[۹۵] ابن داعی رازی، سید مرتضی، تبصرة العوام، ص۶۴.
و مانند آنان برای عبادت به خانقاه (خانه‌گاه) می‌رفتند البته این شاخصه‌های اعتقادی و رفتاری ابن کرام قبلا مورد انتقاد ائمه قرار گرفته بوده است و روایاتی از آن حضرت در نفی ایمان مرجئی، جسم‌انگاری و زهدگرایی ریاکارانه در مصادر روایی موجود است.

در میان اصحاب امامیه فضل بن شاذان نیشابوری (م ۲۶۰ق) در رد کرامیان موضع‌گیری کرده و کتابی نگاشت. فضل که معاصر ابن کرام بوده و به احتمال فراوان در نیشابور با او برخورد داشته است - چه آنکه ابن کرام مدتی در نیشابور حضور داشته و در آنجا فعالیت‌های خویش را ادامه می‌داده است لذا فضل بن شاذان با شناخت کاملی که از آراء و‌ اندیشه محمد بن کرام داشته، با نگاشتن کتاب «الرد علی محمد بن کرام» او را مورد نقد قرار داده است از این رو این اثر حایز اهمیت می‌باشد. هم‌چنین کتاب یادشده نخستین اثری است که در رد آراء و افکار محمد بن کرام در آن روزگار نوشته شده است. البته در آن عصر محمد بن یمان سمرقندی (م ۲۶۸ق) و ابوسعید دارمی- اهل هرات(م ۲۸۰ق) دو تن از عالمان سنی مذهب خراسانی در نقد ابن کرام کتاب‌های نوشته بودند. نقل‌های‌ اندکی از این کتاب ارزشمند فضل بن شاذان در منابع پسینی امامیه آمده است.


می‌دانیم که همزمان با پیدایش دانش کلام، نحله‌های فکری غیر اسلامی نیز کم و بیش در محیط‌های علمی جهان اسلام فعال بودند و حضور برخی از این گروه‌ها تا مدت‌ها تداوم داشته است. در این قسمت از چگونگی برخورد و نقد کلام‌ورزان شیعی با این جریان‌های برون دینی سخن به میان خواهیم آورد.

۳.۱ - مانویان و دوگانه پرستان

کیش مانوی (منانیه) و دوگانه پرستی (ثنویه) قبل از ظهور اسلام در پهنه جغرافیایی بین النهرین و ایران کم و بیش رواج داشته است. با گسترش قلمرو اسلامی با فتح سرزمین ایران، مسلمانان بیش از پیش با آراء و عقاید مانویان آشنا شدند. در دوران خلافت امویان و عباسیان بر اثر حضور و فعالیت پیروان این نحله عقیدتی در بعضی از مناطق جهان اسلام، برخی به کیش مانوی گرایش پیدا کردند و یا برخی متهم به مانوی‌گری شدند.
به هر روی‌ اندیشمندان مسلمان در سده‌های نخستین با تفکر انحرافی مانوی مقابله کرده و کتاب‌هایی تالیف کردند.
[۱۰۳] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۱۸.
[۱۰۴] هارونی، یحیی بن حسین، الافادة، ص۳۴.
ائمه نیز با‌اندیشه مانویان به شدت مخالفت می‌ورزیدند که روایات حضرت امام صادق در رد عقاید مانویان و همچنین گفتگوهای آن حضرت با ثنویان و با ابن ابی‌العوجاء مانوی‌ مذهب از این‌نمونه‌هاست. به گفته فضل بن شاذان نیشابوری گروهی از ثنویان (ظاهرا در خراسان) به خدمت حضرت رضا رسیده و درباره صانع عالم از آن حضرت پرسش‌هایی مطرح کردند. بعید نیست این ثنویان همان مانویان دوگانه‌پرست بوده باشند.

منطقه شرق اسلامی که قبل از اسلام و پس از قتل مانی، کیش مانوی در آن گسترش یافته بود، در عصر اسلامی و در زمان حکومت امویان نیز هم‌چنان مناطقی از خراسان و ماوراءالنهر محل حضور مانویان به‌شمار می‌رفته است. در زمان خلافت عباسیان نیز از فعالیت‌های آنان در آن مناطق گزارش‌هایی در دست است ؛ حتی در دوران خلافت مامون و معتصم عباسی یک ماوراءالنهری به نام نصر بن هرمزد رهبری مانویان را برعهده داشته است. با توجه به فعالیت‌های مانویان و دوگانه پرستان در منطقه خراسان، فضل بن شاذان نیشابوری که از نزدیک با عقاید مانویان و ثنویان آشنا بود، آثار منحصر به فردی را در نقد آراء و‌ اندیشه آنان به نگارش درآورد که عبارتند از: ۱. کتاب «الرد علی المنانیة» : گمان می‌رود این کتاب یکی از نخستین نگاشته‌های مسلمانان در نقد عقاید مانویان باشد. تقریبا در همین دوران قاسم رسی (م ۲۴۶ق) از امامان زیدیه با نگاشتن کتاب «الرد علی ابن المقفع و نقض کلامه فی الانتصار لمانی فی التثنیة» عقاید مانویان را به چالش کشیده بود
[۱۱۳] هارونی، یحیی بن حسین، الافادة، ۳۴.
۲- کتاب «الرد علی الثنویة» هشام بن حکم زعیم فکری فضل بن شاذان نیز کتابی به نام «الرد علی اصحاب الاثنین» داشته است. احتمالا این کتاب نیز در رد مانویان دوگانه‌پرست بوده است. همچنین فضل کتابی به نام «النسبة بین الجبریة و الثنویة» تالیف کرد. همانگونه که اشاره شد، احتمال می‌رود وی در این اثر افکار جبر‌گرایان مسلمان را با ثنویان مقایسه کرده باشد.

۳.۲ - مسیحیان

یکی از گروه‌های مورد نقد اصحاب متکلم امامیه در دوران حضور، مسیحیت بوده است و حتی امام رضا نیز با آنان گفتگوی انتقاد آمیز داشته است. می‌دانیم که مسیحیان در بعضی از مناطق خراسان حضور داشته‌اند. بنابر برخی گزارش‌ها تختگاه رهبر مسیحیان خراسان در مرو بوده است.
[۱۱۸] بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، ص۳۵۹.
در زمان حضور حضرت رضا در شهر مرو، مامون عباسی یکی از گروه‌هایی را که برای مناظره با حضرت رضا فرا خوانده بود، مسیحیان بودند. حضرت رضا در آن مجلس با جاثلیق بزرگ مسیحیان مناظره کردند. احتمالا جاثلیق یاد شده همان رهبر مسیحیان مرو بوده است. به هر روی امام رضا در آن گفتگو با استناد به فرازهایی از انجیل و سخنان حواریون حضرت عیسی حقانیت اسلام و نبوت حضرت خاتم الانبیاء را اثبات کردند.
[۱۲۰] صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴۱- ۱۴۳.
هم‌چنین آن حضرت با ادله عقلی و نقلی از انحرافات مسیحیان در توحید سخن به میان آوردند.
[۱۲۱] صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴۱- ۱۴۳.
البته پیش از این نیز میان برخی از ائمه و رهبران مسیحی مناظره‌هایی برگزار شده بود که مناظره امام باقر با اسقف شام یکی از آنهاست.

افزون بر مناظره ائمه با مسیحیان، برخی از اصحاب امامیه نیز مباحثاتی با بزرگان مسیحیت داشته‌اند از جمله مناظره معروف هشام بن حکم با بریهه اسقف مسیحیان بغداد می‌باشد که هشام بن حکم با ادله متقن اتحاد تثلیثی مسیحیت را رد کرد و موجب اسلام آوردن بریهه گردید. هم‌چنین علی بن اسماعیل میثمی از اصحاب حضرت رضا و از شاگردان هشام بن حکم نیز با برخی از مسیحیان گفتگوی عقیدتی داشته است.
فضل بن شاذان نیشابوری نیز با نگاشتن کتاب «الرد علی المثلثة» همانند اسلافش عقاید مسیحیان را به چالش کشیده است.
[۱۲۵] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.
گزارش‌ها از حضور مسیحیان در شهر نیشابور حکایت دارند. از این‌رو احتمالا فضل بن شاذان از نزدیک با عقاید آنان آشنا بوده و با آگاهی تعالیم‌شان را نقد کرده است. شاید بتوان گفت این کتاب نخستین و یکی از محدودترین آثاری باشد که در تاریخ تفکر امامیه (در سده‌های اولیه) در نقد اعتقادات مسیحیان نوشته شده است. هرچند امروزه این اثر با ارزش در دسترس نیست و از محتوایش خبری نداریم ولی می‌توان حدس زد که فضل نیز مانند دیگران تثلیث یا سه‌گانه انگاری، شاه کلید اعتقادات مسیحیت را مورد هدف و نقد قرار داده است.

۳.۳ - فلسفه‌گرایان

با گسترش فتوحات در شرق و غرب اسلامی، مسلمانان کم کم با‌ اندیشه‌ها و مکاتب فکری سایر ملل آشنا شدند. مکتب فلسفی یونان یکی از آنان است. آشنایی مسلمانان با آموزه و‌ اندیشه‌های فلسفی به سده نخست هجری برمی‌گردد که در سده دوم هجری با روی کار آمدن عباسیان و ترجمه متون فلسفی و غیر فلسفی یونانیان با پشتوانه خلفای عباسی بیش از پیش‌ اندیشه فلسفی در میان جامعه اسلامی جای باز کرد.
[۱۲۶] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۰۴.
ترجمه متون یونانی و رومی در عصر‌ هارون و مامون دو خلیفه مقتدر عباسی و با حمایت وزیران برمکی روند رو به رشدی به خود گرفت
[۱۲۷] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۰۴.
با این همه در آن روزگار‌ اندیشمندان مسلمان روی خوش به آراء فیلسوفان نشان ندادند و می‌کوشیدند تا فیلسوفان و مبانی فکری آنان را نقد نمایند.

در میان متکلمان امامیه نیز موضع منفی نسبت به عقاید فلسفی وجود داشته است. هشام بن حکم کتاب «الرد علی ارسطاطالیس فی التوحید» در نقض افکار ارسطو فیلسوف شهیر یونانی نگاشت که این اثر یکی از نخستین ردیه‌نگاری‌هایی محسوب می‌شود که در سده دوم قمری در نقد‌ اندیشه ارسطو نوشته شده است. گفتنی است هشام بن حکم به دلیل اشکال به دیدگاه‌های فلاسفه مورد غضب یحیی برمکی وزیر‌ هارون الرشید قرار گرفت فضل بن شاذان نیشابوری که میراث‌دار فکری هشام بن حکم در روزگار خویش به‌شمار می‌رفت کتابی با عنوان «الرد علی الفلاسفه» در نقد آراء فیلسوفان نگاشت که شیخ طوسی با نام «النقض علی من یدعی الفلسفة فی التوحید والاعراض و الجواهر و الجزء» از آن یاد کرده است از میزان حضور و فعالیت فیلسوفان در خراسان دوران فضل چیزی نمی‌دانیم ولی دانسته است که پس از نهضت ترجمه، آراء فلسفی در جامعه مسلمانان کم و بیش رواج داشته است از این‌رو احتمال می‌رود خراسانیان نیز با‌ اندیشه فلسفی آشنا بوده‌اند.


در این پژوهه با تکیه به آثار ردیه‌نگاری‌های متکلمان امامی از حضور و فعالیت‌های گسترده و پررنگ فرق و نحل اسلامی و غیراسلامی در جهان اسلام در عصر حضور ائمه به آگاهی خوبی دست یافتیم. کلام‌ورزان امامیه در این برهه زمانی با تالیف آثار مهم و متعددی در صدد نقد‌ اندیشه‌های انحرافی این گروه‌ها برآمدند و گاه نخستین ردیه‌ها مانند رد بر ارسطو و رد بر مانویان در میان جامعه اسلامی را متکلمان امامی نگاشته‌اند و از این‌رو در نقد سایر نحله‌های فکری پیشگام بودند.

متکلمان امامی عصر حضور همانگونه که‌ اندیشه اختیار عنان گسیخته انسان را به عنوان‌ اندیشه معتزلی به نقد کشیده، نسبت به نقد‌ اندیشه جبرگرایان نیز اهتمام داشته‌اند؛ همچنان که‌ اندیشه مرجئه در ایمان از سوی آنان به چالش کشیده شده،‌ اندیشه ناصحیح خوارج را نیز مورد تاخت و تاز قرار داده‌اند. متکلمان امامیه نه‌تنها نسبت به‌ اندیشه‌های انحرافی جریان‌های اسلامی حساس بوده و واکنش نشان داده‌اند، بلکه آبشخور و سرچشمه‌های این‌ اندیشه‌ها که بیرون از تفکر اسلام بودند را نیز نقد کرده‌اند.


ابن ابی الحدید، عزالدین بن هبة الله، ۱۳۷۸ق، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بی‌جا، دار احیاء الکتب العربیة.
ابن شهرآشوب، محمد بن علی، بی‌تا، معالم العلماء، تحقیق: سید محمد صادق بحرالعلوم، بیروت، دار الاضواء.
ابن پاشا بغدادی، اسماعیل، بی‌تا، هدیة العارفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
ابن داعی رازی، سید مرتضی، تبصرة العوام، تحقیق: عباس اقبال آشتیانی، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۶۴ق.
ابن شاذان، فضل، ۱۳۶۳ق، الایضاح، تحقیق: سید جلال الدین ارموی، تهران، انتشارات دانشگاه.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ۱۴۰۴، تحف العقول عن آل الرسول، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه مدرسین.
ابن صلاح شرفی، احمد بن محمد، ۱۴۱۵ق، عدة الاکیاس فی شرح معانی الاساس، صنعاء، دار الحکمة الیمانیة.
ابن عدیم، عمر بن احمد، ۱۴۰۸ق، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، موسسة البلاغ.
ابن عساکر، علی بن حسن، ۱۴۲۵ق، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر.
ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، بی‌تا، طبقات المعتزلة، تحقیق: سوسنه دیفلد فلرز، بیروت، مکتبة الحیاة.
ابن منور، محمد، ۱۳۶۷ق، اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، تحقیق: محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، انتشارات آگاه.
ابن ندیم، محمد بن اسحاق، بی‌تا، فهرست، تحقیق: رضا تجدد، بی‌جا.
اسفراینی، ابوالمظفر، بی‌تا، التبصیر فی الدین، تحقیق: محمد زاهد کوثری، قاهره، المکتبة الازهریة للتراث.
اشعری، ابوالحسن، ۱۴۰۰ق، مقالات‌ الاسلامیین، تحقیق: هملوت ریتر، آلمان، فرانس شتاینر.
آمدی، سیف الدین، ۱۴۲۳ق، ابکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق: احمد محمد مهدی، قاهره، دار الکتب.
امیرخانی، علی، ۱۳۹۱ش، جریان‌شناسی اصحاب حدیث (از ابتدای شکل‌گیری تا دوران اقتدار اشاعره)، مجله نقد و نظر، ش ۶۶، تابستان ۱۳۹۱، ص۱۲۶- ۱۴۶.
برقی، احمد بن ابی عبدالله، ۱۳۷۰ش، المحاسن، تحقیق: سید جلال الدین ارموی، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، ۲۰۰۳م، اصول الایمان، تحقیق: ابراهیم محمد رمضان، بیروت، مکتبة الهلال.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، ۱۴۱۵ق، الفرق بین الفرق، تحقیق: ابراهیم‌رمضان، بیروت، دارالمعرفة.
بلخی، عبدالله بن عمر، ۱۳۵۰ش، فضائل بلخ، ترجمه: عبدالله بن محمد بلخی، تحقیق: عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
بیرونی، ابوریحان، ۱۴۲۲ق، الآثار الباقیة، تهران، نشر میراث مکتوب.
حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
حصری قیروانی، ابراهیم بن علی، ۱۹۷۲م، زهر الآداب، تحقیق: محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دار الجیل.
حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق.
حمیری، عبدالله بن جعفر، ۱۴۱۳ق، قرب الاسناد، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت.
حمیری، نشوان بن سعید، بی‌تا، الحور العین، کمال مصطفی، مصر، مکتبة الخانجی.
دارمی، عبدالله بن الرحمن، ۱۳۴۹ق، سنن الدارمی، دمشق، مطبعة الاعتدال.
ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، ۱۴۰۷ق، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، چاپ اول، بیروت، دار الکتاب العربی.
ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، ۱۴۱۳ق، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة.
ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، ۱۳۸۲ق، میزان الاعتدال، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة.
راوندی، قطب الدین، ۱۴۰۹ق، الخرائج و الجرائح، قم، موسسه الامام مهدی.
سبحانی، جعفر، ۱۴۱۲ق، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، قم، لجنه ادارة الحوزة العلمیة.
سبحانی، جعفر، ۱۴۲۸ق، محاضرات فی الالهیات، قم، موسسه امام صادق.
شهاری صنعانی، علی بن عبدالله، ۱۴۲۳ق، بلوغ الارب و کنوز الذهب، تحقیق: عبدالله احمد الحوثی، عمان، موسسه زید بن علی.
شهرستانی، محمد بن ‌عبدالکریم، بی‌تا، الملل و النحل، تحقیق: محمد سید گیلانی، بیروت، دار المعرفة.
شهید ثانی، زین الدین بن علی، ۱۴۳۰ق، حاشیة الشهید الثانی علی خلاصة الاقوال، تحقیق: نزار الحسن، بیروت، موسسة البلاغ.
صدوق، محمد بن علی، بی‌تا، التوحید، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
صدوق، محمد بن علی، ۱۴۰۴ق، عیون اخبار الرضا، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه اعلمی.
صدوق، محمد بن علی، ۱۴۰۵ق، کمال الدین و تمام النعمة، علی اکبر غفاری، قم، موسسه نشر اسلامی.
طبرسی، احمد بن علی، ۱۳۸۶ق، الاحتجاج، تحقیق: سید محمد باقر خرسان، نجف اشرف، دار نعمان.
طوسی، محمد بن حسن، ۱۴۰۴ق، اختیار معرفة الرجال، تحقیق: مهدی رجایی، قم، مؤسسه آل‌البیت.
طوسی، محمد بن حسن، ۱۴۱۴ق، الامالی، قم، دار الثقافة.
طوسی، محمد بن حسن، ۱۴۱۷ق، فهرست، تحقیق: جواد قیومی، قم، نشر الفقاهة.
فیومی، احمد بن ‌محمد، بی‌تا، المصباح المنیر، بی‌جا، دار الفکر.
قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، ۱۴۰۶ق، فضل الاعتزال، تحقیق: فواد سید، تونس، دار التونسیة.
کلینی، محمد بن یعقوب، ۱۳۶۳ش، الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
سید مرتضی، علی بن حسین، ۱۴۰۵ق، رسائل، تحقیق: سید احمد حسینی، قم، دارالقرآن الکریم.
مسعودی، علی بن حسین، ۱۴۰۴ق، مروج الذهب، چاپ دوم، قم، دار الهجرة.
مفید، محمد بن محمد، ۱۴۱۴ق، الارشاد، تحقیق: آل البیت، بیروت، دار المفید.
مفید، محمد بن محمد، ۱۴۱۴ق، الفصول المختارة، علی میرشریفی، بیروت، دار المفید.
مقدسی، محمد بن احمد، ۱۴۱۱ق، احسن التقاسیم، قاهره، مکتبة مدبولی.
ملطی، محمد بن احمد، ۱۴۱۳ق، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، تحقیق: محمد عزب، قاهره، مکتبة مدبولی.
ناشناخته، بی‌تا، نسخه‌ای خطی و نویافته، موجود در کتابخانه کاشف الغطاء، نجف.
نباطی بیاضی، علی بن یونس، ۱۳۸۴ق، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، تحقیق: محمد باقر بهبودی، بی‌جا، المکتبة المرتضویة.
نجاشی، احمد بن علی، ۱۴۰۷ق، رجال النجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری‌زنجانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
هارونی، یحیی بن حسین، ۱۳۸۷ش، الافادة، تحقیق: محمد کاظم رحمتی، تهران، میراث مکتوب.


۱. شهرستانی، محمد بن ‌عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۴-۴۵.    
۲. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۶۱- ۳۶۳.    
۳. برقی، احمد بن ابی عبدالله، المحاسن، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۷- ۱۵۸.    
۵. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۵۸- ۳۵۹.    
۶. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ص۲۰۷.    
۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۳۳.    
۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۸۸.    
۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۰. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۰۲.    
۱۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۴.
۱۲. ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۷.
۱۳. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۰۲.    
۱۴. ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۶-۵۷.
۱۵. ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۷.
۱۶. نباطی بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۸۷.    
۱۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۸. ناشناخته، بی‌تا، نسخه‌ای خطی و نویافته، ورقه ۱۱- ۱۲.
۱۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۰۰.    
۲۰. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۴.
۲۱. ابن مرتضی، احمد ‌بن ‌یحیی، طبقات المعتزلة، ص۵۲.
۲۲. ابن صلاح شرفی، احمد بن محمد، عدة الاکیاس فی شرح معانی الاساس، ج۲، ص۲۰۱- ۲۰۲.
۲۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۱۹۸.    
۲۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ص۱۹۸.    
۲۶. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۵۵۰.    
۲۷. ملطی، محمد بن احمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص۳۸.    
۲۸. اشعری، ابوالحسن، مقالات‌ الاسلامیین، ص۳۰۲.    
۲۹. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۱۳.
۳۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۳۱. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۳.
۳۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۶.    
۳۳. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۲۵۰.    
۳۴. بلخی، عبدالله بن عمر، فضائل بلخ، ص۲۸.
۳۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۳۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۳۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۳- ۱۸۴.    
۳۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۹۷.    
۳۹. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۳۲۲.
۴۰. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۶۶- ۷۶۷.    
۴۱. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۶- ۴۲۹.    
۴۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۶.    
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۴۵.    
۴۴. حصری قیروانی، ابراهیم بن علی، زهر الآداب، ج۳، ص۷۰۵.    
۴۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۳۳.    
۴۶. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۲۱.    
۴۷. ابن ابی الحدید، عزالدین بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۰.    
۴۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۴۹. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۲۴۶.
۵۰. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، حاشیة الشهید الثانی علی خلاصة الاقوال، ص۱۵۶.
۵۱. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۶۴.    
۵۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۹۴.
۵۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۲۷.    
۵۴. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۲۲۷.    
۵۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۵۰.    
۵۶. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۶۰.    
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ص۱۹۸.    
۵۸. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۲۶۳.    
۵۹. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۲۶۳.    
۶۰. شهاری صنعانی، علی بن عبدالله، بلوغ الارب و کنوز الذهب، ص۴۷۶.
۶۱. قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال، ص۱۴۳.
۶۲. قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال، ص۱۴۳- ۱۴۴.
۶۳. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۲۵- ۲۲۶.    
۶۴. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص۱۶۶.
۶۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۶۰.    
۶۶. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۰۶.    
۶۷. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۸.    
۶۸. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۸.    
۶۹. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۶۲.    
۷۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۷۵.    
۷۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۳۳.    
۷۲. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، اصول الایمان، ص۲۶۲.
۷۳. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۵۴۱.    
۷۴. ابن شاذان، فضل، الایضاح، ص۴- ۵.    
۷۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۷۶. ابن شاذان، فضل، الایضاح، ص۶.    
۷۷. امیرخانی، علی، جریان‌شناسی اصحاب حدیث (از ابتدای شکل‌گیری تا دوران اقتدار اشاعره)، ص۱۲۷.
۷۸. سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، ص۱۹۳.    
۷۹. دارمی، عبدالله بن الرحمن، سنن الدارمی، ج۱، ص۱۲۳.    
۸۰. ذهبی، محمد ‌بن ‌احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۵۱۸.    
۸۱. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۱۱۷.    
۸۲. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۳.    
۸۳. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص۴۱۷.
۸۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۴.    
۸۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۴.    
۸۶. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۵۹.    
۸۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۴.
۸۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۵.    
۸۹. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۵۹.    
۹۰. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ص۸۱.    
۹۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۹۲. ابن داعی رازی، سید مرتضی، تبصرة العوام، ص۶۴.
۹۳. ابن صلاح شرفی، احمد بن محمد، عدة الاکیاس فی شرح معانی الاساس، ج۲، ص۲۴۹.
۹۴. آمدی، سیف الدین، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۲، ص۱۲.    
۹۵. ابن داعی رازی، سید مرتضی، تبصرة العوام، ص۶۴.
۹۶. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۱۸۲.    
۹۷. اسفراینی، ابوالمظفر، التبصیر فی الدین، ص۱۱۲.    
۹۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۹۹. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۸۳۹.    
۱۰۰. ابن پاشا بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۵۱.    
۱۰۱. ابن پاشا بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین، ج۲، ص۱۷.    
۱۰۲. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۷۳۶.    
۱۰۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۱۸.
۱۰۴. هارونی، یحیی بن حسین، الافادة، ص۳۴.
۱۰۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۹۱- ۹۲.    
۱۰۶. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۴۳- ۲۵۰.    
۱۰۷. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۵۳- ۲۵۴.    
۱۰۸. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۷۰.    
۱۰۹. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۴۰۷.    
۱۱۰. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۴۰۷.    
۱۱۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۴۰۷.    
۱۱۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۱۳. هارونی، یحیی بن حسین، الافادة، ۳۴.
۱۱۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۱۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۳۳.    
۱۱۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۱۷. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۳۲۳.    
۱۱۸. بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، ص۳۵۹.
۱۱۹. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص ۴۲۰.    
۱۲۰. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴۱- ۱۴۳.
۱۲۱. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴۱- ۱۴۳.
۱۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۲۲- ۱۲۳.    
۱۲۳. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۷۰-۲۷۲.    
۱۲۴. مفید، محمد بن محمد، الفصول المختارة، ص۵۸.    
۱۲۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.
۱۲۶. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۰۴.
۱۲۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص۳۰۴.
۱۲۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۳۳.    
۱۲۹. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۳۰.    
۱۳۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۰۷.    
۱۳۱. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ص۱۹۸.    



موسوی تنیانی، سیداکبر، نقش متکلمان امامیه درکلام اسلامی با تاکید بر ردیه‌نگاری‌ها در عصر حضور، فصلنامه علمی پژوهشی کلام اسلامی، مقاله۴، دوره ۲۶، شماره ۱۰۴، زمستان ۱۳۹۶، صفحه ۸۳-۱۰۳.    






جعبه ابزار