ربوبیت در تقدیر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرشتگان براى
تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر
خیر و برکتى
در شب
قدر نازل مىشوند، و هدف از نزول آنها، انجام این امور است. تعبیر به (ربهم)
در آیه ۴
سوره بقره که
در آن تکیه روی مسئله
ربوبیت و
تدبیر جهان شده است، تناسب نزدیکی با کار این
فرشتگان دارد که آنها برای تدبیر و
تقدیر امور نازل میشوند و کار آنها نیز گوشهای از ربوبیت پروردگار است.
تقدیر امور،
در شب
قدر با
نزول فرشتگان، مقتضای
ربوبیت خداوند متعال است:
«انا انزلنـه فی
لیلة القدر • وما ادرک ما
لیلة القدر •
لیلة القدر خیر من الف شهر • تنزل الملـئکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر»؛
«ما آن (
قرآن) را
در شب قدر نازل كرديم! • و تو چه مىدانى شب
قدر چيست؟! • شب
قدر بهتر از هزار ماه است! • فرشتگان و «روح»
در آن شب به
اذن پروردگارشان براى (
تقدير) هر كارى نازل مىشوند».
ضمیر
در (انزلناه) به
قرآن برمیگردد، و ظاهرش این است که میخواهد بفرماید همه
قرآن را
در شب
قدر نازل کرده، نه بعضی از
آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر
در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر
در نازل کردن تدریجی است.
و
در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که میفرماید: (و الکتاب المبین انا انزلناه فی
لیله مبارکه)، که صریحاً فرموده همه
کتاب را
در آن شب نازل کرده؛ چون ظاهرش این است که نخست
سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم،
در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول
آیات این میشود که
قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یک پارچه
در یک شب معین، و یکی هم به تدریج
در طول بیست و سه سال
نبوت.
در این
سوره آن شبی را که
قرآن نازل شده، شب
قدر نامیده است.
و ظاهرا مراد از
قدر تقدیر و اندازهگیری است، پس شب
قدر، شب اندازهگیری است.
خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب
قدر سال آینده را
تقدیر میکند، زندگی،
مرگ،
رزق،
سعادت، شقاوت و چیرهایی دیگر از این قبیل را
مقدر میسازد، آیه
سوره دخان هم که
در وصف شب
قدر است، بر این معنا دلالت دارد: (فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک)؛ چون (فرق)، به معنای جداسازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهای را که باید رخ دهد، با
تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند.
و از این استفاده میشود که شب
قدر منحصر
در شب نزول
قرآن و آن سالی که
قرآن در آن شبش نازل شد نیست؛ بلکه با تکرر سنوات، آن
شب هم مکرر میشود، پس
در هر
ماه رمضان از هر سال قمری شب
قدری هست، که
در آن شب امور سال آینده تا شب
قدر سال بعد اندازهگیری و
مقدر میشود.
(وَ مَا أَدْرَاک مَا
لَیْلَةُ الْقَدْرِ)
این جمله
کنایه است از جلالت
قدر آن شب و عظمت منزلتش؛ چون با اینکه ممکن بود
در نوبت دوم ضمیر
لیله القدر را بیاورد، خود آن را تکرار کرد. واضحتر بگویم، با اینکه میتوانست بفرماید: (و ما ادریک ما هی، هی خیر من الف شهر) برای بار دوم و بار سوم خود کلمه را آورد و فرمود: (و ما ادریک ما
لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر).
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شهْرٍ
این جمله به طور اجمال آنچه را که
در جمله (و ما ادریک ما
لیله القدر) بدان
اشاره شده بود، یعنی عظمت آن شب را بیان میکند، و میفرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامی ارجمند دارد که از هزار شب بهتر است.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طوری که
مفسرین تفسیر کردهاند، بهتر بودنش از حیث فضیلت
عبادت است، و مناسب با غرض
قرآن هم همین معناست، چون همه عنایت
قرآن در این است که مردم را به سوی
خدا نزدیک، و به وسیله عبادت زنده کند، و زندهداری آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممکن است همین معنا را از
آیه سوره دخان نیز استفاده کرد؛ چون
در آنجا شب
قدر را پر
برکت خوانده، و فرموده: (انا انزلناه فی
لیله مبارکه). البته
در این میان معنای دیگری نیز هست، که ان شاء اللّه
در بحث روایتی آینده خواهد آمد.
تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ
کلمه (تنزل)
در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از
روح آن روحی است که از عالم امر است و خدای تعالی دربارهاش فرموده: قل الروح من امر ربی)، و
اذن در هر چیز به معنای
رخصت دادن
در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معناست که مانعی از این کار نیست.
منظور از (من کل امر) این است که
فرشتگان برای
تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر
خیر و برکتی
در آن شب نازل میشوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.
یا اینکه هر امر خیر و هر
سرنوشت و
تقدیری را با خود میآورند. بعضی نیز گفتهاند منظور این است که آنها به امر و فرمان خدا نازل میشوند، ولی مناسب همان معنی اول است.
تعبیر به (ربهم) که
در آن تکیه روی مسئله
ربوبیت و
تدبیر جهان شده است. تناسب نزدیکی با کار این
فرشتگان دارد که آنها برای
تدبیر و
تقدیر امور نازل میشوند و کار آنها نیز گوشهای از ربوبیت پروردگار است.
امام خمینی در بیان حقیقت شب
قدر معتقد است برای هر شیای
در این عالم، حقیقت و باطنی ملکوتی است و شب از مراتب
قوس نزول یاد میشود. از این رو به مراتب قوس نزول عالم به اعتبار پنهان شدن خورشید حقیقت
در افق تعینات، به
لیل تعبیر میشود. شب
قدر، شبی است که خورشید حقیقت با همه اسماء و صفات خود
در بینه و تعین انسان کامل غروب و پنهان میشود.
از این رو انسان کامل، منطبق بر شب
قدر است و فجر
لیلة القدر، وقتی است که شمس حقیقت
در روز
قیامت از پس پرده تعینات خارج شود.
امام خمینی
در تفسیری، شب
قدر را شب جمع میان
قرآن مکتوب و
قرآن حقیقی میداند که همان
حقیقت محمدی است که
در شب
قدر به هم پیوسته میشوند.
از جمله معارفی که از برخی روایات درباره شب
قدر به دست میآید، نسبتی است که میان شب قبل با اهلبیت (علیهمالسّلام) است، زیرا نزول
فرشتگان به امر الهی و
تقدیر امور
در شب
قدر در هر سال استمرار دارد و این نزول بر شخصی است که شایستگی این را دارد که محل نزول فرشتگان قرار گیرد. این شخص نمیتواند کسی جز ولی امر معصوم (علیهالسلام)
در هر دورهای باشد. امام خمینی ماه رمضان را جلوه شب
قدر میداند که تمام حقایق و معانی
در آن جمع است.
•
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ربوبیت در تقدیر». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.