رافضه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسامی مختلفی میتواند به هر
فرقه یا مذهبی اطلاق شود. اما در برخی موارد
اطلاق و نامگذاری اسامی، بر اساس دشمنی مخالفین صورت میگیرد. انگیزه دشمنان،
تحقیر و توهین به فرقه یا
مذهب مذکور میباشد. این شیوه توسط عموم
اهل سنت در مورد
شیعه بکار رفته و امروزه نیز بکار میرود.
رفض به معنی ترک نمودن است.
مفرد آن رافضه و جمع این لفظ روافض است. معمولا در مورد کسانی بکار میرود که با اتکاء به
حق و
حقیقت با جریان عمومی ظالم و حاکم مخالفت نمودهاند و تحت تاثیر جو غالب اجتماع واقع نشدهاند. این معنی از استعمال این کلمه بدست میآید. به
حضرت ادریس(علیهالسّلام) و یاران مومن او، رافضه اطلاق شده است. زیرا ایشان مومن و موحد بودند و دشمنان ایشان مخالف
توحید بودند.
هفتاد نفر از برگزیدگان
بنی اسرائیل و هفتاد تن از لشگریان
فرعون و نیز ساحرانی که با دیدن
معجزات الهی به
حضرت موسی(علیهالسّلام) ایمان آوردند و فرعون و قومش را ترک نمودند ازجمله کسانی هستند که رافضه در مورد ایشان بکار رفته است. خدای متعال به موسی(علیه
السّلام) دستور داد تا از ایشان در تورات به رافضه یاد شود.
تمام این استعمالات با معنا و مفهوم ارزشی بکار رفته است. پس رافضه یعنی کسانی که به خیر و حق پایبند بوده و شر و غیرحق را ترک میکنند و به همین مضمون در
روایات اشاره شده است.
این استعمال در لسان اهل سنت بر کسانی اطلاق میشود که شیعه باشند و یا عقائد مخصوصی از شیعه چون حب
اهل بیت(علیهم السلام)، افضلیت
امیرالمومنین علی(علیهالسّلام) را بر
ابوبکر و عمر داشته باشد. اهل سنت با بکار گیری این لغت، قصد تخریب و اهانت به شیعه و حامیان عقائد حقه را دارند. اهل سنت با ایمان کورکورانه به افضلیت و خلافت ابوبکر و عمر، چشم دیدن مخالفین ایندو را نداشتند و برای تحقیر مخالفین از ایشان به رفضه یاد کردند. یعنی کسانی که
ولایت یا فضائل ابوبکر و عمررا منکر هستند. در واقع بیشتر ایشان شیعیان حقیقی امیرالمومنین علی(علیه
السّلام) بودند.
در
کوفه افراد مختلفی مانند
سلمان و
ابوذر و
مقداد و
عمار و
ابوهیثم التیهان و
جابر بن عبدالله و خدری و البراء و عمران
بن حصین و حذیفة و ذو الشهادتین و عبدالله
بن جعفر و
ابن عباس و حبشی و ابورافع و ابو جحیفة و
زید بن ارقم و مجاهد و ابن المسیب و سوید و الحارث و علقمة و الربیع و
اویس القرنی و
مالک اشتر و
محمد بن ابی بکر و فرزندش القاسم به رفضه مشهور بودند.
واضح است که
براء بن عازب و زید
بن ارقم و خدری و مجاهد از شیعیان امیرالمومنین علی(علیه
السّلام) نبودند و مانند شیعه ایشان را جانشین بلافصل نمیدانستند بلکه همگی از سران
اهل سنت میباشند ولی با این حال چون بیاناتی در فضائل امیرالمومنین علی(علیه
السّلام) داشتند از تحقیر اهل سنت و
بنی امیه در امان نبودند و به رافضی مشهور بودند.
شافعی نیز با اینکه از امامان اهل سنت است میگوید:
از دست مردمی که محبت به
فاطمه(سلاماللهعلیها) را رفض میدانند، به خداوند بیزاری میجویم.
بطور کلی رافضه بر کسی اطلاق میشد که او را در حد
کفر میدانستند
و با همین دلیل شیعیان را میکشتند.
بنی امیه از این لقب برای تحقیر یاران امیرالمومنین علی(علیه
السّلام) استفاده میکردند درحالی که به فرموده
نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یاران امیرالمومنین علی (علیه
السّلام) باطل را ترک نمودند و از حق جدا نشدند.
روزی ابوبصیر به
امام صادق (علیهالسّلام) عرض نمود لقبی بر ما گذاشتند با آن کمر ما را شکستند و دلهایمان به خاطر آن لقب از بین رفت و حکام جور به سبب آن خون ما را حلال شمردند... امام فرمود: رافضه را میگویی. گفت بله.
به همین جهت دیده میشود که عده بسیاری از شیعیان در کنترل و زیر نظر
حکومت بودند و اگر رافضی بودن و به عبارتی بهتر شیعه بودن ایشان ثابت میشد کشته میشدند. در این میان
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) با دستور به
تقیه از خون و جان این افراد محافظت میکردند. بطور مشخص افرادی مانند
داود بن زربی و
علی بن یقطین زیر نظر منصور دوانقی و هارون بودند تا با دیدن وضوی ایشان، تشیع ایشان ثابت شود و در نتیجه کشته شوند. امام صادق و
امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) بادستور وضوی تقیهای که به مذهب اهل سنت بود از جان یاران خود محافظت نمودند. افراد زیادی از شیعیان که متهم به رافضی میشدند نیز با تقیه خود را از شر دشمنانشان حفظ میکردند.
قضات
اهل سنت مانند ابن ابی لیلا شهادت
شیعیان را به دلیل رافضی بودن، در دادگاه قبول نمیکرد. برخورد او با عمار دهنی و جواب کوبنده عمار به او مشهور است.
با گذشت زمان و گسترش تشیع فقط به شیعیان آل محمد علیهم
السّلام رافضه میگفتند. این استعمال به حدی شایع بود که حتی در حضور ائمه اطهار(علیهم
السلام)، بخصوص امام باقر، امام صادق، امام کاظم،
امام رضا،
امام جواد،
امام هادی، امام حسن عسگری و
امام زمان (علیهم الصلاة والسلام)، امام رافضه گفته میشد و فقط رافضیان را معتقدان به امامت ائمه اطهار معرفی مینمودند.
در اینجا به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
۱.
سلیمان بن جریر از دشمنان اهل بیت (علیهم
السّلام) در کلامی اهانت بار میگوید: امامان رافضه نظریه بداء را برای یارانشان بوجود آوردند.
۲. امام صادق (علیه
السّلام) نزد منصور دوانقی بود.
ابوحنیفه به یارانش گفت: همگی نزد امام رافضه برویم و از او مطالبی بپرسیم که متحیر بماند و نتواند پاسخ دهد. پس از ورود به مجلس،
امام صادق (علیهالسّلام) به او فرمود: تو به یارانت گفتی نزد امام رافضه برویم و از او مطالبی بپرسیم که متحیر بماند و نتواند پاسخ دهد. اکنون مسائلت را بپرس.
۳. وقتی امام موسی
بن جعفر (علیه
السّلام) شهید شد پیکر پاک ایشان را به بیرون از زندان حمل مینمودند و فریاد میزدند: این امام رافضه است او را بشناسد.
۴. احمد
بن عبید
بن خاقان که یکی از نواصب و عمال دربار عباسی است میگوید: از پدرم احترام زیادی نسبت به شخصیتی مشاهده نمودم. از او پرسیدم ایشان چه کسی است؟ گفت او
حسن بن علی بن محمد (علیهالسّلام) معروف به ابن الرضا، امام رافضه است.
گر چه نظر اهل سنت و امویان از این لفظ، تحقیر و
تهدید شیعه بود اما
اهل بیت (علیهمالسّلام) بارها به شیعیانی که از نامیده شدن به رافضه ناراحت شده بودند یادآور میشدند که رافضه بر افرادی اطلاق شده است که
مومن بودند و مذهب
کفر را ترک مینمودند.
علاوه بر این
امام باقر (علیهالسّلام) سه بار فرمود: من از رافضه هستم و رافضه از من است.
امام صادق (علیه
السّلام) فرمودند :
و الله رفضتم الکذب و اتبعتم الحق
به خدا قسم که شما
دروغ را ترک نمودید و حق را تبعیت نمودید.
و نیز فرمودند:
سوگند به خدا که این مردم شما را به رافضه نام ننهادند، بلکه
خداوند شما را به این اسم نامیده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه رافضه».