• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

راسخون در علم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: آیه راسخین.

راسخون در علم از واژگان قرآن کریم به معنای كسانى‌اند كه در دانش ريشه دارند و علم در وجودشان رسوخ كرده و استقرار يافته است.



راسخون در علم به معنى ريشه‌دارى و ثبات است. راسخون در علم كسانى‌اند كه در دانش ريشه دارند و علم در وجودشان رسوخ كرده و استقرار يافته است. راغب می‌گويد: رسوخ ثبات شيى‌ء ثباتى محكم. در اقرب آمده «رَسَخَ‌ الشَّيْ‌ءُ رُسُوخاً: ثَبَتَ فِي مَوْضِعِهِ.» راغب گويد: راسخ در علم دانائى است كه شبهه بر او عارض نمی‌شود.


(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ متَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ‌ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا ...) (او كسى است كه اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرد؛ كه بخشى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‌] است؛ كه اساس اين كتاب مى‌باشد؛ و پيچيدگى آيات ديگر، را بر طرف مى‌كند. و بخشى ديگر، «متشابه» و پيچيده است. امّا آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال آيات متشابه‌اند، تا فتنه‌انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير نادرستى براى آن مى‌طلبند؛ در حالى كه تفسير آنهارا، جز خدا و راسخان در علم، نمى‌دانند. آنها كه به دنبال درک اسرار آيات قرآنند مى‌گويند: ما به آن ايمان آورديم؛ تمامى آن از جانب پروردگار ماست....)
«وَ الرَّاسِخُونَ ...» مبتدا و خبر آن‌ «يَقُولُونَ» است و آن جمله استيناف است بعضى ندانسته فكر می‌كنند كه «وَ الرَّاسِخُونَ‌» عطف است به جاى «الله» و خلاصه مضمون آيه آنست كه: قرآن دو قسمت است محكم و متشابه.
مردم نيز درباره قرآن دو گروه‌اند آنها كه انحراف قلبى دارند به متشابه قرآن می‌چسبند كه ايجاد فتنه كنند و آنها كه راسخون در علمند گويند به هر دو قسمت ایمان آورديم همه آن از جانب خداست. و تأويل قرآن را جز خدا كسى نمی‌داند. نه اينكه راسخون عطف به اللّه باشد و معنى آن باشد كه تأويل قرآن را جز خدا و راسخون در علم كسى نمی‌داند. و اينكه تأويل مفصل قرآن را فقط خدا می‌داند در «اول» گذشت.
در المیزان گويد: توصيف راسخون در علم نشان می‌دهد كه آنها به خدا و آيات او چنان علمى دارند كه شكى در آن وارد نمی‌شود و آنچه از محكمات می‌دانند ثابت است و به آن ايمان دارند و عمل می‌كنند و چون به آيه متشابهى‌ بر خوردند قلوبشان مضطرب نمی‌شود بلكه به آن ايمان می‌آورند و در مقام عمل متوقف ميشوند. (تمام شد).
در نهج البلاغه خطبه ۹۰ فرموده: «بدان راسخون در علم آنهااند كه به جهل آنچه نمی‌دانند اقرار می‌كنند و اين اقرار آنها را از ورود به درهاى مسدود غیب بى‌نياز كرده.»
نظر به معنى كلمه هر كه علم و دانش در وجودش استقرار يافته و ريشه دوانده راسخ در علم است ولى مصداق اولى و حقيقى آن رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم‌السلام) است در تفسیر برهان بيشتر از ۱۱ روايت در اين باره نقل كرده است در بعضى از آنهاست كه رسول خدا (صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) افضل راسخون در علم است و بعد از وى اوصياء اواند و در بعضى آمده‌ «نَحْنُ‌ الرَّاسِخُونَ‌ فى الْعِلْمِ» و در برخى‌ «وَ الرَّاسِخُونَ‌ فى الْعِلْمِ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ (صلوات‌اللّه‌عليهم‌اجمعين.)»
لفظ آيه و همچنين جمله افضل راسخون در علم بودن نشان می‌دهد كه راسخون در علم منحصر به آنان (عليهم‌السلام) نيست ولى چنانكه گفته شد آنها مصداق اولى آن‌اند.
(لكِنِ‌ الرَّاسِخُونَ‌ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ...) (ولى راسخان در علم از آنها، و مؤمنان از امّت اسلام، به تمام آنچه برتو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مى‌آورند....) ضمير «مِنْهُمْ» به یهود كه در آيه است برمی‌گردد و مراد بعضى از يهود است كه دانش در وجودشان استقرار يافته است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۸۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۴۳۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۲.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۳۷۷.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۲.    
۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۹.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۹۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۳۲.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۸.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۴۴.    
۱۵. نهج‌البلاغه، تحقیق الحسون، خطبه۹۰، ص۱۸۲.    
۱۶. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵.    
۱۷. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۹۹.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶۲.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۳.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۳۸.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۲۴.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۵.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۴۵.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رسخ»، ج۳، ص۸۷.    






جعبه ابزار