رؤیت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رؤيت: (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ) منظور از
«رؤيت» (ديدن) در اينجا، «علم و آگاهى» است، منتها از آنجا كه داستان اين اقوام به قدرى مشهور و معروف بوده كه گويى مردم زمانهاى بعد نيز آن را با چشم خود مىديدند، تعبير به
«رؤيت» شده است.
رؤيت: (أَوَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ) منظور از
رؤيت و ديدن در اينجا همان مشاهده قلبى و علم است، يعنى آيا آنها چگونگى آفرينش الهى را نمىدانند، همان كسى كه قدرت بر «ايجاد نخستين» داشته، قادر بر «اعاده» آن نيز هست، كه قدرت بر يک چيز، قدرت بر امثال و اشباه آن نيز مىباشد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه
«رؤيت» در اينجا به همان معنا مشاهده با چشم باشد؛ چرا كه انسان در اين دنيا، زنده شدن زمينهاى مرده، و روييدن گياهان و تولد اطفال از نطفه و جوجهها از
تخم مرغ را با چشم ديده است، كسى كه قدرت بر چنين كارى دارد، مىتواند بعد از
مرگ، مردگان را حيات ببخشد.
ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با
رؤیت:
(أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ) (آيا نديدى پروردگارت با
قوم عاد چه كرد؟!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: منظور از عاد قوم عاد اولى است، كه امت هود پيامبر بودند و داستانشان در قرآن كريم مكرر آمده، و اشاره شده به اينكه آنان در احقاف مىزيستند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ) (آيا آنان نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را باز مىگرداند؟! اين امر بر خدا آسان است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از رؤيت، نظر كردن علمى است، نه ديدن به چشم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ) (و اگر از آنها بپرسى: چه كسى
آسمانها و
زمین را آفريده؟» به يقين مىگويند: خدا! بگو: آيا هيچ درباره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند زيان او را برطرف سازند؟! و يا اگر رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند مانع رحمت او شوند؟! بگو: خدا مرا كافى است؛ و همه توكلكنندگان تنها بر او
توکّل مىكنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: معنايش اين است كه: اى پيامبر من! عليه اين مشركين احتجاج كن و حجت خود را بر اين مقدمه كه مسلم نزد خود ايشان است مبتنى كن كه خدا خالق هر چيز است، وقتى اعتراف كردند، نتيجه بگير و بگو: به من خبر دهيد از اين خدايان كه معتقديد شريک خدا هستند و از آنها به لفظ آلهه تعبير مىكنيد، آيا چيزى خلق كردهاند يا نه؟ خواهند گفت: نه! نتيجه بگير: كه پس آنها مدبر هم نيستند، چون تدبير عبارت است از خلقت چند چيز مترتب.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رؤیت»، ص۲۵۹. •
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رؤیت»، ص۲۶۳.