ذِکر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذِکر: (قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ)«ذِکر» همانگونه که
«راغب» در «
مفردات» گفته است گاهی به معنای حفظ مطالب و معارف آمده است با این تفاوت که کلمه
«حفظ» به مرحله به ذهن سپردن گفته میشود و کلمه
«ذکر» به معنای یادآوری چیزی به زبان و یا به قلب است، لذا گفتهاند «ذکر» دوگونه است: «ذکر قلبی» و «ذکر زبانی» و هر یک از آنها نیز بر دوگونه است: یا پس از فراموشی است، یا بدون فراموشی.
«ذِکر» به معنای یادآوری و یا چیزی که مایه تذکر و یادآوری است، و در
آیات قرآن به همین معنا به کار رفته، گاهی نیز به
کتاب آسمانی موسی (علیهالسّلام) یعنی «
تورات» اطلاق شده است؛ مانند آیه ۴۸
سوره انبیاء:
(وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسی وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ.) و گاه این عنوان در مورد
قرآن استعمال شده، مانند آیه ۲۷ سوره «
تکویر:»
(اِنْ هُوَ الا ذِکْرٌ لِلْعالَمِین.) لذا بعضی گفتهاند که منظور از
«ذکر» در آیه ۱۰۵ سوره
«انبیاء» قرآن است و «
زبور» تمام کتب انبیاء پیشین، و کلمه «مِنْ بَعْدِ» تقریباً معادل کلمه «علاوه بر» در
فارسی خواهد بود.
«ذِکر» (بر وزن فکر) در سوره
«قلم» به معنای
«یادآوری» است، ولی بعضی از مفسران آن را به معنای «شرف» تفسیر کردهاند، و گفتهاند که این قرآن، شرافتی است برای تمام جهانیان.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با ذِکر:
(ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ) (همان كسانى كه
ایمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن و آرام است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرام مىگيرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ظاهر این است که مقصود از ذکر، اعم از ذکر لفظی است و بلکه مقصود از آن مطلق انتقال ذهن و خطور قلب است، چه اینکه به مشاهده آیتی و برخوردن به حجتی باشد، و یا به شنیدن کلمهای صورت گیرد. شاهدش این است که بعد از آنکه میفرماید:
(الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ) بعنوان قاعده کلی میفرماید:
(اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) با یاد خدا دلها آرام میگیرد و این خود قاعدهای عمومی است که شامل همه انحاء ذکر میباشد، چه اینکه لفظی باشد، و چه غیر آن، و چه اینکه قرآن باشد و یا غیر قرآن.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّن رَّبِّهِم مُّحۡدَثٍ إِلَّا ٱسۡتَمَعُوهُ وَ هُمۡ يَلۡعَبُونَ) (هيچ يادآورى تازهاى از سوى پروردگارشان براى آنها نمىآيد، مگر آنكه آن را مىشنوند در حالى كه سرگرم بازىاند!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از کلمه ذکر هر چیزی از قبیل وحیهای الهی، مانند
کتب آسمانی است که خدا را به یاد آدمی بیندازد، که یکی از آنها
قرآن کریم است، و مراد از آمدن ذکر، نازل شدن آن برای ایشان است، به اینکه بر
پیغمبر نازل شود و او به گوش ایشان برساند، و کلمه محدث به معنای جدید و نو است، و این معنا معنایی است نسبی، که صفت ذکر است، پس اگر قرآن مثلا ذکری نو است، برای این است که بعد از
انجیل نازل شده، هم چنان که انجیل نیز به خاطر اینکه بعد از
تورات نازل شده نسبت به آن ذکری است جدید، و همچنین بعضی از سورههای قرآن به خاطر اینکه بعد از بعضی دیگر نازل شده نسبت به آنها جدید و نو است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ ٱلۡفُرۡقَانَ وَ ضِيَآءٗ وَ ذِكۡرٗا لِّلۡمُتَّقِينَ) (ما به
موسی و
هارون، وسيله جدا كردن
حق از
باطل و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: آيه بعدى شاهد بر اين است كه مراد از فرقان و ضياء و ذكر ، تورات است كه خداوند آن را به موسى و برادرش هارون كه شريک در
نبوت وى بود داد .... اگر ذكر ناميده بدين جهت است كه تورات مشتمل بر مطالبى از حكمتها و موعظهها و عبرتها است كه خداى را به ياد آدمى مىاندازد و شايد به خاطر همين كه يكى از اسماى تورات، فرقان بوده آن را با الف و لام آورده به خلاف ضياء و ذكر و به وجهى ديگر تورات فرقان براى همه است ولى ضياء و ذكر براى خصوص
متقین است غير از متقين كسى از نور و ذكر آن بهرهمند نمىشوند و به همين جهت ضياء و ذكر را نكره آورد تا تقييدش به متقين ممكن باشد به خلاف فرقان.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ لَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّـٰلِحُونَ) (در «زبور» بعد از ذكر
[
تورات
]
نوشتيم: «بندگان شايستهام وارث حكومت زمين خواهند شد.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعضیاز مفسرین گفتهاند مراد از ذکر تورات است به دلیل اینکه خدای تعالی آن را در دو جای از این سوره ذکر نامیده یکی در آیه
(فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) دوم در آیه
(وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ).
و بعضی دیگر گفتهاند منظور از ذکر قرآن است به دلیل اینکه خدای (عزّوجلّ) آن را در چند جای از کلامش ذکر نامیده. و بنابراین قول، آن وقت بعد از قرآن بودن زبور با اینکه قبل از آن نازل شده عیبی ندارد چون مراد از بعدیت، بعدیت رتبی است نه زمانی.
بعضی دیگر گفتهاند مراد از آن
لوح محفوظ است.
ولی این قول صحیح نیست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(لَّقَدۡ أَضَلَّنِي عَنِ ٱلذِّكۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِي وَ كَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا) (او مرا از يادآورى
حق گمراه ساخت بعد از آنكه ياد حق به سراغ من آمده بود.» و
شیطان هميشه
انسان را تنها و بى ياور مىگذارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از ذكر مطلق احكام و دستوراتى است كه رسولان آوردهاند، و يا خصوص
کتب آسمانی است كه از نظر مورد منطبق مىشود با قرآن كريم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ اِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِاَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَ یَقُولُونَ اِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ• وَ مَا هُوَ اِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ) (نزديک است
کافران هنگامى كه
آیات قرآن را مىشنوند با
چشم زخم خود تو را نابود سازند، و مىگويند: «او به يقين ديوانه است.» • در حالى كه اين قرآن جز تذكر و مايه بيدارى براى جهانيان نيست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعضى از مفسرين گفتهاند: معناى آيه اين است كه وقتى ذكر را يعنى قرآن را از تو مىشنوند با نظرى سرشار از
کینه و
خشم به تو نظر مىكنند، به طورى كه مىخواهند با همان نگاه تيزشان تو را بكشند.
(وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ) نسبت ديوانگى به آن
جناب دادن در هنگامى كه قرآن را از او مىشنوند، خود دليل بر اين است كه مىخواستهاند بگويند قرآن از القائات شيطانها و
جن است، و به همين جهت خداى تعالى وقتى مىخواهد پاسخشان بدهد، مىفرمايد: قرآن به جز ذكر براى عالميان نيست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ذِکر»، ج۲، ص۸۹.