• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ذِمّة (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ذِمّة: (إِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً)
ذِمّة به معنای «عهد و پیمان» است و در اصل از مادّۀ «ذمّ» به معنی «نکوهش و عیب» است (نقطه مقابل مدح) کلمۀ «ذمّة» بدان جهت گفته‌اند که شخص متعهد، در صورت شکستن پیمان خویش، مورد نکوهش قرار می‌گیرد و «ذِمّی» از فرق یهود و نصاری به آن‌کس اطلاق می‌شود که در پناه اسلام بوده و با مسلمانان پیمان و عهد بسته باشد.
آیه مورد بحث دربارۀ مشرکان متجاوز و پیمان‌شکن است، می‌فرماید: «این مشرکان (نه تنها دربارۀ شما) دربارۀ هیچ فرد با ایمانی رعایت خویشاوندی و پیمان را نمی‌کنند...»
واژۀ «الّ» در آیۀ مذکور به معنای خویشاوندی است و بعضی آن را به معنای «عهد و پیمان» دانسته‌اند، راغب در کتاب مفردات ریشۀ این کلمه را از «اللیل» به معنای درخشندگی می‌داند، چه این که پیمان‌های محکم و خویشاوندی‌های نزدیک دارای درخشندگی خاصی هستند.
به‌هر‌حال مضمون آیۀ فوق این است که مشرکان اگر دستشان برسد دربارۀ هیچ فرد با ایمانی کمترین ملاحظۀ خویشاوندی و عهد و پیمان را نخواهند کرد، چرا که اینها اصولاً مردمی تجاوزکار و در واقع دشمن ایمان و حق هستند.



به موردی از کاربرد ذِمّة در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ذِمّة (آیه ۱۰ سوره توبه)

(لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ) (اين روش آنهاست كه درباره هيچ فرد با ايمانى رعايت خويشاوندى و پيمان را نمى‌كنند؛ و آنها همان تجاوزكارانند!)

۱.۲ - ذِمّة در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در معناى كلمه ذمة گفته است: ذمام (با كسر ذال) به معناى آن توبیخ و مذمتى است كه متوجه انسان در برابر عهدشكنى‌اش مى‌شود، و همچنين كلمه ذمة و مذمة هم چنان كه گفته شده است: «لى مذمة فلا تهتكها» مرا مذمتى است كه مبادا پرده از رويش بردارى و گفته شده است: «اذهب مذمتهم بشى‌ء» يعنى در مقابل ذمه‌اى كه دارى چيزى به ايشان بده و از اين معنايى كه راغب در باره ذمه كرده به خوبى برمى‌آيد كه كلمه مذكور از ماده ذم كه مقابل مدح است اشتقاق يافته.
و بعيد نيست اينكه خدای تعالی در آيه مورد بحث ميان ال و ذمة مقابله انداخته براى اين بوده كه تا دلالت كند بر اينكه مشركين هيچ‌گونه ميثاقى را كه حفظش از واجبات است نسبت به مؤمنین حفظ و رعايت نمى‌كنند، چه آن ميثاق‌هايى كه اساسش اصول تكوينى و واقعى است مانند خويشاوندى و قرابت و يا آن ميثاق‌هايى كه اساسش قرار داد و اصطلاح باشد، مانند عهد و پيمان‌ها و سوگندها و امثال آن.

۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۲۱.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۹۹.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۸.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۲۱۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۵۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۷.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ذِمّة»، ج۲، ص۹۵.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره توبه | لغات قرآن




جعبه ابزار