ذِئْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذِئْب (به کسر ذال و سکون همزه) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گرگ است و جمع آن
ذِئاب (به کسر ذال) میباشد.
ذِئْب به معنای گرگ است.
علت اين تسميه آن است كه اگر آن را در طرفى طرد كنى در طرف ديگر حمله مىكند، بعضى علت آن را اضطراب در راه رفتن گفتهاند.
مواردی که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
امام علی (صلواتاللهعلیه) در مقام
نصیحت به
خوارج فرمود:
«وَ الْزَموا السَّوادَ الاَعْظَم فَإِنَّ يَدَ اللهِ مَعَ الْجَماعَةِ وَ إِيّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ! فإِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّيْطانِ كَما أَنَّ الشّاذَّةَ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ.» يعنى «
ملازم عامّه مردم باشيد چون دست خدا با جماعت است و از
تفرقه بپرهيزيد كه آدم تنها و كنار شونده از
عامّه نصيب
شیطان است چنانكه
گوسفند تنها مانده نصيب گرگ خواهد بود.»
جمع ذئب،
ذِئاب است چنانكه در
خطبه ۱۰۷ ذکر شده است:
«وَ كانَ أَهْلُ ذلِکَ الزَّمانِ ذِئاباً وَ سَلاطَينُهُ سِباعاً وَ أَوْساطُهُ أُكّالاً وَ فُقَراؤُهُ أَمْواتاً.» (مردم آن زمان همچون گرگان و رؤساى آنها درندگان، طبقه متوسّط، طعمه و مستمندان مردگان خواهند بود.)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ذاب»، ج۱، ص۴۰۹.