ذَکَّیْتُم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذَکَّیْتُم:
(إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ )ذَکَّیْتُم ذکا، یذکو، ذکا و ذکاة به معنای «کشتن و سر بریدن» است «
راغب» در کتاب
مفردات میگوید حقیقت «تذکیه» خارج کردن حرارت طبیعی و غریزی از مذبوح است و این واژه در
شرع، باطل کردن و هدر دادن
حیات به هر وجهی از وجوه است. (سلب حیات و زندگی از موجود جاندار)
واژۀ «ذکاء» به تیزی و فطانت خاطر و نیز به شراره آتش اطلاق شده است و کلمۀ «
ذکیّ» به جانداری که گلویش بریده شده و نیز به مرد تیز خاطر گفته میشود، کلمۀ «
ذکَّیْتُمْ» تنها یکبار در
قرآن آمده و
معجم احصائی آن را در مادّۀ «ذ ک ی» ضبط کرده است.
به موردی از کاربرد
ذَکَّیْتُم در
قرآن، اشاره میشود:
((حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ... وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ ...) (گوشت مردار، و خون، و گوشت
خوک، و حيوانى كه به غير
نام خدا ذبح شود، و حيوان خفه شده، و به زجر كشته شده، و حيوانى كه براثر پرت شدن از بلندى بميرد، و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشد. و باقيمانده صيد حيوان درنده -مگر آنكه بموقع به آن شكار برسيد و آن را سر ببريد- و حيوانى كه روى بتها يا در برابر آنها ذبح مىشود، همه بر شما
حرام شده است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله (إِلَّا ما
ذَكَّيْتُمْ)، استثنايى است كه از نامبردهها، آنچه قابل تذكيه است را خارج مىسازد، و تذكيه عبارت است از بريدن چهار لوله
گردن، دو تا
رگ خون، كه در دو طرف گردن است، و يكى لوله غذا، و چهارمى لوله هوا، و اين در جايى است كه اين حيوان نيمه جانى داشته باشد، دليل داشتن نيمه جان اين است كه وقتى چهار رگ او را مىزنند حركتى بكند، يا دم خود را تكان دهد، و يا صداى خر خر از گلو در آورد، و اين استثناء همانطور كه قبلا گفتيم متعلق است به همه عناوين شمرده شده در
آیه، نه به خصوص عنوان آخرى، يعنى
نطیحه، چون مقيد كردنش به آخرى سخنى است بى دليل و اين امور پنجگانه يعنى: ۱-
منخنقة ۲-
موقوذة ۳-
متردیة ۴- نطيحة ۵- ما اكل السبع، همه از مصاديق
میته و از مصاديق آنند.
در
تفسیر نمونه آمده است: ذکا، یذکو، ذکا و ذکاة به معنای «کشتن و سر بریدن» است.
«راغب» در کتاب مفردات میگوید حقیقت «
تذکیة» خارج کردن حرارت طبیعی و غریزی از مذبوح است و این واژه در شرع، باطل کردن و هدر دادن حیات به هر وجهی از وجوه است (سلب حیات و زندگی از موجود جاندار).
واژۀ «ذکاء» به تیزی و فطانت خاطر و نیز به شرارۀ آتش اطلاق شده است و کلمۀ «
ذکیّ» به جانداری که گلویش بریده شده و نیز به مرد تیز خاطر گفته میشود، کلمۀ «
ذکَّیْتُمْ» تنها یکبار در
قرآن آمده و المعجم الاحصائی آن را در مادّۀ «ذ ک ی» ضبط کرده است.
آیۀ مورد بحث بخشی از آیۀ ۳
سوره مائده است و از تحریم گوشت بعضی حیوانات سخن میگوید، از جمله میفرماید: «... و باقیماندۀ صید حیوان درنده بر شما حرام است، مگر آنکه (به موقع برآن حیوان برسید و) آن را سر ببرید...» (اِلاّٰ مٰا
ذَکَّیْتُمْ).
بنابراین اگر قبل ازآنکه این حیوانات جان بسپرند به آنها برسند و با آداب اسلامی آنها را سر ببرند و خون به قدر کافی از آنها بیرون بریزد،
حلال خواهد بود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ذَکَّیْتُم»، ج۲، ص۹۳.