دیوان الحلاج (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«دیوان
الحلاج»، به زبان عربی، نام مجموعهای است که یک بخش آن، مجموعه اشعار عربی
حسین بن منصور حلاج ، با درون مایه عرفانی است و بخشهای دیگر آن، «اخبار
حلاج»، «ملحق اخبار وی»، «مستدرک اخبار او»، «بدایة حال
الحلاج»، «کتاب طواسین» و «اشعار منسوب به
حلاج» میباشد.
در این مجموعه پس از مقدمه و ترجمه مؤلف، به ترتیب، «اخبار
الحلاج» مشتمل بر ۷۴ خبر، «ملحق اخبار
الحلاج» شامل ۶ خبر، «المستدرک علی اخباره» حاوی ۱۲ خبر، «بدایة حال
الحلاج» دارای ۲۲ خبر، «کتاب الطواسین» با ۱۰ طاسین و یک بستان، «دیوان
الحلاج» و «اشعار منسوب به وی» ذکر شده است.
اشعار، به ترتیب
حروف الفبا (با ملاحظه حرف روی) تنظیم شدهاند و مشحون از
ایجاز و رمز و
کنایه و اصطلاحات متداول در بین عرفا میباشند.
بخش «اخبار
الحلاج» و «ملحق اخبار
الحلاج» و «المستدرک علی اخباره»، مشتمل است بر پارهای از سخنان عرفانی
حلاج (غالبا به صورت نثر) که دیگران از وی نقل کردهاند و نیز گفتار بزرگان در مورد وی.
بخش «بدایة حال
الحلاج»، تالیف ابن باکویه است و مشتمل بر ذکر پارهای از حالات و اعتقادات
حلاج از
زبان این و آن است.
«کتاب الطواسین»، با موضوعاتی از قبیل طاسین السراج، طاسین الفهم، طاسین الصفاء، طاسین الدائرة، طاسین النقطة، طاسین الازل و الالتباس، طاسین المشیئة، طاسین التوحید، طاسین الاسرار فی التوحید، طاسین التنزیه و بستان المعرفة مشتمل بر سخنان عرفانی
حلاج در موضوعات مختلف در قالب
نثر مسجع میباشد.
دیوان
حلاج: بیشتر اشعار
حلاج، به صورت نیایش و التجاء به
خداوند است و برخی از آنها دارای تعابیر و مفاهیم کلامی، فقهی و فلسفی است که از فرق معاصر گرفته است، مانند
کلابیه ،
کرامیه ،
معتزلیان ،
امامیه ،
قرمطیان و حکمای یونانی.
حلاج، بر اثر تهذیب نفس و ریاضتی که در پیش میگیرد، مورد عنایت و الهام واقع میشود و حالی برایش فراهم میآید که بیانش در قالب الفاظ عادی نمیگنجد و به ناچار از زبان رمز بهره میگیرد. تعبیر «انا الحق» که وی آن را در
شعر عرفانی گنجانید، از جمله این رمزهاست.
وی، عبارت «اناالحق» را که جنبه رمزی دارد، در اشعارش به کار میبرد و در باب گرایش توحیدی و بندگی به درگاه
خداوند یکتا، برای غیر خدا وجودی نمیشناسد و «وحدت وجود» را عنوان میکند و در تبیین ارتباط خداوند با آفریدهها و خود، از حلول لاهوت در ناسوت؛ یعنی «وحدت حلولی» سخن میگوید و چون
جهان و خودش را مظهر تجلی ذات باری تعالی میداند، «وحدت تجلی» را عنوان مینماید.
حلاج، نخستین شاعر صوفی است که به تعبیر «انا» به عنوان یک مفهوم خاص در
شعر صوفیانه پرداخت و تلاش کرد بین ضمیر متکلم «انا» و ضمیر مخاطب «انت» پیوند برقرار سازد. پیوندی که مشخصه ی برجسته ی شعر اوست و در سروده هایش موارد این پیوند یا اتحاد و یگانگی را به شرح زیر بیان میکند:
حلاج برای خویش در برابر
خداوند ، وجودی مستقل نمیشناسد؛ ازاین رو، با کلماتی از قبیل ضمیر منفصل «انا»، ضمیر متصل فاعلی «ت» و یای متکلم «ی»، اصل وحدت را مطرح میکند.
انا من اهوی و من اهوی انا نحن روحان حللنا بدنا
فاذا ابصرتنی ابصرته و اذا ابصرته ابصرتنا
از نگاه
حلاج، «لاهوت» در «ناسوت» حلول کرده و
لاهوت در
ناسوت جلوه گر است. وی میگوید:
سبحان من اظهر ناسوته سر سنا لاهوته الثاقب
ثم بدا فی خلقه ظاهرا فی صورة الآکل و الشارب
حتی لقد عاینه خلقه کلحظة الحاجب بالحاجب
در باور
حلاج ذات حق، در جهان تجلی دارد و اینکه او مظهر این تجلی و
وحدت است؛ ازاین رو، وی، «من» خود را نادیده میگیرد و به دوگانگی وجود اعتقادی ندارد و گاهی در تحیر میافتد و میگوید:
ا انتام انا هذا فی الهین حاشاک حاشاک من اثبات اثنین
هویة لک فی لائیتی ابدا کلی علی الکل تلبیس بوجهین
و این وجهک، مقصودا بناظرتی فی باطن القلبام فی ناظر العین
وی، در مقام لبیک گفتن، خود را جدای از
خداوند نمیداند؛ ازاین رو، متحیر است که در لبیک خود، آیا او خدا را میخواند یا خداوند وی را ندا میدهد؟
لبیک لبیک یا سری و نجوائی لبیک لبیک یا قصدی و معنائی
ادعوک بل انت تدعونی الیک فهل نادیت ایاکام نادیت ایائی
به نظر
حلاج، محبوب و محب اتحاد دارند و یکی هستند و در واقع دو روحند که در یک
بدن حلول کردهاند؛ به همین دلیل بین
حلاج و محبوبش خداوند فرق و فاصلهای نیست، میگوید:
ایها السائل عن قصتنا لو ترانا لم تفرق بیننا
روحه روحی و روحی روحه من رای روحین حلت بدنا؟
حلاج در مقام تبیین ذات باری تعالی و بیان عقاید توحیدی و اظهار بندگی خود، از توحید وجودی دم میزند و وجود خود را جدای از وجود خداوند نمیداند و در نتیجه اعتقاد به او را ناگزیر میداند و میگوید:
لست بالتوحید الهو غیر انی عنه اسهو
کیف اسهو؟ کیف الهو و صحیح اننی هو
حلاج در باره رابطه خداوند با آفریدههای خود، به ویژه
انسان و شخص
حلاج، حلول روح الهی در کالبد پدیدهها را مایه موجود شدن آنها میداند؛ ازاین رو، خود را یکی از مظاهر حلول روح خدایی در
انسان میداند و در شعری این حلول را به درآمیخته شدن شراب با آب زلال
تشبیه کرده و میگوید:
مزجت روحک فی روحی کما تمزج الخمرة بالماء الزلال
فاذا مسک شی ء مسنی فاذا انت انا فی کل حال
و در سرودهای دیگر، سرشت روح خدا در روح خود را به درآمیختن
عنبر و مشک مانند میسازد و میگوید:
جبلت روحک فی روحی کما جبل العنبر بالمسک الفتق
فاذا مسک شی ء مسنی فاذا انت انا لا نفترق
حلاج شناخت خداوند از
طریق عقل و استدلال را موجب سرگردانی میداند و میگوید:
من رامه بالعقل مسترشدا اسرحه فی حیرة یلهو
از نظر
حلاج، معرفت، یک تجربه درونی است و از
طریق کشف و شهود فراهم میآید و
خداوند گرچه از چشم سر پنهان است، ولی با دیده دل میتوان او را دید.
ان کنت بالغیب عن عینی محتجبا فالقلب یرعاک فی الابعاد و النائی
حلاج با قلب، خدایش را درک کرده است و در درون خویش به سخنان او گوش فرامی دهد؛ سخنانی که در قالب کلمات و
الفاظ نیست، بلکه الهاماتی است که بر خاطر او وارد میشود:
لی حبیب ازور فی الخلوات حاضر غائب عن اللحظات
ما ترانی اصغی الیه بسری کی اعی ما یقول من کلمات
کلمات من غیر شکل و لا نق ط و لا مثل نغمة الاصوات
فکانی مخاطب کنت ایا ه علی خاطری بذاتی لذاتی
کتاب، توسط محمد باسل عیون السود، تحقیق و تصحیح شده است. وی، در مقدمه، کتاب را معرفی کرده و از پارهای مباحث مربوط به آن سخن گفته، سپس به بیان زندگی نامه مؤلف همت گمارده است. در پاورقیها بیشتر به توضیح واژهها و عبارات دشوار و مشخص کردن
آیات ،
روایات ، جملات و حکایاتی که در اشعار
حلاج مورد اشاره قرار گرفتهاند، پرداخته است.
در پایان، فهرست قوافی اشعار، فهرست مصادر و مراجع و فهرست محتویات کتاب را درج نموده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.