دُکّان (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دُکّان: (دُکَّتِ الاَرْضُ دَکّاً دَکّاً)«دُکّان» به محلی گفته میشود که صاف و بدون پستی و بلندی است.
(كَلَّآۖ إِذَا دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا) (چنان نيست كه آنها مىپندارند!، در آن هنگام كه زمين سخت درهم كوبيده شود).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
دك با تشديد كاف به معناى دق و كوبيدن سخت است، و مراد از ظرف اذا- زمانى كه حضور
روز قیامت است. در اين جمله براى بار دوم كلمه كلا را مىآورد، و براى بار دوم پندار آدميان در حال دارايى و ندارى را رد مىكند، و جمله
(إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ ...) در مقام تعليل رد مذكور است، و حاصل معنا چنين است كه آن طور كه انسانها به حسب طبع مىپندارند نيست، به علت اينكه به زودى در وقتى كه قيامت بپا شود متوجه مىشوند كه زندگى
دنیا و آنچه در آن از
فقر و
غنا و امثال آن بود مقصود بالذات نبود، و او آن را مقصود بالذات و يا سادهتر بگويم هدف پنداشت، و چون دنيا را هدف پنداشت چيزى براى آخرتش نفرستاد، آن وقت آرزو مىكند اى كاش
(قَدَّمْتُ لِحَياتِي) براى زندگى واقعيم چيزى از پيش فرستاده بودم، با اينكه آرزو، نه خيرى به او مىرساند، و نه عذابى را از او رفع مىكند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «دُکّان»، ص۲۲۷.