دَلَّهُم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَلَّهُم:
(ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ) دَلَّهُم از «دلالت» به معنى «راهنمايى كردن» و چنانكه
راغب در
مفردات مىگويد «دلالت» مصدر است، يعنى آنچه به وسيله آن، شناسايى چيزى حاصل مىشود،
مثل دلالت الفاظ بر معنى و مثل حركتِ انسان كه دلالت بر زنده بودن او مىكند. آيه مورد بحث پيرامون
حضرت سلیمان (علیهالسلام) و مرگ عجيب و عبرتانگيز اين پيامبر بزرگ خدا سخن مىگويد و اين واقعيت را روشن مىسازد كه پيامبر با آن عظمت و حكمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانى جان به جان آفرين سپرد و حتى پيش از آنكه تن او در بستر آرام گيرد چنگال اجل گريبانش را گرفت! مىفرمايد: «هنگامىكه مرگ را براى سليمان مقرر كرديم كسى مردم را از مرگ او آگاه نساخت، مگر جنبدهاى از زمين كه عصاى او را مىخورد (تا عصا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد )...» از تعبير آيه فوق و همچنين روايات متعدد استفاده مىشود به هنگامىكه مرگ سليمان فرا رسيد ايستاده بود و بر عصاى خود تكيه كرده بود، ناگهان مرگ گريبانش را گرفت و روح از بدنش پرواز كرد، او در همان حال مدتى سرپا ماند تا
موریانه كه
قرآن از آن به
(دابَّةُ الْأَرْضِ) (جنبنده زمين) تعبير كرده عصاى او را خورد و تعادل خود را از دست داد و روى زمين افتاد و مردم از مرگ او آگاه شدند! همچنين در
سوره طه در جريان دوران كودكى
حضرت موسی (علیهالسلام) و نجات اعجازآميز او از چنگال خشم فرعونيان مىخوانيم:
(إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ...) «در آن هنگام كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مىرفت و مىگفت آيا زنى را به شما نشان دهم كه اين نوزاد را
کفالت كند...»
به مواردی از کاربرد
دَلَّهُم در قرآن، اشاره میشود:
(فَلَمّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلّا دابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كانوا يَعْلَمونَ الْغَيْبَ ما لَبِثوا في الْعَذابِ الْمُهينِ) (با اين همه جلال و شكوه سليمان هنگامىكه مرگ را بر او مقرّر داشتيم، آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمين (موريانه) درحالىكه عصاى او را مىخورد تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد، هنگامىكه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمىماندند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
مراد از
(دابَّةُ الْأَرْض) بهطورىكه در روايت آمده، حشره معروف به موريانه است، كه چوبها و پارچهها را مىخورد و مراد از منساة عصا است و اينكه فرموده:
(فَلَمّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانوا يَعْلَمونَ الْغَيْبَ ما لَبِثوا في الْعَذابِ الْمُهينِ) كلمه خر از خرور است، كه به معناى به خاک افتادن است.
(إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْسا فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنّاكَ فُتونا فَلَبِثْتَ سِنينَ في أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا موسَى) (در آن هنگام كه خواهرت در نزديكى كاخ فرعون راه مىرفت و گفت: آيا كسى را به شما نشان دهم كه اين نوزاد را كفالت كند و دايه خوبى براى او باشد؟! پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود و غمگين نگردد و تو كسى از فرعونيان را كُشتى امّا ما تو را از اندوه تعقيب فرعونيان نجات داديم و بارها تو را آزموديم. پس از آن، ساليانى در ميان مردم شهر مدين توقف نمودى سپس بنابر تقدير الهى براى فرمان رسالت به اين جا آمدى.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
ظرف اذ، بهطورىكه سياق مىرساند، متعلق است به جمله
(وَ لِتُصْنَعَ) و معنايش اين است كه من محبتى از ناحيه خودم بر تو افكندم تا هر كس تو را مىبيند براى اين منظور دوست بدارد و نيز براى اينكه در مرئى و منظر من و در تحت مراقبتم به تو احسان شود، آن وقتى كه خواهرت آمد و شد مىكرد تا خبرى از تو به دست آورد و بداند با تو چه معاملهاى مىكنند، ديد كاركنان فرعون در جستجوى دايهاى هستند تا تو را شير دهد، خواهرت خود را در معرض پاسخ قرار داده به ايشان مىگويد (و اگر فرمود مىگويد و نفرمود گفت براى اين بود كه حال گذشته را حكايت كند) آيا مىخواهيد شما را راهنمايى كنم به زنى كه او را كفيل شود، هم شير دهد و هم حضانت كند؟ بدين وسيله تو را به مادرت برگردانديم تا خوشحال شود و اندوهناک نگردد، در جمله
(فَرَجَعْناكَ) به سياق سابق كه سياق متكلم با غير بود برگشت شده، نه اينكه التفاتى به كار رفته باشد.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «دَلَّهُم»، ج۲، ص۴۶-۴۷.