دَرَس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَرَس (به فتح دال و راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای پیوسته خواندن است.
إِدْريس (عليهالسّلام) يكى از پيامبران مشهور و نام مباركش فقط دو بار در كلام الله آمده است و گفته شده او را در اثر كثرت درس كتب ادريس گفتند.
دَرَس به معنای پيوسته خواندن است.
طبرسی در ذيل
آیه ۱۰۵ انعام فرموده: درس به معنى استمرار تلاوت است. به كهنه شدن اثر «دَرَسَ الاثر» گويند زيرا كه با گذشت زمان كهنه شده است.
پس يكبار خواندن درس نيست.
(وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ) يعنى «همين طور آيات را در قالبهاى مختلف بيان میكنيم براى اغراض به خصوصى و تا بگويند آن را درس خوانده و آموختهاى و تا آن را بر اهل دانش روشن كنيم.»
لام در «
لِيَقُولُوا» براى غايت است يعنى تصريف آيات براى عللى است و در نتيجه اهل
کفر از تصريف سوء استفاده كرده و خواهند گفت كه از ديگران آموختهاى.
بعضىها آنرا «دُرِسَتْ» به صيغه مجهول و مؤنّث غائب خواندهاند يعنى تا بگويند: اين سخنان كهنه شده و از گفتار گذشتگان است و نيز «دَارَسْتَ» به فتح تاء خواندهاند.
(بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ) «كه كتاب را تعليم میكرديد و مىخوانديد.»
(أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ) خطاب به اهل
مکّه است مراد از «
طائِفَتَيْن»،
یهود و
نصاری اند يعنى: «اين قرآن را نازل كرديم مبادا بگوئيد كتاب فقط به دو طائفه پيش از ما نازل شد و ما از خواندن آنها غافل بوديم.»
إِدْريس (عليهالسّلام) يكى از پيامبران مشهور و نام مباركش فقط دو بار در كلام الله آمده است.
(وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا • وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا) (و در اين كتاب، از ادريس نيز ياد كن، اوبسيار راستگو و پيامبر بزرگى بود. و ما او را به مقام والايى رسانديم.)
(وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ) (و
اسماعیل و ادريس و
ذالکفل را به ياد آور كه همه از
صابران بودند.)
در آيه دوّم توصيف شده كه او از صابران بود و در آيه اوّل از
نبوت و
صدّیق بودن او سخن رفته است. امّا مراد از «
رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» چيست؟ آيا مكان به معنى مكان معنوى و مقام است؟
يعنى «او را به مقام و منزلت برترى رسانديم.» و يا «او را به مكان بلندى كه جز آسمانها نيست بالا برديم.» (علىّ در علوّ مقام و علوّ مكان هر دو آمده است).
در
المیزان آمده: گفتهاند چنانكه در حديث وارد است خدا او را به بعضى از آسمانها برد و در آنجا
قبض روح كرد و آن نشان دادن
خرق عادت و قدرت بالغه خدائى است و براى ادريس مزيّت است.
در بعضى روايات هست كه او زنده است در
تفسیر برهان از
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآله) نقل شده كه در
معراج در آسمان چهارم مردى ديدم به
جبرئیل گفتم: او كيست گفت او ادريس است به او سلام كردم و او بر من سلام كرد. من بر او از خدا
مغفرت خواستم او هم بر من
استغفار كرد.
در
سفینة البحار از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده كه در باره
مسجد سهله فرموده: آن جاى خانه ادريس است كه در آن جامه مىدوخت.
در
مجمع البیان فرموده: او جدّ پدر
نوح است و اسم او در
توراة اخنوخ است گفته شده او را در اثر كثرت درس كتب ادريس گفتند و او اوّل كسى است كه با قلم نوشت و لباس دوخت و گفته شده: خدا به او
علم نجوم و
حساب و
هیئت آموخت و اينها
معجزه او بود.
نا گفته نماند روايات در باره
آسمان رفتن او زياد است و در اين باره به
بحار، تفسير برهان،
تفسیر الدر المنثور و غيره رجوع شود. و اين در صورت ثبوت عجب نيست كه خداوند كسى را به آسمان ببرد و در آنجا قبض روح كند چنان كه اگر يک نفر از مردان فضائى امريكا كه به
ماه رفتند در آنجا مىمرد عجب نبود و يا خدا ادريس را به يكى از كرات كه زندگى در آن ميسّر است ببرد و زنده نگاه دارد عجبى نخواهد بود.
اينكه
طبرسی فرموده نام او در تورات
اخنوخ است
در تورات سفر پيدايش باب پنجم از بند ۱۸ به بعد مینويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و
خنوخ را به دنيا آورد و از
خنوخ متوشالخ به دنيا آمد. سپس پسر متوشالخ را لمک نام میبرد و گويد از لمک نوح به دنيا آمد. آنگاه میگويد:
خنوخ با خدا راه رفت و ناپديد شد زيرا خدا او را بر گرفت. (به اختصار) اين سخنان مؤيّد همان است كه از مجمع نقل شد كه او پدر جدّ نوح و نام وى در تورات
اخنوخ است و جمله «با خدا راه رفت و ناپديد شد و خدا او را بر گرفت» روشن كننده همان مطلب آسمان رفتن اوست درباره ديگران میگويد مرد و در باره او میگويد: ناياب شد كه خدا او را گرفت.
و نيز در
رساله یهودا بند ۱۴ و ۱۵ از شخصى به نام
خنوخ ياد شده و نيز در سفر پيدايش باب چهارم از او نام رفته است و مستر هاكس در قاموس خود از او ياد كرده و گويد مانند ايليا طعم
مرگ را نچشيد.
در دائرة المعارف وجدى رفتن او به آسمان چهارم از
کعب الاحبار نقل و ردّ شده است.
ناگفته نماند آيه
(وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا) به مطلبی كه در باره او گفته شده اشعار دارد و اللّه اعلم.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «درس»، ج۲، ص۳۳۸.