دول شیعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فساد و بیدادگری
بنی عباس و نهضتهای پی در پی
علویان، ارکان حکومت
عباسیان را سست نموده و زمینه را برای ظهور دولتهای انقلابی و شیعی آماده کرد و برای
شیعه آزادی
تبلیغ مذهب را به همراه داشت.
در
قرن چهارم،
شیعیان بسیاری در سراسر دنیای اسلام زندگی میکردند. در مدت ۵ قرن (از قرن پنجم تا قرن نهم هجری قمری) شیعه به گسترش خود ادامه داده و دولتهایی شیعی نیز بر سر کار آمد. در این مدت اتفاقاتی نیز روی داد که مهم ترین آنها عبارتند از:
۱. «
اسماعلیان» در اواخر قرن پنجم در ایران در حال
استقلال کامل میزیستند.
۲.
سادات مرعشی در«
مازندران» و«
قزوین» از نیمه قرن هشتم تا پس از قرن نهم سلطنت کردند.
۳. نفوذ
علامه حلی و فرزندش در دربار«
سلطان محمد خدابنده» باعث
تشیع او و ترویج و رشد آن مذهب حق شد.
۴. «
آق قویونلوها» در «
تبریز» حکومت کرده و قلمرو آنان تا«
فارس» و«
کرمان» هم کشیده شد.
۵.
شهید اول (
محمد بن مکی عاملی)،
صاحب«لمعه» که یکی از نوابغ علمی شیعه بود، در سال (۷۸۶) در
دمشق به جرم«تشیّع» به
شهادت رسید.
به طور کلی، شیعه در این ۵ قرن، از لحاظ رشد جمعیت در افزایش و از لحاظ قدرت و آزادی مذهبی تابع حکومت و قدرت سلاطین وقت بود. در این برهه در هیچ یک از مناطق اسلامی، شیعه، مذهب رسمی اعلام نشد.
درآغاز قرن دهم هجری قمری،
شاه اسماعیل صفوی که شیعه مذهب بود، قیام خود را از «
اردبیل» شروع کرد و
ایران را به شکل یک کشور واحد در آورد. او مذهب شیعه را در قلمرو حکومت خود رسمیت بخشید.
هم اکنون در جهان بیشتر از ۱۰۰ میلیون
شیعه وجود دارد. بر اساس آماری که در سال (۱۳۴۶ هـ.ش)
علامه طباطبایی اعلام کرده است، در آن تاریخ جمعیت شیعه جهان حدود ۱۰۰ میلیون نفر بوده است. طبیعی است که در مدت ۳۱ سال اخیر این تعداد، رشد روز افزون و چشمگیری داشته است.
در طلیعه قرن پانزدهم هجری و پس از مبارزه طولانی با
استبداد داخلی و استعمار فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خارجی، یک حکومت اسلامی تمام عیار بر اساس نظریه مترقی«
ولایت فقیه» جامع الشرایط ـ با تدارک کلیه نقاط ضعف انقلابهای گذشته در مبارزه بی امان با استبداد و استعمار ـ در ایران شیعه نشین به وجود آمد و آثار و برکات معنوی و مادی این
انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پیدا کرد و چون خاری در چشم دشمنان اسلام، از تمام نهضتهای اسلامی در جهان حمایت نموده و مایه امیدواری و عاملی بزرگ در
پیروزی این نهضتها به شمار میرود. این نهضت، جهان را به عصری جدید وارد نموده و تمام ابر قدرتها نیز برای مبارزه با مذهب
شیعه اثنی عشری بسیج شدهاند، در حالی که مبانی و نظرات شیعه به سرعت در تمام
جهان اسلام و در شرق و غرب جهان رو به گسترش میباشد.
نهضتهای شیعی از همان آغاز انحراف در سطح زمامداری و رهبری اسلامی، پس از وفات
پیامبر ـ صلّیاللهعلیهوآله ـ، تلاش انقلابی خود را آغاز نموده و با حرکتی بی امان در مرکز جهان اسلام و سایر مراکز کلیدی و در سراسر دوران
ائمه ـ علیهمالسّلام ـ و با راهنمائی آن بزرگوارران، پرچم مبارزه را بر علیه
طاغوت و طاغوتیان برداشته و یک سلسله متصل و پیوسته از نهضتها را تا دوران
غیبت کبری و تا عصر حاضر با گذشتن از فراز و نشیبهای گوناگون به راه خود ادامه داده و گاهی این نهضتها شکست خورده وگاهی نیز به ثمر نشسته و دولتهای انقلابی در گوشه و کنار جهان اسلام و گاهی نیز در مراکز مهم و حیاتی جهان اسلام به وجود آورده در این شش قرن اخیر، شیعه همواره در مرکز تشیع و در «ایران» اسلامی از قدرت مذهبی و سیاسی خوبی برخوردار بوده و پیام خود را به جهانیان ابلاغ نموده است.
بسیاری از نهضتهای شیعی در «
عراق» (در قرنهای اول و دوم هجری، قیام های: توابین، مختار، زید بن علی فرزند امام سجاد، ابراهیم بن عبدالله بن حسن، عیسی فرزند زید بن علی و محمد بن ابراهیم حسنی، در مناطق مختلف عراق بوده است.) و«حجاز» (قیام سرور آزادگان، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ و قیام اهل مدینه پس از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و قیام محمد بن عبدالله بن حسن و قیام حسین بن علی «
صاحب فخ» در حجاز بوده است، قیام یحیی، فرزند زید بن علی نیز در گرگان و قیام محمد بن قاسم در خراسان بوده است. ابوالفرج اصفهانی، مورخ مشهور جهان اسلام تا سال (۳۱۳ هـ ) شهادت تعداد ۲۱۸ نفر از فرزندان «علی» را به ثبت رسانده و گفته است که در اطراف یمن و محدوده طبرستان، گروهی از این تبار به قیامهای پیروزمند و یا شکست خوردهای دست زدهاند که از آن ماجراها اطلاعی در دست نیست. به کتاب «انقلاب اسلامی و ریشههای آن»، ص ۱۴۵
مراجعه شود.) بوده و در برابر قدرت خلفا نیز دولتهایی در شرق و غرب مرکز خلافت به پا داشته و هیچ گاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره
شعار عدالت و
امامت را به عنوان اصلی ترین پیام
وحی به دوش کشیده است و تا تحقق نهایی این دو اصل، مبارزه با تمام قدرتهای
ظالم را بر خود واجب دیده، و بخشی اجتناب ناپذیر از ایمان میداند.
در بیشتر قیامها، شیعه پیشتاز بود و شیعیان در صفوف مقدم، ولی این نهضتها هرگز جنبه گروهی و مذهبی نداشت و به آن معنی نبود که پیروان
اهل بیت جدا از مردم به این حرکتها دست مییازیدند و با آنها همکاری میکردند؛ زیرا مخالفت شیعه با اساس حکومت
امویان و
عباسیان از اعماق قلوب تودههای وسیع مردم
مسلمان سرچشمه میگرفت، ولی ستیزه گری مسلحانه و خونبار شیعه به کمک افکار عمومی جوامع ستمدیده، ریشه در دفاع مقدس به منظور حفظ هویت اسلامی خود و پاسداری از حریم اسلام و تشیع داشت.
چهره انقلابی پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را نباید فقط در میدانهای شهادت جستجو کرد، بلکه این چهره را میتوان در قالب
انقلاب فرهنگی در شکل آرام
تبلیغ نیز مشاهده کرد، «
ادریس بن حسن مثنی»، کشور«
مغرب» را با تبلیغ فتح نمود، همچنین «
اندونزی» و شرق دور جهان اسلام با تبلیغ گشوده شد، در قرن پنجم هجری انبوهی از مردم «
هند» توسط دو نفر شیعی، مسلمان شدند، در حالی که عباسیان ۳۰۰ سال بود که به زور
شمشیر، زیر شعار دروغین دعوت به اسلام، کشور گشائی میکردند.
نهضتهای انقلابی شیعی در سراسر جهان، روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشته، و علی رغم شکستهای پی در پی در قرنهای اول تا سوم هجری، توانست در نیمه قرن سوم تا چهارم و پس از آن، به نتایج قابل توجّهی دست یابد و به شکل گیری یک سلسله دولتهای انقلابی در سرتا سر جهان اسلام بینجامد و بارقه امیدی بر دلهای
یأس گرفته بتاباند و عاملی برای کاهش ستمگریها و طغیان بیشتر حاکمان ستمگر باشد.
«
آل بویه» فرهنگ اسلام و تعالیم ائمه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را زیر بنای حکومت خویش قرار دادند، و با وجود این که شیعی مذهب بودند درباره پیروان مذاهب دیگر و علمای آنان، رفتاری نیکو و بردبارانه داشتند و از
تکریم و انعام آنان فرو گذار نبودند. این ویژگی تنها منحصر به«آل بویه» نبود و تمامی دولتهای شیعی از آن برخوردار بودهاند.
به همین جهت، قرن چهارم هجری ـ که قرن دولتهای انقلابی شیعه در سراسر جهان اسلام به شمار میرود (ادریسیان در مغرب، علویان در طبرستان، آل بویه در عراق و ایران، فاطمیان در مصر و شمال آفریقا، حمدانیان و بنی مرادس و بنی عمار در شامات.) ـ اوج تمدن اسلامی و اعتلای فرهنگ جهان اسلام دانسته شده است
و هیچ عاملی جز آزادی فکر و عقیده که در پرتو دولتهای شیعی همراه با تشویق و تکریم
دانش و دانشمندان بوده است، نمی یابیم، آرمانی بودن این دولتها با انگیزههای والای موسسان آن بزرگ ترین عامل این ترقی و تمدن بوده است، و به
فساد آلوده شدن گام به گام حکّام، و دور شدن از آرمانهای اسلامی خود، عامل تباهی و اضمحلال این دولتها گردید.
با فروپاشی دولتهای انقلابی، در نتیجه اختلاف میان رهبران، و آلوده شدن کارگزاران به فساد قدرت و دوری از آرمانهای انقلابی و اصیل، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجری، شاهد سقوط دولت عباسی و تجزیه قدرت سیاسی و شکل گیری دولتهای کوچک و کشمکش ها، برادرکشیها و رقابتهای ابلهانه بر سر
تصاحب قدرت بود.
در سال(۴۸۹ هـ ) اولین دوره«
جنگهای صلیبی» به صورت
سازمان یافته آغاز گردید در حالی که در مرکز خلافت، اندیشهای جز خوشگذرانی و جمع آوری اموال نبود. در چنین شرایطی تهاجم بنیان کن«
مغول» بر جهان اسلام آغاز شد و حکومت اسلامی پیش پای «مغولان» فرو ریخت و نابود گردید.
و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند، به خاطر حرکت اندیشمندانه جمعی پیشتاز گمنام و به دور از قدرت سیاسی بود که توانستند مغولهای پیروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دلهای آنان را به روی
اسلام بشگایند و آن را پیروز سازند.
و اگر «
هلاکوخان» پس از قتل عام ۹۰۰ هزار نفر بیگناه از اهالی
بغداد قبل از بازگشت از بغداد دستور میدهد که
مسجد خلیفه و ضریح و مرقد
حضرت کاظم را تجدید بنا کنند،
به خاطر حرکت شجاعانه و بازدارندهای بود که «
موید الدین ابن علقمه» و«
خواجه نصیرالدین طوسی» ـ دو شخصیت ممتاز شیعی ـ افتخار آن را از آن خود کردند، هر چند که این بزرگواران آماج
تهمتهای زشت و و زنندهای شدند.
هدف «خواجه نصیر»، جلوگیری از خون ریزی و خسارتهای معنوی بود و او توانست با نفوذ در تشکیلات مغولها باعث نجات جان بسیاری از علمای جهان اسلام از تیغ خونریز مغول شود.
آن بزرگ مرد، متجاوز از ۶۰ کتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشته تحریر در آورد؛ در عین حال چند شهر را نیز از نابودی نجات بخشید و سختترین دشمنان اسلام را در برابر اسلام و شعائر تشیع مجبور به
تواضع و
ایمان نمود.
نهضتهای انقلابی بازدارنده
علمای شیعه توانست دین مردمی را که زیر پای مغولان شکسته و نابود شده بود، بر دل و جان همان مغولها حاکم گرداند و آنها را به صورت ابزاری برای پیشرفت
دین در آورد.
در قرنهای ۸ و ۹، شمال و شرق ایران شاهد به قدرت رسیدن دولتهای انقلابی
سربداران در «
خراسان» و
جنبش ضد منکرات در«
هرات» و نهضت
حروفیه در برابر
تیموریان و سادات مرعشی در«مازندران» بود.
با توجه به تعصب شدید عثمانیها و حملات مکرر آنان به خاک ایران، در اوج مبارزه
عثمانی با اروپای مهاجم، در شروع قرن دهم هجری قمری، نهضت «
قزلباش»، صفویه را به قدرت رسانید و از پشت سر به عثمانیها حمله کرد و فرزندان «
شیخ صفی الدین اردبیلی» شیعه مذهب با استفاده از روح فتوت و شهامت و بهره گیری از مایههای انقلابی تشیع که در عمق وجدان جامعه ایرانی ریشه دوانده بود، به منظور استقلال ایران و تحقق بخشیدن به آرمانهای اسلامی و دیدگاههای سیاسی تشیع با انفجاری از مجموعه نفرتهای ۱۰ قرن نسبت به حکومتهای ستمگر تسنن که بر روی هم انباشته شده بود، نظام سیاسی شیعی خود را بر اعماق روح و وجدان اندیشه تودهها بنا کردند.
تشیع در قالب نظام سیاسی مقتدر «
صفویه» توانست در مقابل جبهه نیرومند اکثریت عظیم تسنّن و امپراطوری عثمانی، با صلابت، استقلال خود را حفظ نماید. و روابط به ظاهر حسنه علمای تشیع با پادشاهان صفوی از این واقعیت نشأت میگرفت که آنان وجود یک قدرت سیاسی و دولت با کفایتی را برای حفظ میراث تشیع و پاسداری از ایران
شیعه و جلوگیری از تهاجم تسننی که ثواب شیعه کشتن را برتر از هر
عبادت میشمرد، ضرورتی اجتناب ناپذیر میدانستند.
دولت صفویه با تمام ضعف هایش مروج شعائر مذهب بود و
اهل تسنن نیز عموماً تحت فشار نبودند و نسبت به
مسیحیان،
یهودیان و
زردشتیان نیز روش مدارا اعمال میشد، در حالی که اکثر کشورهای غربی حتی با آزادی نسبی ادیان، بیگانه بودند.
رونق
کشاورزی، رشد اقتصادی و رفاه نسبی عمومی، رضایت طبقه متوسط را نسبت به سیاست اقتصادی دولت صفویه جلب نمود و بیشتر شاهان صفوی را از حمایت مردمی برخوردار کرده بود.
توسعه فرهنگی، گسترش مراکز علمی و حمایت همه جانبه از
علما و مؤلفان، از برجسته ترین امتیازات دوران صفویه است و ابتکار بهرهگیری از هنر و صنعت و معماری در خدمت فرهنگ و معارف اسلامی از خصوصیات دیگر این دوره است.
ایجاد تحول در سیستم سیاسی و اداری حکومت و وجود زمینه برای ایفای نقش بیشتری، برای علما در امور سیاسی، قضایی، فرهنگی از دیگر خصوصیات این دوره است. («علامه مجلسی»، «حسن طارمی»، «انتشارات طرح نو»، حجه الاسلام طارمی که به تازگی قائم مقامی آقای دکتر حداد عادل در دانشنامه ایران و اسلام را پذیرفته است در کتاب «علامه مجلسی» با استفاده از ابزار علمی روز، به تبیین علت و چرایی همکاری امثال علامه مجلسی و شیخ بهائی، با حکومت صفویان پرداخته و نقش این بزرگان و علمای تشیع را در قوام فرهنگی این سلسله بازشناسانده است. نویسنده، در این کتاب با استناد به آمار و کتب تاریخ، اشتباهات دکتر شریعتی و مستشرق خائن به آرمان اسلام و تشیع؛ یعنی «ادوار براون» را پاسخ داده است، بدون آن که به جنجال آفرینیهای مرسوم و شایع روی آورده باشد.)
بازگرداندن
استقلال و هویتهای شیعی و رهایی از بیگانهپرستی و حمایت کامل از موجودیت دین، موجب میگردید که علمای شیعه بر
مشروعیت قدرت سیاسی پاشاهان صفویه صحه بگذارند.
پس از «صفویه»، «
افشاریه» و«
زندیه» روی کار آمدند. آنها نیز در تقویت تشیع کوشیدند.
نادرشاه افشار در جهت تقریب بین
شیعه و
اهل سنت گامهایی برداشت، و نظریات ویژهای را در این زمینه مطرح نمود.
با پیروزی«
کریم خان زند» در سال (۱۱۶۴ هـ ) مایههای مذهبی و مردمی رو به افزایش نهاد و روحانیون از حکومت «کریم خان» حمایت کردند. هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی غرب به جهان اسلام در بیداری مشرق زمین نقش آگاه کننده داشت و به نهضتهای اسلامی سرعت و عمق بیشتری بخشد، استبداد داخلی نیز در کشورهای اسلامی نقش قابل توجهی در ملموس تر شدن دردها و رو آمدن مشکلات و مردمی شدن مبارزات داشت.
با پیوندی که بین نهضتهای اسلامی در سراسر جهان اسلام در یک قرن اخیر وجود دارد، (این پیوند را بسیاری از مورخان به«سید جمال الدین اسدآبادی» نسبت دادهاند، هر چند که غیر از او از دانشمندان بزرگوار شیعه مواضع بسیار ارزندهای در این زمینه داشتهاند.
) سرانجام همه آنها به یک حرکت انقلابی در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری تبدیل شده، و مناطق وسیعی از جهان اسلام، زیر پوشش این موج عظیم بیداری و مبارزه قرار گرفت، و کشورهائی چون«
مصر»، «
سوریه»، «
لبنان»، «
عراق»، «
ترکیه»، «
افغانستان»، «
پاکستان»، «
الجزایر»، «
تونس»، «
مراکش»، «
حجاز»، «
اندونزی»، «
هندوستان» و «
ایران» را در برگرفت و مفهوم جدیدی از اندیشههای سیاسی و مبانی
عدالت اجتماعی اسلام را به دنبال چند قرن رکود و
ستم و تسلیم، مطرح نمود.
در اکثر کشورهای اسلامی خصلت تاریخی ـ مردمی بودن روحانیت ـ رسالت رهبری حرکتها و جنبشها را در یکصد سال اخیر بر دوش رهبران دینی نهاد و نهضت اسلامی
امام خمینی، اوج کلیه جنبشهای اسلامی تاریخ اسلام و تشیع به شمار میرود و همه آرمانهای انقلابی نهضتهای اسلامی در سراسر جهان در این نهضت تبلور
یافت.
با نگاهی سریع و مروری اجمالی بر«
وصیت نامه سیاسی، الهی» قائد اعظم
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، یعنی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و قانون اساسی نظام مقدس
جمهوری اسلامی ایران و تاریخ پر فروغ این انقلاب تا تشکیل دولت و رهایی از توطئههای پی در پی،این تبلور را به خوبی میتوانیم از نزدیک لمس نمائیم.
اندیشه قم.