دوستی با دشمنان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دوستی با دشمنان
اسلام و آواره کنندگان
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و
مسلمانان بنا به دستور
قرآن کریم حرام است.
در
آیه ۱۶
سوره توبه به جایز نبودن دوستی با
دشمنان خدا اشاره شده است:
«ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم الله الذین جـهدوا منکم و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین و لیجة و الله خبیر بما تعملون؛
آیا پنداشتهاید که به خود واگذار میشوید و خداوند کسانی را که از میان شما
جهاد کرده و غیر از
خدا و فرستاده او و مؤمنان محرم اسراری نگرفتهاند معلوم نمیدارد و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
این آیه مسلمانان را از طریق دیگری
تشویق به جهاد کرده و متوجه مسئولیت سنگین خود در این قسمت میکند که نباید تصور کنید، تنها با ادعای
ایمان همه چیز درست خواهد شد، بلکه صدق
نیت و درستی گفتار، و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هر گونه
نفاق، روشن میشود.
نخست میگوید: آیا گمان کردید شما را به حال خودتان رها میسازند؟
و در میدان
آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالی که هنوز مجاهدین شما، و هم چنین کسانی که جز خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنان محرم اسراری برای خود انتخاب نکردهاند، مشخص نشدهاند؟ " (ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین
ولیجة ( "ولیجة" از ماده" ولوج" به معنی" دخول" است، و به کسی گفته میشود که محرم اسرار و گرداننده کارهای انسان میباشد، و معنی آن تقریبا با معنی" بطانة" یکسان است.)
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند، و آن اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد، و شخصیت اشخاص روشن نمیشود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزمون میشوند:
نخست
جهاد در راه خدا، و برای محو آثار
شرک و
بت پرستی و دوم ترک هر گونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان، که اولی دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلی را.
در
آیه ۱
سوره ممتحنه به جایز نبودن دوستی با دشمنان خدا اشاره شده است:
یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة... ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی مگیرید (به طوری) که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند (و) پیامبر (خدا) و شما را (از
مکه) بیرون میکنند که (چرا) به خدا پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر برای
جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمدهاید (شما) پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است.»
چنان که در
شأن نزول دانستیم حرکتی از ناحیه یکی از مسلمانان صادر شد که هر چند به قصد
جاسوسی نبود ولی اظهار محبتی به دشمنان
اسلام محسوب میشد، لذا آیات فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد که از تکرار اینگونه کارها در آینده بپرهیزند.
نخست میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و خود را دوست خویش قرار ندهید" (یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء) یعنی آنها فقط دشمنان خدا هستند که با شما نیز عداوت و دشمنی دارند، با این حال چگونه دست دوستی به سوی آنها دراز میکنید؟! سپس میافزاید: " شما نسبت به آنها اظهار
محبت میکنید در حالی که آنها نسبت به آنچه از حق برای شما آمده (
اسلام و
قرآن) کافر شدهاند، و
رسول خدا و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شما است از شهر و دیارتان بیرون میرانند" (تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تؤمنوا بالله ربکم)
آنها هم در عقیده با شما مخالفند، و هم عملا به مبارزه برخاستهاند، و کاری را که بزرگترین افتخار شما است، یعنی
ایمان به پروردگار، برای شما بزرگترین
جرم و
گناه شمردهاند، و به خاطر همین شما را از شهر و دیارتان آواره کردند، با این حال آیا جای این است که شما نسبت به آنها اظهار
محبت کنید، و برای نجاتشان از چنگال مجازات الهی به دست توانمند رزمندگان سپاه
اسلام تلاش کنید؟! سپس برای توضیح بیشتر میافزاید: " اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید" (ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی)
اگر به راستی دم از دوستی
خدا میزنید و به خاطر او از شهر و دیار خود
هجرت کردهاید، و طالب جهاد فی سبیل الله و جلب رضای او هستید این مطلب با دوستی دشمنان خدا سازگار نیست.
آیه ۱
سوره ممتحنه به حرمت دوستی با دشمنان مسلمانان اشاره دارد:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا... و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة... ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید (به طوری) که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند (و)
پیامبر (خدا) و شما را (از مکه) بیرون میکنند که (چرا) به خدا پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمدهاید (شما) پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است.»
حرمت دوستی با دشمنان اسلام و آواره کنندگان
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مسلمانان بنا به دستور
قرآن کریم حرام است:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تؤمنوا بالله ربکم... تسرون الیهم بالمودة و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید
دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید (به طوری) که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند (و) پیامبر (خدا) و شما را (از
مکه) بیرون میکنند که (چرا) به خدا پروردگارتان
ایمان آوردهاید اگر برای
جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمدهاید (شما) پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است؛ اگر بر شما دست یابند دشمن شما باشند و بر شما به بدی دست و زبان بگشایند و آرزو دارند که کافر شوید.»
حرمت دوستی با دشمنان
اسلام و آواره کنندگان و مسلمانان بنا به دستور قرآن کریم حرام است:
«انما ینهـکم الله عن الذین قـتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیـرکم و ظـهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولهم فاولـئک هم الظــلمون
فقط خدا شما را از دوستی با کسانی باز میدارد که در (کار)
دین با شما
جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با یکدیگر همپشتی کردهاند و هر کس آنان را به دوستی گیرد آنان همان ستمگرانند.»
افراد غیر
مسلمان به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که در مقابل مسلمین ایستادند و شمشیر به روی آنها کشیدند، و آنها را از
خانه و کاشانه شان به اجبار بیرون کردند، و خلاصه عداوت و دشمنی خود را با اسلام و مسلمین در گفتار و عمل آشکارا نشان دادند، تکلیف مسلمانان این است که هر گونه مراوده با این گروه را قطع کنند، و از هر گونه پیوند
محبت و دوستی خودداری نمایند که مصداق روشن آن
مشرکان مکه مخصوصا سران قریش بودند، گروهی رسما دست به این کار زدند و گروهی دیگر نیز آنها را یاری کردند.
اما دسته دیگری بودند که در عین
کفر و
شرک کاری به مسلمانان نداشتند، نه
عداوت میورزیدند، نه با آنها پیکار میکردند، و نه اقدام به بیرون راندنشان از
شهر و دیارشان نمودند، حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند، نیکی کردن با این دسته اظهار محبت با آنها بی مانع بود، و اگر معاهدهای با آنها بسته بودند باید به آن وفا کنند و در اجرای
عدالت بکوشند.
مصداق این گروه
طائفه"
خزاعه " بودند که با مسلمین
پیمان ترک مخاصمه داشتند.
بنا بر این جایی برای گفتار جمعی از مفسران باقی نماند که این دستور را منسوخ دانسته، و ناسخ آن را آیه ۵
سوره توبه ذکر کردهاند که میگوید:
فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم: " هنگامی که ماههای حرام پایان گیرد بت پرستان را هر کجا دیدید به
قتل برسانید" چرا که این آیه سوره توبه فقط از مشرکانی سخن میگوید که پیمان شکنی کرده، و به مخالفت علنی در برابر اسلام و مسلمین برخاسته بودند به گواهی آیات بعد از آن. (بعضی از مفسران احتمال دادهاند که اجازه دوستی در باره مؤمنان باشد که اسلام را پذیرفته بودند، ولی در
مکه باقی مانده، و اقدام به هجرت ننموده بودند، اما لحن آیات کاملا نشان میدهد که تمام این گفتگوها در باره غیر مسلمین است.)
بعضی از مفسران در مورد این آیه روایت کردهاند که
همسر مطلقه
ابو بکر برای دخترش"
اسماء" هدایایی از مکه آورد"اسماء" از پذیرش آن امتناع کرد، و حتی اجازه ورود به مادرش نداد، آیه فوق نازل شد و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او دستور داد مادرش را بپذیرد و هدیه اش را قبول کند و او را مورد
اکرام و
احسان قرار دهد. این روایت نشان میدهد که تمام مردم مکه نیز مشمول این حکم نبودند، بلکه در میان آنها اقلیتی بودند که موضع خصمانهای در برابر مسلمانان نداشتند. (این روایت در
صحیح بخاری و بسیاری از کتب
تفسیر نیز با تفاوتهایی آمده است.
به هر حال از این آیات" یک اصل کلی و اساسی" در چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمین استفاده میشود، نه تنها برای آن زمان که برای امروز و فردا نیز ثابت است، و آن اینکه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد
اسلام و مسلمین قیام کنند، یا دشمنان اسلام را یاری دهند سرسختانه بایستند، و هر گونه پیوند
محبت و دوستی را با آنها قطع کنند.
اما اگر آنها در عین
کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بی طرف بمانند و یا تمایل داشته باشند، مسلمین میتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد که با برادران
مسلمان دارند، و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمین گردد.
و اگر جمعیت یا دولتی جزو گروه اول باشند و تغییر موضع دهند و یا به عکس در گروه دوم باشند و مسیر خود را تغییر دهند باید وضع فعلی آنها را معیار قرار داد و طبق آیات فوق با آنها عمل کرد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دوستی با دشمنان ».