دَواء (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَواء (به بفتح دال و واو) از
واژگان نهج البلاغه به معنای هر چيزی كه با آن معالجه مىشود، است. از مشتقات این کلمه در
نهج البلاغه شامل؛
داء (به فتح دال) به معنای درد، دَوى (بر وزن عقل) به معنای مرض،
دَوی (به فتح دال و کسر واو) به معنای مريض و چيزي كه در اثر مرض باطن آن فاسد شده است و
دوىّ (به فتح دال و کسر واو) به معناى مرض آور است.
دَواء:
به معنای هر چيزی كه با آن معالجه مىشود، است. «الدَواء: ما عُولج بهِ من كل شيءٍ.»
از مشتقات این کلمه؛
داء به معنای درد، دَوى (بر وزن عقل) به معنای مرض،
دَوی (به تخفيف آخر) به معنای مريض و چيزي كه در اثر مرض باطن آن فاسد شده است و
دوىّ (به فتح دال و کسر واو) به معناى مرض آور است.
چنان كه
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده:
«لله بلادُ فُلاَن، فَلَقَدْ قَوَّمَ الاَْوَدَ، وَ داوَى الْعَمَدَ» «خدا خير دهد ديار فلانى را، كجى را راست كرد و مرض را مداوا نمود.»
(شرحهای خطبه:
) «عمد» بر وزن شرف: درد و مرض و علت است، رجوع شود به «فلان».
حضرت فرموده:
«وَ الصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمالُ الْعِبادِ فِي عاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجِلِهِمْ» «صدقه دوایى نجات دهنده است، اعمال بندگان در
دنیا، پيش چشمشان خواهد بود در
آخرت.»
(شرحهای حکمت:
)
حضرت در مقام
موعظه فرموده:
«كَأَنَّكُمْ نَعَمٌ أَراحَ بِها سائِمٌ إلَى مَرْعىً وبيّ، وَ مَشْرَب دَوِيّ» «گويا شما شترانى هستيد كه شتر چرانى آنها را به چراگاهى بد و «وبا» برده و به آبخورى مريض كننده»
(شرحهای خطبه:
) «وبّى» محلّ بدى كه موجب مرض وبا مىشود. «دویّ» به معنى مرض آور است.
حضرت در وصف
منافقان فرموده:
«وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصاد قُلوبُهُمْ دَوِيَّةٌ، وَ صِفاحُهُمْ نَقِيَّةٌ» «در هر كمين در كمين شما نشستهاند، قلوبشان مريض است ولى چهرهشان از علامات كينه پاک مىباشد»
(شرحهای خطبه:
)
و حضرت در جایی دیگر فرموده:
«وَ لَهَا دَوِيٌّ شَدِيدٌ» (و به شدّت صدا مىكرد.)
(شرحهای خطبه:
) در «قصف» خواهد آمد.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «دواء»، ج۱، ص۴۰۶.