دلیل انتاج شکل چهارم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دلیل انتاج شکل چهارم، از
اصطلاحات علم منطق بوده و طرق اثبات ضروب منتج
شکل چهارم قیاس اقترانی را بیان میکند.
دلیل انتاج شکل چهارم، از
اصطلاحات علم منطق بوده و طرق اثبات ضروب منتج
شکل چهارم قیاس اقترانی را بیان میکند.
با رعايت شروط انتاج شکل چهارم، هشت ضرب صحيح براي اين شکل باقي ميماند. براي اثبات نتيجهدادن اين ضروب، چند دليل موجود است که هر يک از آنها به ضربهاي معيني اختصاص دارد. دليلها از اين قرارند:
دليل خلف، دليل
عکس ترتيب، دليل
عکس صغرا، دليل
عکس کبرا، دليل
عکس دو مقدمه و دليل افتراض.
«دليل يا قياس خلف»، قسمى از
قیاس مرکب است که در آن مطلوب را با ابطال
نقیض آن ثابت مىکنند. پنج ضرب اول را به دليل خلف ميتوان ثابت کرد. در ضرب اول (
مرکب از دو
موجبه کلیه) و ضرب دوم (مرکب از موجبه کليه و
موجبه جزئیه) طريق اجراي دليل خلف، آن است که نقيض نتيجه را
کبرا قرار داده، با
صغراي اصل ضميمه ميکنيم و
نتیجه را
معکوس ميکنيم تا نقيض کبرا پيدا شود.
در ضرب سوّم (مرکب از
سالبه کلیه و موجبه کليه) و چهارم (مرکب از موجبه کليه و سالبه کليه) نقيض نتيجه را بايد
صغرا قرار دهيم و
صغراي اصل را به جاي کبرا نقل کنيم، زيرا نقيض نتيجه، موجبه است و صلاحيت دارد که
صغراي شکل اوّل شود و
صغراي اصل، کليه است و صلاحيت کبرا شدن را دارد.
در ضرب پنجم (مرکب از موجبه جزئيه و سالبه کليه) نقيض نتيجه را
صغرا و کبراي اصل را کبرا قرار ميدهيم و نتيجه را
معکوس ميسازيم تا نقيض
صغرا به دست آيد.
مثال ضرب اول: همه انسانها حيواناند و همه ناطقها انساناند؛ پس بعضي حيوانها ناطقاند. اگر اين نتيجه درست نباشد پس نقيض آن درست است که عبارت است از: هيچ حيواني ناطق نيست.
دليل خلف: همه انسانها حيواناند (
صغراي اصل) و هيچ حيواني ناطق نيست (نقيض نتيجه اصل) ؛ پس هيچ انساني ناطق نيست. از
عکس اين قضيه، قضيه «هيچ ناطقي انسان نيست» به دست ميآيد که با کبراي اصل منافات دارد، چرا که مشتمل بر نقيض کبراي اصل است، زيرا کبراي اصل، قضيه «همه ناطقها انساناند» بود که نقيض آن ميشود: بعضي ناطقها انسان نيستند.
به همين ترتيب، صور ديگر از پنج ضرب اول نيز اثبات ميشود که براي رعايت اختصار از بيان آنها خودداري ميشود.
اين
دلیل براي اثبات ضرب اول، دوم، سوم و هشتم (مرکب از سالب کليه و موجبه جزئيه) به کار ميرود، زيرا کبراي اين چهار ضرب موجبه است و صلاحيت دارد که
صغراي شکل اول واقع شود و
صغراي آنها نيز
کلی است. اين دليل به اين طريق اجرا ميشود که
صغرا به جاي کبرا و کبرا به جاي
صغرا نقل داده ميشود تا
قیاس به شکل اول بازگشت کند، آنگاه نتيجه حاصل را
معکوس ميکنند و روشن ميشود که با نتيجه اصل يکي است.
مثال ضرب اول: همه انسانها حيواناند، و همه ناطقها انساناند؛ پس بعضي حيوانها ناطقاند.
دليل
عکس ترتيب: قياس حاصل از جابهجايي
صغرا و کبرا عبارت است از: همه ناطقها انساناند، و همه انسانها حيواناند؛ پس هر ناطقي حيوان است.
معکوس قضيه «هر ناطقي حيوان است»، چنين ميشود: «بعضي حيوانها ناطقاند» که همان نتيجه اصل است.
اين دليل در ضرب سوم، چهارم و پنجم به طور حتم و در ضرب ششم (مرکب از
سالبه جزئیه و موجبه کليه) بنابراين مبنا جاري ميشود که سالبه جزئيه قابل
انعکاس باشد، زيرا در اين ضروب، دو شرط
شکل دوم که اختلاف در کيف و کليت کبرا باشد محفوظ است. طريق اجراي دليل
عکس صغرا آن است که
صغراي اين شکل را
معکوس کنند تا قياس به شکل دوم مبدل شود.
مثال ضرب سوم: اصل قياس چنين است: هيچ انساني اسب نيست و همه ناطقها انساناند؛ پس هيچ اسبي ناطق نيست.
تبديل قياس به شکل دوم به واسطه
انعکاس صغرا: هيچ اسبي انسان نيست و همه ناطقها انساناند؛ پس هيچ اسبي ناطق نيست. نتيجه اين قياس، عين نتيجه قياس اصل است.
اين دليل در ضرب اول، دوم، چهارم و پنجم اين شکل به طور مسلم، و در ضرب هفتم (مرکب از موجبه کليه و سالبه جزئيه) بنابراين مبنا اجرا ميشود که سالبه جزئيه قابل
انعکاس باشد، زيرا در اين ضروب دو شرط
شکل سوم (که موجبهبودن
صغرا و کليت يکي از دو مقدمه است) وجود دارد. دليل
عکس کبرا به اين طريق است که کبراي اين ضرب را
معکوس ميکنيم تا قياس به شکل سوم بازگشت کند.
مثال ضرب اول: اصل: همه انسانها حيواناند و همه ناطقها انساناند؛ پس بعضي حيوانها ناطقاند.
تبديل قياس به شکل سوم با
انعکاس کبرا: همه انسانها حيواناند و بعضي از انسانها ناطقاند؛ پس بعضي حيوانها ناطقاند.
از ميان ضروب شکل چهارم، ضرب چهارم و پنجم با «دليل
عکس دو مقدمه» اثبات مىشود، زيرا کبراى اين دو ضرب، سالبه کليه است و با
انعکاس دو مقدمه، کليت کبرا (که شرط صحت شکل اول است) محفوظ مىماند. چگونگي اين دليل آن است که هر دو مقدمه را
معکوس ميکنند تا قياس به شکل اول بازگردد.
مثال ضرب چهارم: اصل: همه انسانها حيواناند، و هيچ اسبى انسان نيست؛ پس بعضى از حيوانها اسب نيستند.
تبديل قياس به شکل اول با
انعکاس دو مقدمه: بعضى حيوانها انساناند و هيچ انسانى اسب نيست؛ پس بعضى حيوانها اسب نيستند. اين نتيجه با نتيجه اصل قياس يکي است.
قیاس افتراض از اقسام
قیاس مرکب و نيز يکى از ادله انتاج اَشکال است که دو نکته در باره آن قابل توجه است:
أ) قياس افتراض در ضربهايى قابل جريان است که يکى از دو مقدمه قياس اصل،
قضیه جزئیه باشد.
ب) قياس افتراض هميشه از دو قياس تشکيل مىشود که يکى از آن دو بايد از
شکل اول باشد که بديهىالانتاج است و ديگرى بايد از ضربهاى اجلاى همان شکل باشد که اثبات صحت انتاج آن مورد نظر است (شکل چهارم در اينجا مورد نظر است) .
شيوه استفاده از قياس افتراض براى اثبات صحت انتاج اَشکال به اين شرح است که عنوانى براى موضوع قضيه جزئيه مورد بحث (قياس اصل) فرض و قضيه جزئيه به دو قضيه کلى تبديل مىشود؛ يعنى دو
قضیه کلی از قضيه جزئيه مورد بحث استخراج مىکنيم: يک قضيه کلى که از لحاظ کيفيت تابع قضيه جزئيه مورد بحث است و يک قضيه موجبه کلى که موضوعش همان عنوان مفروض و محمولش
موضوع قضيه جزئيه مورد بحث باشد، سپس شکل اول با يکى از دو قضيه استخراج شده و يکى از دو مقدمه قياس اصل تشکيل مىشود و نتيجه حاصل با قضيه ديگر (از دو قضيه استخراج شده) قياس ديگرى تشکيل مىدهد که نتيجه آن با نتيجه قياس اصل يکي خواهد بود. اين دليل در ضرب دوم و پنجم از شکل چهارم اجرا ميشود.
مثال ضرب دوم: اصل قياس: هر انساني ناطق است و بعضي از حيوانها انساناند؛ پس بعضي از ناطقها حيواناند.
قياس معادل که در آن موضوع کبراي اصل بهسبب افتراض، کلي شده است عبارت است از: هر نويسندهاي حيوان است، و هر نويسندهاي انسان است. جزء اول دليل افتراض بر اساس ضرب اول
شکل چهارم عبارت است از: هر انساني ناطق است (
صغراي قياس اصل) و هر نويسندهاي انسان است (کبراي قياس معادل) ؛ پس بعضي از ناطقها نويسندهاند. جزء دوم دليل افتراض بر اساس شکل اول عبارت است از: بعضي از ناطقها نويسندهاند (نتيجه قياس قبل) و هر نويسندهاي انسان است (
صغراي قياس معادل) ؛ پس بعضي از ناطقها حيواناند. اين قضيه صادقه با نتيجه قياس اصل يکي است.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «دلیل انتاج شکل چهارم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۷.