دعای امام حسین هنگام اصابت تیر به گلو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دعای امام حسین هنگام اصابت تیر به گلو، از مباحث مرتبط به دعاهای
امام حسین (علیهالسلام) در
روز عاشورا است. امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا، پس
شهادت یاران و اصحابش، به تنهایی در برابر سپاه
یزید ایستادند و با رشادت تمام، نبردی حماسی را رقم زدند. بر اساس گزارش منابع و مقاتل پس از زخمی شدن امام حسین (علیهالسلام) و خستگی، ایشان سعی در به دست آوردن آب داشت تا جرعهای بنوشد. در این میان تیری به سوی امام (علیهالسلام) پرتاب شد که بر گلوی مبارکش نشست و ایشان از اسبش به زمین افتادند. امام حسین (علیهالسلام) در این هنگام دست به
دعا برداشتند.
پس از به
شهادت رسیدن همه اصحاب و یاران
سیدالشهداء (علیهالسلام) در روز
عاشورا امام یکه و تنها به مصاف دشمن شتافت و دشمن را به مبارزه طلبید. ایشان پیوسته هرکس از جنگاوران نامدار و شناخته شده دشمن را که به او نزدیک میشد، از تیغ میگذراند، و گروه بسیاری از آنان را به هلاکت رساند.
پس از مدتی با زخمی شدن امام حسین (علیهالسلام)، در حالی که ایشان خسته و ناتوان شده بودند، نگاهی به سمت راست و چپ خود کرد و چون کسی را ندید، سپس سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، تو میبینی که نسبت به فرزند پیامبرت چه میکنند.
امام حسین (علیهالسّلام) در همان حال سعی در به دست آوردن آب داشت تا جرعهای بنوشد. هر بار که امام به سوی
فرات میتاخت، بر او حمله میبردند و او را از آب دور میکردند. در این میان
قبیله بنی کلاب، میان حسین (علیهالسّلام) و آب، مانع شدند. تیری به سوی او پرتاب شد که بر گلویش نشست و از اسبش به زمین افتاد. امام (علیهالسّلام) تیر را گرفت و بیرون کشید. سپس، خون را با کفِ دستش میگرفت و هنگامی که پُر میشد، به سر و صورتش میمالید و میگفت: «خدای (عزّوجلّ) را مظلوم و خونین، دیدار خواهم کرد».
•
«عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن نَظَرَ الحُسَینُ (علیهالسّلام) یَمینا وشِمالاً ولا یَری احَدا، فَرَفَعَ رَاسَهُ الَی السَّماءِ، فَقالَ: اللّهُمَّ انَّکَ تَری ما یُصنَعُ بِوَلَدِ نَبِیِّکَ. وحالَ بَنو کِلابٍ بَینَهُ وبَینَ الماءِ، ورُمِیَ بِسَهمٍ فَوَقَعَ فی نَحرِهِ، وخَرَّ عَن فَرَسِهِ، فَاَخَذَ السَّهمَ فَرَمی بِهِ، وجَعَلَ یَتَلَقَّی الدَّمَ بِکَفِّهِ، فَلَمَّا امتَلَاَت لَطَخَ بِها رَاسَهُ ولِحیَتَهُ، وهُوَ یَقولُ: القَی اللّه َ (عزّوجلّ) وانَا مَظلومٌ مُتَلَطِّخٌ بِدَمی.»در کتاب
الامالی شیخ صدوق به نقل از
عبداللّه بن منصور، از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده است: چون حسین (علیهالسّلام)، به چپ و راست نگریست و کسی را ندید. سرش را به سوی آسمان، بالا بُرد و گفت: «خدایا! تو میبینی که با فرزند پیامبرت چه میکنند». قبیله بنی کِلاب، میان حسین (علیهالسّلام) و آب، مانع شدند. تیری به سوی او پرتاب شد که بر گلویش نشست و از اسبش به زمین افتاد. امام (علیهالسّلام) تیر را گرفت و بیرون کشید. سپس، خون را با کفِ دستش میگرفت و هنگامی که پُر میشد، به سر و صورتش میمالید و میگفت: «خدای (عزّوجلّ) را مظلوم و خونین، دیدار خواهم کرد».
سید بن طاووس در کتاب
الملهوف نوشته است: سپس
سِنان نیز تیری به سوی امام حسین (علیهالسّلام) انداخت. تیر، بر گلویش نشست. امام (علیهالسّلام) بر زمین افتاد. سپس راست نشست و تیر را از گلویش بیرون کشید و دو دستش را کنارهم گرفت و هر گاه از خونش پُر میشدند، سر و صورتش را با آن، خضاب میکرد و میفرمود: «خدا را این گونه، خضاب کرده از خونم و با حقّ غصب شدهام، دیدار خواهم کرد».
•
«ثُمَّ رَماهُ (ایِ الاِمامَ الحُسَینَ (علیهالسّلام)) سِنانٌ ایضا بِسَهمٍ، فَوَقَعَ السَّهمُ فی نَحرِهِ، فَسَقَطَ (علیهالسّلام) وجَلَسَ قاعِدا، فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ، وقَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعا وکُلَّمَا امتَلَاَتا مِن دِمائِهِ خَضَّبَ بِها رَاسَهُ ولِحیَتَهُ، وهُوَ یَقولُ: هکَذا القَی اللّه َ مُخَضَّبا بِدَمی، مَغصوبا عَلی حَقّی.»در کتاب الملهوف آمده است: سپس سِنان نیز تیری به سوی امام حسین (علیهالسّلام) انداخت. تیر، بر گلویش نشست. امام (علیهالسّلام) بر زمین افتاد. سپس راست نشست و تیر را از گلویش بیرون کشید و دو دستش را کنارهم گرفت و هر گاه از خونش پُر میشدند، سر و صورتش را با آن، خضاب میکرد و میفرمود: «خدا را این گونه، خضاب کرده از خونم و با حقّ غصب شدهام، دیدار خواهم کرد».
بنابر گزارش برخی منابع، هنگامی که گلوی مبارک امام حسین (علیهالسلام) در اثر اصابت تیر زخمی شد، ایشان دست به دعا برداشته و فرمودند: «خدایا! این، در راه تو، اندک است».
•
«قَد اصابَ الحُسَینَ (علیهالسّلام) جُرحٌ فی حَلقِهِ، وهُوَ یَضَعُ یَدَهُ عَلَیهِ فَاِذَا امتَلَاَتِ الدَّمُ قالَ: اللّهُمَّ انَّکَ تَری، ثُمَّ یُعیدُها، فَاِذَا امتَلَاَت قالَ: اللّهُمَّ انَّ هذا فیکَ قَلیلٌ.»در کتاب
الدرّ النظیم گزارش شده است: زخمی در گلوی حسین (علیهالسّلام) بر اثر تیری که به او اصابت کرد، پدید آمد. او دستش را بر آن مینهاد و چون از خون، پُر میشد، میگفت: «خدایا! تو میبینی». سپس، دوباره چنین میکرد و چون پُر میشد، میگفت: «خدایا! این، در راه تو، اندک است».
ابن شهرآشوب در کتاب
مناقب نوشته است: فردی به نام
ابوایّوب غَنَوی تیری به سوی امام پرتاب کرد که بر گلوی مبارک امام حسین (علیهالسّلام) نشست. امام (علیهالسّلام) در این حال دست به دعا برداشته فرمودند: «به نام خدا؛ و هیچ تغییر و توانی، جز با خواستِ خدا، نیست؛ و این، کشتهای برای خشنودی خداست!».
•
«فَرَماهُ (ایِ الاِمامَ الحُسَینَ (علیهالسّلام))... ابو ایّوبَ الغَنَوِیُّ بِسَهمٍ مَسمومٍ فی حَلقِهِ. فَقالَ (علیهالسّلام): بِسمِ اللّه ِ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ الّا بِاللّه ِ، وهذا قَتیلٌ فی رِضَی اللّه ِ.»در کتاب المناقب ابن شهرآشوب آمده است: ابوایّوب غَنَوی، تیری مسموم به گلوی امام حسین (علیهالسّلام) زد. امام (علیهالسّلام) گفت: «به نام خدا؛ و هیچ تغییر و توانی، جز با خواستِ خدا، نیست؛ و این، کشتهای برای خشنودی خداست!».
• محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۲۲۴-۲۲۷.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۵۲.