• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعای امام حسین برای‌ ام وهب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





دعای امام حسین برای‌ ام وهب، از مباحث مرتبط به دعاهای امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا است. ام وهب، نام یکی یا دو تن از زنان حاضر در کربلا بوده است. هویت این بانوی شجاع در منابع تاریخی آشفته گزارش شده است. با اتکا به شواهد تاریخی معتبر، به نظر می‌رسد که دو زن با کنیه "ام وهب" در واقعه کربلا حضور داشته‌اند: یکی ام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی که توسط غلام شمر به شهادت رسید و دیگری ام وهب مادر وهب نصرانی است. به هر حال شجاعت و از خودگذشتگی ام وهب در دفاع از حریم اهل بیت و تهییج همسر (بنابر قولی) یا فرزندش (بنابر قول دیگر)، مورد توجه و ستایش امام حسین (علیه‌السلام) قرار گرفت و امام (علیه‌السلام) در حق این بانوی فداکار دعا کرده و از خداوند متعال برای او رحمت الهی و همراهی با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بهشت را طلبیدند.



ام وهب، نام یکی یا دو تن از زنان حاضر در کربلا بوده است. شخصیت این بانوی شجاع در منابع تاریخی آشفته گزارش شده است. به همین جهت برخی از مورخان در ذکر ماجرای وهب بن عبدالله بن حباب و عبدالله بن عمیر دچار خلط شده‌اند. بعضی تنها یک ‌ام‌وهب را ذکر کرده و داستان او را صورت آمیخته به هم آورده‌اند؛ به همین سبب هویت این بانوی شجاع در منابع تاریخی با ابهاماتی گزارش شده است. با اتکا به شواهد تاریخی معتبر، به نظر می‌رسد که دو زن با کنیه "ام وهب" در واقعه کربلا حضور داشته‌اند و این دو نفر با هم متفاوت‌اند. شاید علت خلط مبحث، نام ‌ام‌ وهب باشد که هر دو به این کنیه معروف بودند.

۱.۱ - ام وهب همسر عبدالله کلبی

یکی از زنان مکنی به کنیه ام وهب، همسر ابو وهب، عبدالله بن عُمَیر کلبی؛ از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهماالسلام) است. او پس از شهادت همسرش بر بالین او حاضر شد و توسط رستم غلام شمر به شهادت رسید. منابع تاریخی شهادت وی را چنین گزارش داده‌اند:
پس از شهادت عبدالله بن عمیر توسط هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حَی تَمیمی همسر عبدالله از خیمه بیرون آمد و به طرف همسرش رفت و بالای سر وی نشست تا خاک از چهره وی پاک بنماید؛ در آن حال می‌گفت: بهشت بر تو مبارک باد. شمر به غلامش رستم گفت: با عمود خیمه بر سر وی بکوب. او با عمود خیمه سر وی را شکافت؛ که درجا جان سپرد.

۱.۲ - ام وهب مادر وهب نصرانی

ا‌ز دیگر زنان حاضر در کربلا ام‌ وهب، مادر وَهْب بن حباب (جناب) کلبی بود که به همراه پسر و عروسش به کربلا وارد شده بود. او زنی مسیحی بود که به همراه فرزندش وهب، خدمت امام حسین (علیه‌السلام) آمد و مسلمان شد.
پس از شهادت وهب، دشمنان سر او را از بدن جدا کردند و سپس آن را به سمت اردوگاه امام (علیه‌السلام) پرتاب کردند. ‌ام وهب، سر فرزند را برداشت و آن را به سمت دشمن انداخت. سر وهب به مردی از سپاه دشمن اصابت کرد و او را کشت. سپس ‌ام وهب شمشیری برداشت و به سوی میدان شتافت. امام او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «ام وهب (برگرد و) جای خود بنشین؛ خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است. همانا تو و فرزندت، همراه جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در بهشت خواهید بود».
در روایتی دیگر آمده که وهب پس از مدتی مبارزه به اسارت دشمن درآمد و به دستور عمر بن سعد گردن زده شد. سر مطهر او را به سمت اردوگاه امام (علیه‌السلام) پرتاب کردند، پس مادر وهب سر او را برداشت و بوسید و سپس سر را به سوی دشمن پرتاب کرد و آن‌گاه عمود خیمه‌ای را برداشت و به سوی دشمن حمله برد و دو تن از آنان را کشت. امام (علیه‌السلام) به او فرمود: «ای‌ام وهب برگرد خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است. همانا تو و فرزندت، همراه جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در بهشت خواهید بود؛ به‌درستی که خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است». او بازگشت در حالی که می‌گفت: «پروردگارا امیدم را ناامید مکن». امام (علیه‌السلام) فرمود: «خداوند امیدت را ناامید نخواهد کرد؛ همانا تو و فرزندت، با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) محشور خواهید بود».
از آنجا که برخی متون مربوط به وَهْب، مشابهت‌ها و مشترکاتی با متون مربوط به عبداللّه بن عُمَیر دارند؛ همین باعث شده تا برخی محقّقان، معتقد شوند که وَهْب نصرانی، وجودِ خارجی نداشته و در واقع، همان عبداللّه بن عُمَیر است که نامش بر اثر خلط، شخص یا اشخاص دیگری پدید آمده‌اند در حالی که تفاوت‌های فاحشی هم بین این دو ماجرا وجود دارد. بنابراین، ضمن آن که سخن برخی محقّقان، مبنی بر دو نفر بودن آنها امکان دارد و دلایل بر یک نفر بودن آنها در حدّ اطمینان‌آوری نیست و دو نفر بودن آنها، بعید نیست، بویژه بحث نصرانی بودن وَهْب که در برخی منابع آمده، با عبد اللّه بن عُمَیر که از یارانِ نامی امام حسین (علیه‌السّلام) است، به هیچ وجه، قابل جمع نیست.


بر اساس گزارشات متعدد منابع و مقاتل، شجاعت و از خودگذشتگی ام وهب در دفاع از حریم اهل بیت و تهییج همسر (بنابر قولی) یا فرزندش (بنابر قول دیگر)، مورد توجه و ستایش امام حسین (علیه‌السلام) قرار گرفت و امام (علیه‌السلام) در حق این بانوی فداکار دعا کرده و از خداوند متعال برای او رحمت الهی و همراهی با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بهشت را طلبیدند:
«عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن وبَرَزَ... وَهبُ بنُ وَهبٍ، وکانَ نَصرانِیّا اسلَمَ عَلی یَدَیِ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) هُوَ واُمُّهُ، فَاتَّبَعوهُ الی کَربَلاءَ، فَرَکِبَ فَرَسا وتَناوَلَ بِیَدِهِ عودَ الفُسطاطِ، فَقاتَلَ وقَتَلَ مِنَ القَومِ سَبعَةً او ثِمانِیَةً، ثُمَّ استُؤسِرَ. فَاُتِیَ بِهِ عُمَرَ بنَ سَعدٍ لَعَنَهُ اللّه ُ فَاَمَرَ بِضَربِ عُنُقِهِ، فَضُرِبَت عُنُقُهُ، ورُمِیَ بِهِ الی عَسکَرِ الحُسَینِ علیه السلام، واخَذَت اُمُّهُ سَیفَهُ وبَرَزَت. فَقالَ لَهَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام): یا اُمَّ وَهبٍ! اجلِسی فَقَد وَضَعَ اللّه ُ الجِهادَ عَنِ النِّساءِ، انَّکِ وَابنَکِ مَعَ جَدّی مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فِی الجَنَّةِ.»
در کتاب الامالی شیخ صدوق به نقل از عبداللّه بن منصور، از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده است: وَهْب بن وَهْب، به میدان آمد. او و مادرش، مسیحی بودند که به دست امام حسین (علیه‌السلام)، مسلمان شده بودند و تا کربلا به دنبال او آمده بودند. وَهْب، بر اسب، سوار شد و عمود خیمه را به دست گرفت و جنگید تا هفت یا هشت تن از سپاه دشمن را کُشت و سپس، اسیر شد. او را نزد عمر بن سعد ـ که خدا، لعنتش کند ـ آوردند. فرمان داد تا گردنش را بزنند. او را گردن زدند و سرش را به سوی لشکر امام حسین (علیه‌السّلام)‌ انداختند. مادرش، شمشیر او را بر گرفت و به میدان آمد. امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: «ای امّ وَهْب! بنشین که خداوند، جهاد را از دوشِ زنان، برداشته است. تو و پسرت، با جدّم محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بهشت خواهید بود».
«خَرَجَ وَهبُ بنُ حُبابٍ الکَلبِیُّ فَاَحسَنَ فِی الجِلادِ وبالَغَ فِی الجِهادِ، وکانَ مَعَهُ زَوجَتُهُ ووالِدَتُهُ، فَرَجَعَ الَیهِما وقالَ: یا اُمّاه، ارَضیتِ‌ام لا؟ فَقالَت: لا ما رَضیتُ حَتّی تُقتَلَ بَینَ یَدَیِ الحُسَینِ علیه السلام، وقالَتِ امرَاَتُهُ: بِاللّه ِ عَلَیکَ لا تَفجَعنی فی نَفسِکَ. فَقالَت لَهُ اُمُّهُ: یا بُنَیَّ! اعزُب عَن قَولِها، وَارجِع فَقاتِل بَینَ یَدَیِ ابنِ بِنتِ نَبِیِّکَ تَنَل شَفاعَةَ جَدِّهِ یَومَ القِیامَةِ. فَرَجَعَ ولَم یَزَل یُقاتِلُ حَتّی قُطِعَت یَداهُ، فَاَخَذَتِ امرَاَتُهُ عَمودا فَاَقبَلَت نَحوَهُ وهِیَ تَقولُ: فِداکَ ابی واُمّی قاتِل دونَ الطَّیِّبینَ حَرَمِ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله، فَاَقبَلَ لِیَرُدَّها الَی النِّساءِ فَاَخَذَت بِثَوبِهِ وقالَت: لَن اعودَ دونَ ان اموتَ مَعَکَ. فَقالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): جُزِیتُم مِن اهلِ بَیتٍ خَیرا، ارجِعی الَی النِّساءِ یَرحَمُکِ اللّه ِ، فَانصَرَفَت الَیهِنَّ، ولَم یَزَلِ الکَلبِیُّ یُقاتِلُ حَتّی قُتِلَ رِضوانُ اللّه عَلَیهِ.»
در کتاب الملهوف آمده است: وَهْب بن حُباب کَلْبی، به میدان آمد و خوب، شمشیر زد و نیکو جنگید. سپس، به سوی همسر و مادرش ـ که با او آمده بودند ـ، باز گشت و گفت: ‌ای مادر! آیا راضی شدی یا نه؟ مادر گفت: نه. راضی نمی‌شوم تا آن که در رکاب حسین (علیه‌السلام)، کُشته شوی. همسرش نیز گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم که مرا به مرگ خودت، سوگوار مکن. امّا مادرش به او گفت: پسر عزیزم! سخنش را نشنیده بگیر و باز گرد و پیشِ روی فرزند دختر پیامبرت بجنگ تا به شفاعت جدّش در روز قیامت، نائل شوی. وَهْب نیز باز گشت و جنگید تا دستانش قطع شد. همسرش، عمود خیمه‌ای را برداشت و به سوی او پیش رفت، در حالی که می‌گفت: پدر و مادرم، فدایت باد! در دفاع از پاکانِ حرم پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بجنگ. وَهْب، جلو آمد تا او را به سوی زنان بازگردانَد؛ امّا همسرش، لباس او را گرفت و گفت: باز نمی‌گردم تا این که همراه تو بمیرم. امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «پاداش خیر، نصیب شما خانواده باد! به سوی زنان، باز گرد، خدا، رحمتت کند!». او نیز به سوی آنها باز گشت، و کَلْبی نیز پیوسته می‌جنگید تا کشته شد. رضوان الهی بر او باد!
«خَرَجَ وَهبُ بنُ عَبدِ اللّه ِ بنِ جَنابٍ الکَلبِیُّ، وکانَت مَعَهُ اُمُّهُ، فَقالَت لَهُ: قُم یا بُنَیَّ فَانصُرِ ابنَ بِنتِ رَسولِ اللّه ِ، فَقالَ: افعَلُ یا اُمّاه، ولا اُقَصِّرُ ان شاءَ اللّه ُ، ... ثُمَّ امَرَ فَضُرِبَ عُنُقُهُ ورُمِیَ بِرَاسِهِ الی عَسکَرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَاَخَذَت اُمُّهُ الرَّاسَ فَقَبَّلَتهُ؛ ثُمَّ شَدَّت بِعَمودِ الفُسطاطِ، فَقَتَلَت بِهِ رَجُلَینِ. فَقالَ لَهَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام): اِرجِعی اُمَّ وَهبٍ، فَاِنَّ الجِهادَ مَرفوعٌ عَنِ النِّساءِ، فَرَجَعَت وهِیَ تَقولُ: الهی لا تَقطَع رَجائی، فَقالَ لَهَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام): لا یَقطَعُ اللّه ُ رَجاءَکَ یا اُمَّ وَهبٍ، انتِ ووَلَدُکِ مَعَ رَسولِ اللّه وذُرِّیَّتِهِ فِی الجَنَّةِ.»
در کتاب مقتل الحسین خوارزمی گزارش شده است: وَهْب بن عبد اللّه بن جَناب کَلْبی ـ در حالی که مادرش همراهش بود ـ، بیرون آمد. مادرش به او گفت: برخیز ـ‌ای پسرم ـ و فرزند دختر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را یاری ده. او گفت: ‌ای مادر! چنین می‌کنم ... سپس عمر سعد، فرمان داد تا گردنش را بزنند و سرش را به سوی لشکر حسین (علیه‌السّلام) بیندازند. مادرش، سر وی را برگرفت و آن را بوسید و با عمود خیمه، به دشمن حمله کرد و با آن، دو تن را کُشت. امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: امّ وَهْب باز گرد که جهاد، از دوش زنان، برداشته شده است». او نیز باز گشت، در حالی که می‌گفت: خدای من! امید مرا، قطع مکن. پس امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: «خداوند، امیدت را قطع نمی‌کند، ‌ای امّ وَهْب! تو و فرزندت، در بهشت، همراه پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و فرزندانش خواهی بود».


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۰.    
۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۶.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲- ۱۳.    
۴. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۱۷۹- ۱۸۱.    
۵. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۶۰.    
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸.    
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۴.    
۸. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۱.    
۹. ذخیرة الدارین، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۵.    
۱۰. محلاتی، ذبیح الله، فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۵۳.    
۱۱. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف، ص۱۰۵.    
۱۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۶.    
۱۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۱۴. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۷.    
۱۵. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۱۷۰.    
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸.    
۱۷. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السلام)، ص۲۶۱.    
۱۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۰.    
۱۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۲.    
۲۰. صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ص۲۲۵.    
۲۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۱.    
۲۲. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ج۱، ص۱۸۷.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۳.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۴.    
۲۵. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۶۱.    
۲۶. ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ج۱، ص۶۲.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۵.    
۲۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۶.    
۲۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۶.    
۳۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۷.    



• محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۳۸۰-۳۸۷.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۶۵-۷۶۷.






جعبه ابزار