داهِیَه (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
داهِیَه (به فتح دال و کسر هاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای امر عظيم و امر ناپسند است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
•
دَهى (به فتح دال و سکون هاء و تشدید یاء) به معنای عاقل و
خردمند است.
از این لفظ سه مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
داهِیَه:
به معنای امر عظيم و امر ناپسند است.
دَهى به معنای عاقل و خردمند است.
طبرسی در
مجمع البیان فرمايد: آن بلایى است كه چاره نداشته باشد.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
حضرت علی (علیهالسلام) درباره خودش فرموده:
«وَ اللهِ ما مُعاويَةُ بِأَدْهَى مِنّي وَ لكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْلاَ كَراهيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النّاسِ وَ لَكِنْ... لِكُلِّ غادِر لِواءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقيامَةِ» «به
خدا قسم
معاویه از من عاقلتر و زيرکتر نيست، و ليكن او
حیله و
گناه مىكند و اگر حيله ناپسند نبود من زيرکترين مردم بودم اما براى هر غدارى روز
قیامت پرچمى است كه با آن شناخته خواهد شد. يعنى
سیاست معاويه «
ماکیاولی» و سياست من
سیاست توحیدی است.»
حضرت آنگاه كه شنيد
ابو موسی اشعری از آمدن اهل
کوفه به يارى آن حضرت ممانعت مىكند در ضمن كلامى به وى نوشت:
«وَ ما هيَ بِالْهُوَيْنَى الَّتي تَرْجُو وَ لكِنَّها الدّاهيةُ الْكُبْرَى يُرْكَبُ جَمَلُها وَ يُذَلُّ صَعْبُها وَ يُسَهَّلُ جَبَلُها فاعْقِلْ عَقْلَكَ» «يعنى پيشامدی كه در مخالفت من خواهى ديد شىء آسانى نيست كه اميددارى بلكه واقعه علاج ناپذيرى است كه به شترش سوار شده و سختش نرم شده و كوهش تسطيح شده مىشود، عقل خويش را با تصميم ببند»
«
هوينا» مصّغر «
هونى» مؤنث «
اهون» و مركوب شدن و ما بعد آن
کنایه از شدت كار است.
از این کلمه سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «داهیه»، ج۱، ص۴۰۰.