دانشنامهنگاری عصر جدید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دانشنامه یا
دانشنامهنگاری، نگارشِ گونهای از کتابهای مرجع، حاوی اطلاعاتی کلی و همهجانبه از همه دانشها یا طیف معیّنی از علوم یا دانشی خاص، که در دوره جدید در
قالب الفبایی تدوین میشود. دانشنامهنویسی مسلمانان در عصر جدید در واقع به پیروی و بر سبک و سیاق دانشنامهنویسی غربی استمرار یافته است. در این میان، سهم اصلی از آنِ دائرة المعارف
اسلام است که بر سیر دانشنامهنویسی به زبانهای اصلی جهان
اسلام در دوره جدید تأثیری قاطع و درازمدت نهاد.
واژه دانشنامه معادل کلمه فرانسوی encyclopedie (در انگلیسی: encyclopaedia /encyclopedia) است. این واژه و دیگر صورتهای آن در زبانهای اروپایی، از اصطلاح یونانی "enklōi paideia" مشتق شده است. این اصطلاح از سه جزء "en"به معنی «در» و "enklōi" به معنای «دایرهای» و بیشتر «عام و فراگیر» و "paideia" به معنای آموزش تشکیل شده است.
این مجموعه معنایی در وضع اصطلاح عربی «دایرة المعارف» کاملاً لحاظ شده است، همچنین در
زبان عربی واژههای موسوعه و مَعْلَمه و در
زبان فارسی واژههای فرهنگ و دانشنامه، معادل انسیکلوپدی فرنگی به کار میرود.
آن دسته از تألیفات مسلمانان که امروزه تألیفات دانشنامهای یا شبه دانشنامهای محسوب میشود، در بستری از شرایط و مقتضیات ویژه و تحتتأثیر عواملی چند تکوین و تکامل یافته است. یکی از زمینههای توجه به دانشنامهنگاری اهتمام پیگیرانه برخی از دانشمندان بزرگ
مسلمان به موضوع ادب بوده است. معنای ادب به ویژه پس از دوره کسانی چون
عبدالحمید کاتب (متوفی
۱۳۲ق) و
ابن مقفع (متوفی
۱۴۲ق) گسترش یافت؛ و ادیب به کسی اطلاق شد که برخلاف عالِم که در یک رشته، خاصه
علوم دینی، تبحر داشت، در چند دانش دستی داشت و برگزیدهترین بخشهای آن را برمیگرفت.
به هر رو، به سبب بازتاب یافتن شخصیت چنددانشی این ادیبان در تألیفات آنها، دست کم برخی از آثارشان از نوعی جامعیت محتوایی و تکثر موضوعی برخوردار شد. التزام به جامعیت محتوایی غایت کار دانشنامه نگاران
مسلمان نبود.
شمار قابل توجهی از آنان خاصه پس از فراگیر شدن
نهضت ترجمه و پدید آمدن آثار متعدد و متنوع در علوم مختلف، به ضرورت طبقهبندی و ساماندهی رشتههای مختلف علمی پی بردند.
هرچند، بسیاری از کسانی که در عمل به طبقهبندی شاخههای علوم توجه نشان دادهاند، طرح ساختاری خود را به صراحت عرضه نکردهاند، و برخی نیز باوجود پایبندی به نوعی طرحِ ساختی در تدوین و عرضه مطالب خویش چندان به نظام طبقهبندی علوم که الگوی غالب آن نظام ارسطویی بود و فیلسوفانی چون
فارابی و
ابن سینا آثار خود را کمابیش بر گرته آن سامان میدادند (وفادار نماندند. گسترش این قبیل آثارِ چنددانشی، به جنبه کاربردی آنها نیز برمیگشت؛ بدینبیان که کاتبان و دبیران دیوانها که لازمه موفقیت اداری آنها آشنایی با طیف گستردهای از دانشهای نظری و عملی بود، به چنین آثاری نیاز داشتند. برخی از اینگونه کتابها به علت توجه نویسندگان به جنبههای کاربردی آنها و لزوم مراجعه کاتبان بدانها، آسان فهمتر بوده و به صورت خودآموز نوشته شده است. توجه به فنون و علوم کاربردی و بسیاری از مسائل زبانی و لغوی و تاریخی در این کتابها و تأثیرگیری این آثار از فرهنگ بیگانه و به اصطلاح علوم اوایل، مایه آن شد تا این آثار در سطحی فراتر از آثار مذهبی و
دینی بنشینند و در آنها دانش نگاری فارغ از خاستگاه و جهت گیری آن) مدنظر قرار گیرد.
با اندکی تسامح میتوان گفت دانشنامهنگاری از میانههای سده سوم تا سده دهم (پایان
عصر ممالیک) دورهای شکوفا و پررونق را طی کرده، اما پس از آن مانند بسیاری دیگر از گونهها و زمینههای نگارشی دستخوش تقلید و حتی انحطاط شده است. در این سدهها، برخلاف ادوار پس از آن، هرکدام از انواع دانشنامهها را که درنظر آوریم، روی به شکوفایی و کمال داشته است. چندانکه، معمولا متأخرترین هریک از انواع دانشنامهها کاملترین و جامعترین آنها نیز بوده است. این آثار کلاسیک را میتوان به اعتبار گستره موضوعی، شمول اطلاعات، رویکرد، سطح علمی، نظم و ترتیب و طرح ساختی، زبان، دوره بندیهای تاریخی، حوزه فرهنگی و جغرافیایی به انواعی تقسیم کرد. دانشنامههای تکدانشی،
دانشنامههای چنددانشی در سه گروه دانشنامههای فاقد طبقهبندی علوم،
دانشنامههای ناظر به طبقهبندی علوم و
دانشنامههای بینابین.
در میان دانشنامه های غربیِ سده نوزدهم، فرهنگ لاروس و دائرة المعارف آمریکانا به سبب پیوندشان با دانشنامهنویسی شرقی/
اسلامی درخور توجه است.
درواقع نخستین دانشنامه برجسته نوین در
زبان عربی و جهان
اسلام با نام دائرة المعارف البستانی، اثر
معلّم بُطْرُس بستانی (چاپ نخستین جلد: ۱۲۹۳/ ۱۸۷۶) مارونی لبنانی، که خود واضع اصطلاح «دائرة المعارف» هم بوده، بیشتر بر ترجمه دائرة المعارف آمریکانا (طبع دوم) ابتنا دارد و بخشهای مرتبط با ادب عرب و
اسلام را خود بستانی یا همکاران او افزودهاند.
شش جزء از یازده جزء این دانشنامه را بستانی با همکاری فرزندش
سلیم در فاصله ۱۲۹۳/۱۸۷۶ تا ۱۳۰۰/۱۸۸۳ در
بیروت منتشر کرد. پس از درگذشت بستانی اجزای هفتم تا یازدهم (تا مدخل «عثمانیه») به کوشش پسرانش در فاصله ۱۳۰۰/۱۸۸۳ تا ۱۳۱۸/۱۹۰۰ انتشار یافت. در دائرة المعارف البستانی که در ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ محل بازآرایی و بازنویسی فؤاد افرام بستانی و شماری از دانشمندان و محققان
مسلمان و خاورشناس، قرار گرفت و پانزده جلد آن تا مدخل «اَفر» چاپ شد، این ویژگیها درخور توجه است:
عام و الفبایی و مصور است؛ اغلب مقالات امضا و هر مقاله کتابشناسی مبسوطی دارد؛ اسامی و اعلام بیشتر با حروف انگلیسی آوانویسی شده است؛ در هر جلد فهرست اسامی نویسندگان مقالات ذکر شده است.
دومین دانشنامه عربی ـ
اسلامی نیز با نام دائرة معارف القرن الرابع عشر/ العشرین، نوشته
محمدفرید وَجْدی (طبع اول:
قاهره در فاصله ۱۲۸۹ـ۱۲۹۷ش/ ۱۹۱۰ـ ۱۹۱۸) ظاهراً از فرهنگ لاروس تأثیراتی پذیرفته است؛ خاصه آنکه وجدی در مقدمه کوتاهش از آشنایی خود با این دائرة المعارف سخن گفته است.
زیرْعنوان تفصیلی دائرة معارف القرن الرابع عشر/ العشرین وجهه نظر بسیار عام و فراگیر این اثر را نشان میدهد.
پس از دائرة المعارف وجدی، گامهای پسین در دانشنامهنگاری نو به زبان عربی، در پیوند وثیق با دائرة المعارف
اسلام است. درواقع میتوان گفت از طریق ترجمههای عربی و سپس ترکی و اردو دائرة المعارف
اسلام بود که مسلمانان رفته رفته با دانشنامهنگاری نو و ضرورتهای آن کاملاً آشنا شدند. ترجمه های عربیِ هرچند ناتمام از چاپ اول و دوم این اثر از ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳ بدینسو و سپس ترجمه دیگری از گزیده مقالات این دو (طبع در ۱۳۷۷ش/۱۹۹۸)، این هم پیوندی را به خوبی نشان میدهد.
در ۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱ احمد عطیةاللّه دانشنامهای تک جلدی و نه چندان درخور توجه به نام دائرة المعارف الحدیثه در قاهره منتشر کرد. زیرْعنوان توضیحی این اثر، موسوعه عامه فی اللغه... ابجدیاً...، رویکرد عمومی و الفبایی آن را بازمینمایاند؛ بااین همه صبغه کمابیش
اسلامی این اثر برجستهتر است.
چند سال بعد در ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹ با موافقت
جمال عبدالناصر با طرح تدوین دانشنامهای عمومی و تک جلدی براساس دائرة المعارف کوچک کلمبیا وایکینگ که انتشارات فرانکلین در قاهره، ارائه داده بود، زمینههای تشریک مساعی شمار زیادی از دانشمندان مصری و عرب فراهم آمد. حاصل نهایی این همکاریها دانشنامهای دو جلدی بود با نام الموسوعه العربیه المیسّره (چاپ اول: ۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵) که در قیاس با مشابه فارسی خود، دائرة المعارف فارسی تدوین
غلامحسین مصاحب کاستیها و ضعفهای درخور توجهی دارد.
شاید بتوان نیم قرن اخیر را در میان کشورهای عربی (همانند بسیاری دیگر از کشورهای
اسلامی) عصر رونق دانشنامهنگاری به شمار آورد. خاصه از آن رو که دولتها با پیش گرفتن سیاست حمایت از دانشنامهنگاری در پی افزودن اعتبار علمی و سیاسی و فرهنگی خودند و به دانشنامهها به مثابه
هویت ملی کشور خود مینگرند. از سوی دیگر، بسیاری از شخصیتهای حقیقی یا شرکتها و بنگاههای خصوصی و نیز دولتی برای جلبنظر مخاطبان، منشورات علمی اختصاصی یا عمومی خود را با نام دائرة المعارف یا موسوعه عرضه میکنند. این سخن البته به معنی بیاهمیت بودن اهتمامهای فردی در تدوین دانشنامه نیست؛ چنانکه یکی از این دست دانشنامهها را منیر بَعَلْبَکی با نام موسوعة المورد به تنهایی در ده مجلد سامان داده و در ۱۳۵۹ـ۱۳۶۲ش/ ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳ آن را منتشر کرده است. این کتاب ذیل و تکملهای است بر قاموس انگلیسی عربی المورد. در این کتاب، ضبط انگلیسی اعلام، ملاک قرار گرفته و مدخلها به ترتیبِ الفبای انگلیسی تنظیم شده است.
نمونه دیگر، دائرة المعارف الشیعیّة العامّه، نوشته
محمدحسین اعلمی (متوفی ۱۳۴۹ش) است. در این دائرة المعارف، باوجود اهتمام خاص به موضوعات شیعی، موضوعات عام
اسلامی و حتی مباحث و مدخلهای غیراسلامی نیز تاحدی مورد توجه قرار گرفته است. در این دانشنامه رجال شیعی و
اسلامی بیش از سایر مدخلها به چشم میآیند. نویسنده در وضع مدخلهای رجالی خود را به رجال درگذشته مقید نکرده و زندگان را نیز مدخل کرده است. وی حتی در ذیل نام شهرها (مثلاً
قرطبه) بیش از معرفی شهر به ذکر نام علمای منسوب بدان توجه نشان داده است. گاه در این دانشنامه اعلام رجالی در ذیل عناوینی عام قرار گرفتهاند، مانند شاهان پیشدادی تا ساسانی که باعنوان «ملوک الفُرس» در ذیل مدخل «انسان» معرفی شدهاند.
این دانشنامه با آنکه به لحاظ زمانی جدید است، فاقد برخی از ویژگیهای دانشنامههای جدید است، مثلاً در پایان مقالات، منابع ذکر نشدهاند یا در تعیین حجم مقالهها، اهمیت ذاتی مدخلها ملحوظ نشده است.
در همین ایام، ظاهراً از ۱۳۹۵ (۱۳۵۴ش) / ۱۹۷۵،
سید حسن امین (متوفی ۱۳۸۱ش/ ۱۴۲۳)، دانشمند شیعه لبنانی در بیروت دانشنامهای با موضوعات و مدخلهای
اسلامی با نام الموسوعة الاسلامیه در شش جلد تا مدخل «مجمع الامثال للمیدانی» منتشر کرد.
دانشنامه دیگری نیز با نام دائرة المعارف الاسلامیه الشیعیه زیرنظر حسن امین از ۱۳۹۳ (۱۳۵۱ش) /۱۹۷۳ به بعد منتشر شده است که به مدخل «الیوم الموعود» در جلد ۲۵ ختم شده و سپس ادامه جلد ۲۵ و نیز جلد ۲۶ آن به مستدرکات اختصاص یافته است. در این دانشنامه اعلام رجال مدخل نشده است، چه نویسنده نخواسته این نامها (که در اثر دیگر وی و پدرش
سیدمحسن امین،
اعیان الشیعه (در ده جلد)، و مستدرکات آن (در دوازده جلد) آمده است) در اینجا تکرار شود. بااین همه در مطاوی مجلد اول که در حکم مقدمهای بر این دائرة المعارف است، همه
امامان شیعه و نیز
حضرت فاطمه زهرا (سلاماللّهعلیها) را در
قالب مدخلهای مجزا معرفی کرده است.
نشرِ گونهای از دانشنامههای اختصاصی، یعنی دانشنامههای موضوعی نیز در جهان عرب در این سالها رواج داشته است. یکی از این آثار الموسوعه الفلسطینیه است که در چهار جلد در ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴ در
دمشق انتشار یافته است. این دانشنامه که با مشارکت بیش از دویست پژوهشگر فراهم آمده است،
ترتیب الفبایی دارد. منابع اندکی در ذیل مقالات درج شده و امضای نویسنده در پای مقالهها نیامده است. معیار مدخل گزینی در این دانشنامه
فلسطین است و هر آنچه با آن پیوندی دارد. از اینرو، در این کتاب مدخلهای مرتبط با
یهود و
اسرائیل چون تلمود، تلموند (نام زندانهای اسرائیلی)، در کنار مدخلهای
اسلامی مانند
ایوبیون (سلسله
مسلمان که شخصیت مشهور آنان،
صلاحالدین ایوبی، در ۵۸۸
بیت المقدس را از چنگ صلیبیها آزاد کرد) جای گرفتهاند. در الموسوعه الفلسطینیه حتی مدخلهایی چون شیلی، آمریکای لاتین و
پاکستان به اعتبار پیوند و موضعی که درباره فلسطین یا رژیم اشغالگر اسرائیل داشته است، دیده میشود. اما
ایران که پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش و استقرار
جمهوری اسلامی سختترین مواضع ضد اسرائیلی را در پیش گرفته و حتی سیاست خارجیاش را بر محور ضدیت با آن رژیم تنظیم کرده است، جایی در میان این مدخلها ندارد. شاید به جبران همین کاستیها بود که در فاصله ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶ش، بر گرته همین الموسوعه الفلسطینیه و نیز دانشنامه فلسطین (چاپ ۱۳۸۰، چهار جلد)، مجید صفاتاج فرهنگ جامع فلسطین را انتشار داد. چون الموسوعه الفلسطینیه تا تاریخ ۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲ پیش آمده، افزودههای فرهنگ جامع فلسطین از این تاریخ تا ۱۳۸۴ش/ ۲۰۰۵ و نیز مدخلهای ایرانی آن، مزیت ویژه این فرهنگ بر آن موسوعه است.
از همانندهای چنین دانشنامههایی میتوان به معلمة المغرب اشاره کرد که زیرنظر محمد حِجّی و با مشارکت نویسندگانِ عمدتاً مغربی در فاصله ۱۴۱۰ تا ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵ در سلا منتشر شده است. این دانشنامه که مشتمل بر جمیع موضوعات هم پیوند با کشور مغرب و مغرب اقصای
اسلامی است، میتوان دانشنامهای عام در محدوده مغرب بهشمار آورد.
مقالههای معلمة المغرب ارجاعات درون متنی ندارد و منابع که عمدتاً به زبان عربی یا فرانسهاند، فقط در پایان هر مقاله آمدهاند.
در میان دانشنامههای عربی، الموسوعة العربیه که با تصمیم دولت
سوریه و با مشارکت شمار زیادی از نویسندگان تألیف شده، در شمار اولین دانشنامههای عمومی عربی است که به سرانجام رسیده است. این دانشنامه مصور که زمینههای شکلگیری آن در ۱۳۶۰ش/ ۱۹۸۱ آغاز شده
در فاصله ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸ تا ۱۳۸۷ش/ ۲۰۰۸ در ۲۲ جلد در
دمشق انتشار یافته است.
دیگر دانشنامه عمومی و مصور عربی، که با همکاری شمار بسیاری از محققان فراهم آمده، الموسوعة العربیة العالمیه است که در ۲۷ جلد در ریاض انتشار یافته است (چاپ اول: ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶؛ چاپ دوم: ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹). این دانشنامه که برپایه دائرة المعارف ورلد بوک شکل گرفته و در چاپ دوم حاوی حدود ۰۰۰، ۲۳ مدخل است، در عینحال حاوی توضیحات و افزودهها و اصلاحاتی بر آن مقالات و نیز مشتمل بر مقالههای تألیفی بسیاری، بهویژه در حوزه موضوعات عربی و
اسلامی و شماری از موضوعات جهانی جدید، است.
در پایان مقالههای این دانشنامه نه تنها نام نویسنده نیامده، بلکه به جای منابع، نام مدخلهای مرتبط با آن ذکر شده است. انضمام معجم انگلیسی ـ عربی و برعکس، به عنوان جلد ۲۸، و نیز کشّاف الموسوعه العربیه العالمیه (جلدهای ۲۹ و ۳۰) در ۱۶۴۶ صفحه به این دانشنامه، استفاده از این مجموعه مفصّل را آسانتر و عامتر کرده است.
یکی از حجیمترین دانشنامههای
اسلامی در این سالها الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیه، نوشته فاطمه محمد محجوب، است که در ۵۴ مجلد تا مدخل «الصخره و القبّه و الاقصی» در ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳ در قاهره منتشر شده است. با اینکه فاطمه محمد محجوب کوشیده است تا تمام مدخلهایش را بهگونهای در پیوند با یکی از علوم
اسلامی معرفی کند،
بهنظر میرسد این دانشنامه را با نظر به احتوای آن بر موضوعات گوناگون تاریخ، فرهنگ و تمدن
اسلامی، باید دانشنامهای فراتر از حوزه علوم
اسلامی بهشمار آورد. در این اثر مدخلهای مربوط به مدارس، کتابهای ادبی و فقهی و مکاتب نحوی و فقهی مورد توجه خاص نویسنده قرار گرفته است.
در این سالها دانشنامههای متعددی در حوزه جغرافیای کشورها و شهرها،
فلسفه،
منطق،
تاریخ،
تمدن اسلامی،
موسیقی، ادیان، مطالعات مذهبی و
فقه در کشورهای عربی و
اسلامی انتشار یافته است. از جدیدترین این نمونهها میتوان به مجموعه عظیم ۴۵ جلدی الموسوعة الفقهیه بر مبنای
مذاهب چهارگانه اهلسنّت و دارای نظمی الفبایی اشاره کرد که وزارت اوقاف و امور
اسلامی کویت منتشر کرده است (۱۴۰۴ـ۱۴۲۷).
مهمترین گام در نگارش دانشنامههای فقهی در سالهای اخیر در میان
شیعیان، تألیف موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهلالبیت است. ضرورت تألیف چنین دانشنامهای ایجاد نظام
جمهوری اسلامی ایران و ابتنای قوانین آن بر
فقه امامی از یک سو و بی اعتنایی به
فقه اهلبیت در دانشنامههایی چون الموسوعه الفقهیه از سوی دیگر بوده است.
مقدمات نگارش این دانشنامه با ایجاد مؤسسه موسوعه الفقه الاسلامی با حکم
آیتاللّه سید علی خامنهای به
سید محمود شاهرودی فراهم آمد. برخی از ویژگیهای این دانشنامه مفصّل که از ۱۴۲۳/ ۱۳۸۱ش تا ۱۴۳۲/ ۱۳۹۰ش ۲۱ مجلد آن تا مدخل «بَیطره» در
قم منتشر شده اینهاست: در ابتدای هر مقاله ابتدا مدخل از لحاظ لغوی و سپس از حیث اصطلاحی با استناد به منابع معتبر و متعدد بررسی شده است؛ مشخصات منابع به جای پایان هر مقاله در پایان هر جلد آمده و در انتهای مقالات به ذکر عناوین مدخلهای مرتبط اکتفا شده است. مؤسسة موسوعة الفقه الاسلامی همچنین از ۱۴۲۳/ ۱۳۸۱ش انتشار دانشنامهای فقهی تطبیقی را با نام موسوعة الفقه الاسلامی المُقارِن زیرنظر سید محمود هاشمی شاهرودی آغاز کرده است. این اثر نه فقط در ظاهر و ساختار مشابه موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهلالبیت است، بلکه بهنظر میرسد متن آن و ارجاعاتش نیز جز در مقام بیان آرای فقهی اهلسنّت، تلخیص بسیار فشردهای از همان موسوعة است. در عموم مقالههای این دانشنامه، ابتدا آرای فقهی مذهب فقهی امامی، با تفصیل بیشتر، و سپس فتاوی و آرای فقهای اهلسنّت بازگو شده است.
دانشنامههای ترکی نیز در ادامه بیان میشود.
در میان ترکان، نخستین اهتمام برای دانشنامهنگاری از آنِ
علی سعاوی بود که در ۱۲۸۷/ ۱۸۷۰مجموعاً پنج جزوه به نام قاموس العلوم و المعارف به پیوستِ نشریه علوم در پاریس منتشر کرد که آخرین مدخل این جزوه ها «اتابک» بود.
در همین دهه در سالهای ۱۲۹۹ـ۱۳۰۰/ ۱۸۸۲ـ۱۸۸۳
احمد رفعت افندی یاغلقچی زاده یک دانشنامه هفت جلدی باعنوان لغات تاریخیه و جغرافیه منتشر کرد که در علوم شیمی و فیزیک و گیاهشناسی نیز مدخلهایی دارد و خاصه به اختراعات و ماشینها توجه نشان داده است.
از این پس تا ۱۳۱۸/۱۹۰۰، دست کم شش دانشنامه درخور ذکر دیگر نیز پدید آمد که از میان آنها به جز قاموس الاعلام
شمسالدین سامی (چاپ اول: ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸، ۶ج)، که در واقع دانشنامهای تاریخی ـ جغرافیایی است، و سِجلّ عثمانی، حاوی شرح حال بیست هزار تن از مشاهیر
عثمانی، نوشته
محمد ثریا (چاپ اول: ۱۸۹۰ـ۱۸۹۷، ۴ج)، و ممالک عثمانیه نک تاریخ و جغرافیا لغتی (فرهنگ لغات تاریخی و جغرافیایی ممالک عثمانی)، تألیف علی جواد (چاپ اول: ۱۳۱۳ـ۱۳۱۷، ۴ج)
باقی در همان آغاز راه از ادامه کار بازماندند.
در سه دهه نخست قرن بیستم نیز دست کم همین تعداد (شش) دانشنامه ناتمام به ترکی منتشر شد که از میان آنها اهمیت دانشنامه کودک (سال چاپ جلدهای یکم تا چهارم: ۱۳۰۶ش/ ۱۳۴۶/ ۱۹۲۷) به ویژه از آن روست که آخرین دانشنامهای است که پیش از تغییر الفبای ترکی به لاتین (۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸) انتشار یافت. وجه دیگر اهمیت این دانشنامه ناتمام آن است که برخلاف اسلافش در عنوان آن واژه «انسیکلوپدی» بهکار رفته است. از آن پس، این واژه بیگانه جای عناوین عربی این قبیل آثار را گرفت و تداول عام یافت.
برای نمونه میتوان از نخستین دانشنامه پس از دانشنامه کودک باعنوان دانشنامه حیات نام برد که براساس دو دائرة المعارف امریکایی با نامهای دائرة المعارف مصور کامپتون (۱۹۲۲) و دائرة المعارف آموزشگر امریکایی (۱۹۱۹) تدوین شده است.
در دهه ۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۰ دولت نیز دست در کار نشر دانشنامهها شد و در این کار سیاست ترجمه دانشنامههای غربی و اقتباس و گرتهبرداری از آنها را مدنظر قرار گرفت؛ چنان که ترجمه ویرایش نخست دائرة المعارف
اسلام (چاپ لیدن)، به سرپرستی حسن علی یوجل و با نام دائرة المعارف
اسلام (ترک) در فاصله سالهای ۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱ تا ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸ در سیزده جلد به چاپ رسید. این اثر ترجمه صرف نیست و در مواردی با تألیف و افزودن تکمله کاستیهای متن اصلی آن برطرف شده است.
ناتمام ماندن دانشنامهها دامن دانشنامههای دولتی را نیز گرفت. مثلاً ترجمه دانشنامه فرانسوی دائرة المعارف موضوعی بزرگ لاروس که به اهتمام وزارت معارف در ۱۳۲۱ش/ ۱۹۴۲ آغاز شد، در ۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ در بخش فیزیک و جغرافیا ناتمام ماند.
این وزارتخانه از ۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ انتشار دانشنامهای ملی را به سرپرستی حسن علی یوجل و با مشارکت دانشمندانی چون عبدالباقی گولپینارلی، شمس
الدین گون آلتای و مسعود کمال یتکین آغاز کرد که جلد سی و سوم و نهایی آن در ۱۳۶۵ش/۱۹۸۶ به چاپ رسید. چهار جلد نخست آن دانشنامه اینونو، منسوب به عصمت اینونو رئیس جمهور وقت
ترکیه، نام داشت، ولی پس از اینونو، بقیه باعنوان دائرة المعارف ترک چاپ شد. این دائرة المعارف نخستین دانشنامه عمومی دولتی است که در گزینش و تدوین مدخلهای آن نگرش حاکم بر عصر جمهوریت ترکیه بسیار دخیل بوده است. در این دائرة المعارف بیشتر واژههای فارسی و عربیِ رایج در زبان ترکی عثمانی حذف و واژههای ترکی جایگزین شده است.
وزارت معارف همچنین در ۱۳۳۳ش/ ۱۹۵۴، به تولید و نشر دانشنامهای اختصاصی باعنوان دانشنامه هنر در پنج جلد دست زد که بیشتر مقالاتش را جلال عارسون از دانشنامههای فرانسوی ترجمه کرد.
در دهه پنجاه میلادی، ظاهراً شمار دانشنامههای به انجام رسیده بیشتر از دانشنامههای نیمهکاره بود. از آن میان، میتوان دانشنامههای زیر را نام برد: دانشنامه ترکیه (چاپ ۱۹۵۶ـ۱۹۵۸)؛ دانشنامه مصور تاریخ عثمانی تألیف مدحت سرت اوغلو (۱۹۵۸) و دانشنامه زندگینامهها از افشین اوکتای و کمال باغلوم (۱۹۵۹).
این روند در دهه شصت جهتی معکوس یافت و بر شمار آثار نیمه تمام یا چاپ نشده افزوده شد. بااین همه، در این دهه انتشارات حیات توانست کار نشر چند دانشنامه را به پایان برد: دانشنامه حیات در شش جلد؛ دانشنامه خانواده حیات در دو جلد؛ دانشنامه کوچک حیات، و دانش مصور برای کودکان دبستان (چاپ ۱۹۶۴).
همچنین کتابخانه آرقین در فاصله سالهای ۱۳۴۷ش/ ۱۹۶۸ تا ۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۲ نشر دانشنامه جمهوریت، حاوی پانزده هزار مدخل و بیست هزار تصویر رنگی و نقشه، را به پایان رساند.
با ترجمه دانشنامه بزرگ لاروس و افزودن تکملهها و مقالاتی به آن در ۱۳۴۸ش/ ۱۹۶۹، کار نشر نخستین دانشنامه بزرگ ترکیه با نام لغتنامه و دانشنامه بزرگ میدان ـ لاروس آغاز شد که در ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳ در دوازده جلد به پایان رسید و تا ۱۳۶۴ش/ ۱۹۸۵، دو جلد دیگر به آن ضمیمه شد. این دانشنامه از نظر توفیق در بازاریابی و به طور کلی استقبال عمومی، نقطه عطفی در سیر نگارش دانشنامهها در ترکیه محسوب میشود.
از آن پس گروههای علمی و مؤسسات انتشاراتی ترکیه فعالیت خود را در تدوین و نشر دانشنامهها بیشتر کردند. حاصل این مساعی دائرة المعارفهای بسیاری است که به نام شماری از آنها اشاره میشود: دانشنامه عمومی فرهنگ گلیشیم (۱۹۷۶ـ ۱۹۷۹) در هشت جلد توسط انتشارات گلیشیم؛ دانشنامه زبان و ادبیات ترکی، توسط انتشارات درگاه (۱۹۷۶ـ۱۹۹۰)؛ دانشنامه تمدنهای آناطولی، در شش جلد از نشر گورسل (۱۹۸۲)؛ دانشنامه ترکیه: از تنظیمات تا جمهوریت، در شش جلد از نشر ایلتیشیم (۱۹۸۲)
دانشنامه جدید ترک، در دوازده جلد از انتشارات اوتوکن، که بیشتر جنبه عمومی دارد و با نگاه به تاریخ و فرهنگ و مواریث ترکان و مسلمانان تدوین شده است
دانشنامه ترکیه دوره جمهوریت، در ده جلد از نشر اوتوکن؛ آنا بریتانیکا، نشر مشترک انتشارات آنا و مؤسسه نشر بریتانیکا که ترجمه دائرة المعارف بریتانیکا است (۱۹۸۸)؛ و بریتانیکای پایه، براساس بریتانیکای کودکان (چاپ چهاردهم: ۱۹۸۸) به کوشش ناشران آنابریتانیکا که کار نشر مجلدات آن از ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸ آغاز شده است.
در سالهای پایانی قرن بیستم (۱۳۷۰ـ۱۳۸۰ش)، تدوین دانشنامههای مفصّل و معتبر آغاز شده است که هنوز ادامه دارد، از جمله دائرة المعارف
اسلام اوقاف
دینی ترکیه، چاپ سازمان اوقاف
دینی ترکیه، با الهام از دائرة المعارف
اسلام، چاپ لیدن، که نشر آن از ۱۳۶۷ش/۱۹۸۸ در
استانبول شروع شده
و تا سال ۱۳۹۱ش/ ۲۰۱۲، جلد چهل و دوم آن انتشار یافته است.
همچنین در ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰ دانشنامه دیگری باز با نام دانشنامه
اسلام، از انتشارات شامل، حاوی سه هزار مدخل در حوزه علوم و معارف
اسلامی در شش جلد انتشار یافته است. مقالات فقهی این دانشنامه عمدتاً با نظر به
فقه حنفی تألیف شده است.
اگر بتوان مجموعه مقالات تحقیقی را در حوزهای معیّن با نظر به وحدت موضوع جزو دانشنامههای تحقیقی بهشمار آورد، باید از مجموعه پنج جلدی جمهوریت، نام برد که حاوی پانصد مقاله تحقیقی از بیش از ۴۵۰ نویسنده ترک است و به جنبههای گوناگون جمهوریت در
ترکیه پرداخته، و در ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸ به مناسبت هفتاد سالگی جمهوریت ترکیه انتشار یافته است.
بر گرته جمهوریت، و به مناسبت هفتصدمین سال تأسیس حکومت عثمانی نیز در ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹، مجموعه ای به نام عثمانی، در دوازده جلد انتشار یافته که خلاصهای از آن در چهار جلد به انگلیسی منتشر شده است. از میان ۱۱۸۹ مقاله این مجموعه، نویسنده ۲۲۱ مقاله غیر ترکاند. این دانشنامه در حوزه «عثمانی شناسی» اثری است جامع و ماندگار.
ناشر دو اثر اخیر انتشارات ترکیه نوین، در ۱۳۸۱ش/۲۰۰۲ نیز به نشر اثر مشابه دیگری به نام ترکان، در ۲۱ مجلد همت گمارد. این اثر شامل ۱۶۲۳ مقاله است.
دانشنامهنگاری در
ایران معاصر مسبوق است به مطالعات و تحقیقات خاورشناسان درباره ایران و شرق و نیز به نخستین تعاملات ایرانیان با مغرب زمین و آشنایی آنان با مظاهر فرهنگی غرب که از اواخر سده دوازدهم/ هجدهم آغاز شده است. صرف نظر از کتابخانه شرقی، یا، واژهنامه عمومی، اثر اربلو فرانسوی (چاپ اول: ۱۷۷۶) که حاوی مقالات مختصر متعددی در حوزه تاریخ فرهنگ و تمدن مشرق خاصه ایران و
اسلام است، در قرن نوزدهم و اوایل سده بیستم خاورشناسان چند اثر مهم به زبان آلمانی تألیف کردند، از جمله:
فرهنگ ایران باستان، از فردریک فون اشپیگل در سه جلد (چاپ: ۱۸۷۱ـ۱۸۷۸)؛
نام نامه ایرانی، اثر فردیناند یوستی (چاپ ۱۸۶۵) مشتمل بر توضیح نامهای کسانی که در تاریخ و تمدن ایران، خاصه ایران باستان، مقامی داشتهاند؛
نگاهی اجمالی و دائرة المعارفی به دانشهای مشرق زمین، اثر هامر پورگشتال که در ۱۲۱۹/ ۱۸۰۴ منتشر شد و در آن فهرستی از دانشهای عربی و فارسی و ترکی آورده شده است.
احتمالاً آشنایی ایرانیان با مظاهر فرهنگی غربی و مطالعات خاورشناسانه غربیان در پدیدآمدن نخستین اثر دانشنامهگون در دوره معاصر:
نامه دانشوران ناصری (چاپ اول: ۱۲۹۶ـ ۱۳۲۴) بی تأثیر نبوده باشد. این کتاب را که مشتمل بر شرح احوال و بیان آثار مشاهیر علم و ادب در جهان
اسلام است و تا مدخل «
شاه نعمتاللّه ولی» پیش آمده است، دست کم میتوان نخستین گام در دانشنامهنگاری در دوره جدید به حساب آورد، خاصه از آن رو که مانند دانشنامههای نوین، دستاورد تشریک مساعی گروهی از نویسندگان (چهار تن از علما) است و با طرح و اندیشهای معیّن و بودجهای مشخص و زیرنظر صاحب منصبی فرهنگی (وزیر علوم وقت) راهاندازی شد.
احتمالاً دو تن از متولیان نظارت بر کار تألیف و نشر این مجموعه،
اعتضادالسلطنه و
اعتمادالسلطنه که با علوم و معارف اروپایی عصر خود آشنا بودند، در تدوین این اثر چشمی هم به دانشنامههای فرنگی داشتهاند.
به هررو، اگر نامه دانشوران ناصری را در دانشنامه نویسی نوین به
زبان فارسی، گام نخستین بدانیم، گامهای بعدی با تأخیر بسیار برداشته شد، خاصه که فرهنگ نفیسی (چاپ ۱۳۱۹ش) و سپس
لغتنامه دهخدا (چاپ نخستین دفتر: ۱۳۲۵ش) با وجود اشتمال بر پارهای از ویژگیهای دانشنامهها با تأخیر صورت پذیرفت.
به علت رویکرد لغتشناسانه در شمار فرهنگنامهها قرار میگیرند. با این حال، دائرة المعارف فارسی را که اندیشه تدوین آن، بر اساس دائرة المعارف کوچک کلمبیا وایکینگ (چاپ ۱۹۵۳ نیویورک) در ۱۳۳۵ش شکل گرفت، باید نخستین تجربه دانشنامهنگاری نوین در ایران بهشمار آورد. مزیت ویژه این دانشنامه را بر اولین دانشنامه نوین عربی زبان، دائرة المعارف البستانی، آن است که برخلاف آن کار تألیف و نشر این دانشنامه ناقص نمانده و همه مجلدات آن تا حرف «ی» سرانجام به چاپ رسیده است (چاپ ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ش). مزّیتهای دائرة المعارف فارسی البته به معنای نادیده گرفتن فضل تقدم
عبدالعزیز جواهرکلام (صاحب جواهر)، نویسنده دائرة المعارف الاسلامیه ایران و همگی معارف شیعه امامیّه اثنی عشریّه، نیست. چنانکه از توضیحات طولانی نویسنده در ذیل عنوانِ طولانی کتاب پیداست، نویسنده در این دانشنامه تأکید خاصی بر معرفی کتابها بهویژه کتب تألیفی
شیعیان دارد. وی که ظاهراً نخستین کس در ایران بود که نام دائرة المعارف را بر اثرش نهاد، در مقدمه آن، گزارشی از سیر دائرة المعارف نگاری در مغرب زمین و در جهان
اسلام داده است.
در پایان مقالات این اثر جز به ندرت نام منابع نیامده؛ در داخل مقاله نیز در موارد نادری به کتابی، آن هم به نحوی کلی و بی ذکر جلد یا صفحه، استناد شده است.
تقریباً همزمان با فعالیتهای مقدماتی برای تألیف و انتشار دائرة المعارف فارسی، در ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش کمیسیون ملی یونسکو با همکاری دانشگاه تهران، دانشنامه تخصصی ایرانشهر را در دو جلد منتشر کرد. مطالب این کتاب مصور به چهار بخش تقسیم میشود: جغرافیای طبیعی و انسانی، تاریخ سیاسی و فرهنگی، سازمانهای اداری و اجتماعی و اقتصاد و عمران ایران. با اینکه تنظیم مطالب و مقالات ایرانشهر موضوعی است، به کمک فهرست مطالب و نمایههای الفبایی مفصّل پایان جلد دوم میتوان مانند دانشنامهها از مطالب آن بهره برد (ایرانشهر).
فعالیت دانشنامهنگارانه دیگر در دهه ۱۳۴۰ش، انتشار ترجمه فرهنگنامه طلایی، برتا موریس پارکر به سرپرستی رضا اقصی بود، که مخاطبان آن نوجوان بودند. از این مجموعه هجده جلدی که در ۱۳۴۶ش در
تهران انتشار یافت، تک جلدِ مربوط به ایران، تألیفی است. کوشش دیگر در این زمینه تألیف دائرة المعارف خردسالان به قلم مهرداد مهرین در ۱۳۵۰ش است. رویکرد این دانشنامه که ترتیبی موضوعی دارد، معرفی علوم طبیعی و شاهکارهای ادبی ایران و جهان بوده است.
در دهه ۱۳۵۰ش، مهمترین کوشش در دانشنامهنگاری، اقدام به ترجمه دائرة المعارف
اسلام (چاپ لیدن) بوده است. اهتمام ایرانیان به ترجمه دائرة المعارف
اسلام همانند اصل توجه به تألیف دانشنامههای نوین برخلاف عربها، ترکها و حتی مسلمانان شبه قاره (
پاکستان) و
افغانستان این ترجمه باعنوان دانشنامه ایران و
اسلام از همان جلد نخست (چاپ ۱۳۵۴ش) با مقالههای تألیفی خاصه در موضوعات ایرانی، تکمیل گردید. از میان ده جزوه این دانشنامه، نُه جزوه در فاصله ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ش و جزوه دهم در ۱۳۶۰ش و جزوه یازدهم تا مدخل «اردبیل» در ۱۳۷۰ش منتشر شد. پس از
پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت
نظام جمهوری اسلامی و برجستهتر شدن
هویت اسلامی و مذهبی
انقلاب و نظام برآمده از آن، ضرورت بازشناسی و بازنویسی و عرضه مفاهیم
دینی و اندیشههای مذهبی که
هویت بخش
انقلاب و جمهوری
اسلامی ایران محسوب میشد، سخت محل توجه دولت و فعالان عرصه فرهنگ قرار گرفت. گرایش به نگارش دانشنامهها با رویکرد
اسلامی در این سالها را میتوان کوششی برای بازشناسی میراث فرهنگی
اسلامی و احیا و ترویج آنها، بهویژه از پس سالها بیاعتنایی
نظام پهلوی به مواریث
اسلامی، بهشمار آورد. علاوه بر اینها، این ضرورت پدید آمد که با اغتنام از فرصت مناسبِ حاصل از پیروزی
انقلاب اسلامی، دانشنامههایی به دور از کاستیهای محتوایی دائرة المعارفهای غربی و رفع کننده نیازهای روزافزون دانشجویان و پژوهشگران تهیه و منتشر شود.
با نظر به چنین زمینهها و رویکردهایی بود که پس از
انقلاب در اوایل دهه ۱۳۶۰ش تألیف و تدوین چنین دانشنامههایی مورد توجه قرار گرفت: از جمله دائرة المعارف تشیع، دانشنامه جهان
اسلام، و دائرة المعارف بزرگ
اسلامی. دائرة المعارف تشیع که مقدمات تألیف آن از حدود ۱۳۶۰ش فراهم آمد، اولین جلد آن در ۱۳۶۶ش منتشر شد و تا سال ۱۳۹۰ش، چهارده جلد آن تا مدخل «لیلة المبیت» انتشار یافته است.
دانشنامه جهان
اسلام نیز که از سال ۱۳۶۲ش آغاز به کار کرد، به منظور صرفهجویی در وقت و هزینه در حرف الف که مقالات بسیاری در آن به
زبان فارسی موجود بود و بهویژه بهسبب وجود جزوههای دانشنامه ایران و
اسلام، با حرف «ب» آغاز شد. علاوه بر اینها، تصمیم گردانندگان مرکز دائرة المعارف بزرگ
اسلامی که اندکی پس از بنیاد دائرة المعارف تأسیس شد، برای آغاز کردن مدخلها با حرف الف، دیگر علت شروع شدن مقالههای دانشنامه جهان
اسلام با حرف ب بود.
گردانندگان این دانشنامه که در آغاز به دلیل گستردگی موضوعی این اثر از یک سو و کمبود محقق در ایران، از دیگر سو، علاوه بر تألیف، به ترجمه، خاصه از دائرة المعارف
اسلام، توجه داشتهاند،
بعد از تدوین مجلدات حرف ب جز استثنائاتی اندک، عموماً سیاست تألیف مقالات را پیگیری میکنند. تاکنون شانزده جلد از این مجموعه تا مدخل «داعی» منتشر شده و جلدهای یکم تا پنجم با عنوان دائرة المعارف العالم الاسلامی در بیروت به عربی ترجمه و چاپ شده است.
دائرة المعارف بزرگ
اسلامی هم که فعالیت خود را از اواخر ۱۳۶۲ش آغاز کرده و تا ۱۳۹۰ش، نوزده جلد آن تا مدخل «حافظ» انتشار یافته است، از حیث گستره موضوعی رویکردی عام دارد و همه حوزههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جهان
اسلام را دربرمیگیرد. این دائرة المعارف به علت رویکرد گردانندگان آن به گستردگی تحقیق، مدخلهایش متعدد و مقالاتش، خاصه در مجلدات اول، مفصّل شده است.
تاکنون هفت جلد از مجلدات این دائرة المعارف به عربی و دو جلد آن به انگلیسی ترجمه شده است.
در دهه ۱۳۷۰ش در پی پایان یافتن
جنگ ایران و عراق و آغاز دوره موسوم به سازندگی، دانشنامههای دیگری برای معرفی
هویت و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی ظهور کرد. از سال ۱۳۷۲ش، مقدمات تألیف دانشنامه ادب فارسی زیر نظر حسن انوشه آغاز شد. تنظیم مقالات این دانشنامه که جلد اول آن در ۱۳۷۵ش انتشار یافت، منطقهای ـ الفبایی است و هر جلد یک منطقه فرهنگی را دربرمیگیرد. مثلاً جلد اول به آسیای مرکزی، جلد سوم به افغانستان، جلد پنجم به
قفقاز و جلد هفتم (چاپ ۱۳۸۶ش) به جهان عرب اختصاص یافته است.
همچنین با تصویب طرح تدوین دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه قاره در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ۱۳۷۲ش و انجام دادن مطالعات و فعالیتهای مقدماتی، جلد اول این دانشنامه تا مدخل «ایوب ماوراءالنهری» در ۱۳۸۴ش انتشار یافت.
افزون براین، با تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروهی از محققان در ۱۳۷۲ش مطالعات خود را برای تألیف دانشنامه زبان و ادب فارسی آغاز کردند. جلد اول این دانشنامه در ۱۳۸۴ش و جلد سوم آن تا مدخل «سنایی غزنوی» در ۱۳۸۸ش انتشار یافته است. این دانشنامه شامل مهمترین اطلاعات در همه حوزههای ادبی فارسی، به ویژه ادبیات دوره معاصر است.
علاوه بر این دانشنامههای اختصاصی، دانشنامههای مشابه دیگری در این سالها پدید آمد. از دهه ۱۳۷۰ش به این سو، حدود ۲۵۰ عنوان دانشنامه با نام دانشنامه یا معادلهای آن، به زبان فارسی انتشار یافته یا در دست تألیف و نشر است که بیشتر آنها دانشنامههای اختصاصی و عمدتاً شامل این حوزهها است: مطالعات
اسلامی، قرآنپژوهی، سرگذشتنامه و معارف پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم)، امامان و
پیشوایان شیعه،
فقه،
کلام،
فلسفه،
ادبیات فارسی،
شعر، موضوعات هنری چون نقاشی، خوشنویسی، معماری،
موسیقی، علوم پایه، علوم تجربی، پزشکی، صنعتی، جغرافیا، تاریخ و موضوعات سیاسی، بین المللی (به ویژه
فلسطین) و اجتماعی.
در سالهای پس از
انقلاب اسلامی، رویکرد مخاطب محور نیز مورد توجه دانشنامه نویسان بوده است. از مهمترین تلاشها در این زمینه فرهنگنامه کودکان و نوجوانان است. اندیشه نشر این دانشنامهها که در ۱۳۵۸ش در شورای کتاب کودک شکل گرفت، با ایجاد شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در ۱۳۶۶ش بهطور جدّی پیگیری شد. از ۱۳۷۱ش تاکنون چهارده مجلد از این مجموعه مصور که قرار است به ۲۴ مجلد با احتوا بر پنج هزار مدخل برسد، منتشر شده است. این مجموعه زیرنظر توران میرهادی و همیاری بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان ایرانی چون نوشآفرین انصاری و عباس حری، ایران گرگین و ایرج جهانشاهی تهیه شده است.
اگر دانشنامههایی را که به ویژه سازمانها و بنیادهای علمی و پژوهشی معیّنی عهدهدار تدوین و نشر آنها شدهاند، درنظر آوریم، میتوان گفت این دانشنامهها در مرز بسیار باریک وفاداری بر شاخصهای اصلی دانشنامهنگاری غربی در صورت و ساختار و زبان و نحوه بیان و حتی در محتوا از یکسو، و پرهیز از تبعیت صرف از آنها برای برکنار ماندن از شائبه تقلید و احیاناً استراق از سوی دیگر، در حال حرکتاند. درست پیمودن این مسیر باریک و دشوار رمز موفقیت این آثار بهویژه در
هویتگرایی است. کسب چنین توفیقی البته به پشتوانهای غنی و قابل اعتماد از پژوهشها و تحقیقات کارشناسانه نیاز دارد. بهرغم خلأهایی در برخی از موضوعات، دانشنامهنگاری ایرانی نه تنها از ادامه حرکت بازنمانده، بلکه با تهیه و تدوین مقالاتی پژوهشگرانه، بدون پشتوانههای تحقیقی لازم، خود گامهایی نیز برای جبران این کاستیها برداشته است. این رویکرد و خطمشی که تقریباً برعکس روش و سنّت دانشنامه نویسی در غرب است، مایه آن شده که مؤسسههای یادشده به موازات تولید مقالات، همزمان به تعلیم و پرورش دانشنامه نویس نیز اهتمام داشته باشند. ازاینرو، این مراکز خواه ناخواه به مؤسساتی پژوهشی ـ آموزشی تبدیل شدهاند یا به چنین تبدیل و تحولی نیازمندند. ضعفهای برخی از مقالههای دریافتی از نویسندگان، این وظیفه را نیز بر دوش بنیادهای دانشنامه نگار نهاده است که مقالهها را تا رسیدن به سرحد شکل مطلوب دستخوش دگرگونی و حتی بازنگاری کنند که این اقدام، در شکل افراطی خود، موجد نوعی یکدستی بیانی و زبانی و حتی ساختاری مقالهها میشود. بدینترتیب در این آثار، سبک و سلیقه هیئتهای علمی و ویراستاری بیش از سبک نویسندگی مؤلفان هر مقاله به چشم میآید. این مایه دقت در یکدست سازی زمینهساز توجه بیش از اندازه به ظواهر مقالهها شده و گاه در پایبندی به برخی از ضرورتهای دانشنامه نویسی، مانند اهتمام به مستند کردن مطالب، زیاده رویهایی صورت گرفته است.
بااین همه، مقایسه اجمالی میان مجلدات نخست دانشنامهها و مجلدات سپسین نشان میدهد که در بسیاری از مقالات، دانشنامهها شکل و درونمایه مقبولتری یافته است و در مسیر تولید رفته رفته به بهسازی توجه شده است. پیداست دانشنامههایی که یکجا انتشار یافتهاند، برخلاف آنها که به تدریج منتشر شدهاند، از چنین فرصتی بیبهره ماندهاند. احتمالاً دانشنامه دانش گستر، که به اهتمام علی رامین، کامران فانی و محمدعلی سعادت در ۱۳۸۹ش در هجده جلد از حرف «الف» تا «ی» در
تهران به چاپ رسیده است، اگر نشری تدریجی میداشت، شاید از این اصلاح و بهسازی نیز نصیبی میبرد؛ گرچه در صورت کنونی نیز ثبات روش آن در تمام مجلدات، فارغ از هرگونه ارزش داوری، مزیتی برای آن بهشمار میآید.
نگارش دانشنامه به زبان فارسی، علاوه بر ایران، در کشورهای فارسی زبان
افغانستان و
تاجیکستان نیز محل توجه بوده است.
نخستین این دانشنامهها در دوره جدید، دائرة المعارف آریانا است که از ۱۳۲۸ تا ۱۳۴۸ش در شش جلد در
کابل انتشار یافته است. صرفنظر از شمار درخور توجهی از مقالات آریانا که برگردانِ ترجمه عربیِ دائرة المعارف
اسلام یا عیناً برگزیدهای از مدخلهای لغتنامه دهخدا است، اهمیت ویژه آریانا در مقالههای مختص به افغانستان است.
برخلاف افغانستان، دانشنامه نویسی در تاجیکستان تنوّع بیشتری داشته است. در این کشور به سبب ضرورتهای اجتماعی و سیاسیِ ناشی از تسلط روسها و سیطره زبان و فرهنگ روسی و تغییر الفبا به لاتین (۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸) و سپس سیریلیک (۱۳۱۹ش/ ۱۹۴۰)، نوشتن انواع لغتنامهها یا فرهنگ نویسی، بیش از دانشنامه نویسی اهمیت یافت. در واقع تقدم زمانیِ فرهنگ نویسی و فزونی چشمگیر این نوع آثار، حاصل چنین زمینه و ضرورتی بوده است. مهمترین و نخستینِ اثر از این دست آثار که به زبان فارسی و به خط سیریلیک تألیف شده، دانشنامه عمومی و مصورِ دائرة المعارف تاجیکستان است که در فاصله ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸ تا ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸ در هشت مجلد در شهر دوشنبه انتشار یافته است. ارزش خاص این دانشنامه در پرداختن به موضوعات مرتبط با تاجیکستان است که بر سایر موضوعات به لحاظ شمار مدخلها و اندازه مقالات آشکارا غلبه دارد. این دانشنامه را میتوان آیینه تمام نمای زندگی اجتماعی و مدنی و حیات ادبی شاعران و نیز صنایع و معادن و کشاورزی و مؤسسات و آداب و رسوم تاجیکستان و نیز بازتابنده نگاه ایدئولوژیک گردانندگان آن به موضوعات سیاسی و مذهبی دانست.
مقالات خاص تاجیکستان که عموماً به نویسندگان تاجیک سفارش شده، دارای امضای نویسنده است، اما مقالههایی که جنبه عمومی دارد و ظاهراً از دائرة المعارف بزرگ شوروی یا دائرة المعارفهای جمهوریهای دیگر شوروی ترجمه شده، فاقد امضای نویسنده است.
عموم مدخلهای این دانشنامه بر اساس نوع تلفظ تاجیکستانی/ تاجیک و نه تلفظ ایرانی یا عربی ضبط شده و در تلفظ نامهای فرنگی نیز صورت روسی آنها ترجیح داده شده است.
فهرست منابع پایان مقالات، که عمدتاً چاپ
روسیه، تاجیکستان و
ایران است، منحصر به منابع موجود در کتابخانههای شوروی است و مآخذ دیگر فقط در داخل مقاله ذکر شده است.
دائرة المعارف تاجیکستان، مبنا و اساس تألیف دو دانشنامه تخصصی انسیکلوپدیای ادبیات و صنعت تاجیک (۱۹۸۸ـ ۱۹۸۹) و انسیکلوپدیای خواجگی قشلاق تاجیکستان (دانشنامه اقتصاد روستایی تاجیکستان، ۱۹۸۹ـ۱۹۹۱) شده است. انسیکلوپدیای مختصر روزگارداری در یک مجلد دانشنامه دیگری است که در فصلهای جداگانه به موضوعات خانه، خوراک،
سلامت، پوشاک، تفریح، باغ و پالیز و اطلاعات حقوقی با ترتیبی الفبایی پرداخته است.
بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «دانشنامهنگاری»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۸/۲۷.