داریّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دارىّ (به فتح دال و کسر راء) از
واژگان نهج البلاغه منسوب است به «
دارين» كه جزيرهاى است در سواحل
قطیف از بلاد
بحرین است.
از این کلمه دو بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
دارىّ:
ابن میثم فرموده:
دارىّ منسوب است به «
دارين» كه جزيرهاى است در سواحل قطيف از بلاد بحرين است.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
حضرت در تعريف طاووس فرموده:
«كَأَنَّهُ قِلْعُ داريّ عَنَجَهُ نوتيُّهُ.» «گويا دم او بادبان كشتى دارين است كه كشتيبان آن را بلند كرده است.»
نیز در وصف طاووس فرموده:
«تَخالُ قَصَبَهُ مَدارىَ مِنْ فِضَّة وَ ما أُنْبِتَ عَلَيْها مِنْ عَجيبِ داراتِهِ وَ شُمُوسِهِ خالِصَ الْعِقْيانِ» «يعنى گمان مىكنى كه نىهاى دم او شانههائى از
نقره است (و گویى) آنچه در آن نىها رویيده از حلقههاى عجيب و زرد رنگ، طلاى خالص است، منظور از «شموس» رنگ زرد آن حلقهها است.»
«دارات» جمع دارة است به معنى حلقه و هاله قمر، معناى اوّلى در آن ملحوظ است.
از این کلمه دو بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «داریّ»، ج۱، ص۴۰۳.