خَمْس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَمْس (به فتح خاء و سکون میم) از
واژگان قرآن کریم به معنای پنج است. مشتقات خمس که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
خامِس (به کسر میم) به معنای پنجم،
خَمْسین (به فتح خاء و سکون میم) به معنای پنجاه و
خُمُس (به ضم خاء و میم) به معنای یک پنجم است.
خَمْس به معنای پنج است.
(وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ) «و میگویند پنج نفراند ششم آنها سگشان است.»
خامس به معنای پنجم است.
(وَ الْخامِسَةَ اَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها اِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقِینَ) (و بار پنجم بگويد كه
غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگويان باشد (و در اين صورت مجازات از هر دو برداشته مىشود).)
خمسین به معنای پنجاه است.
(فَلَبِثَ فِیهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلَّا خَمْسِینَ عاماً) (و او در ميان آنان نهصد و پنجاه سال، درنگ كرد.)
(تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ اِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ اَلْفَ سَنَةٍ فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا) (
فرشتگان و روح آن فرشته مقرّب خداوند بهسوى او
عروج مىكنند در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.)
راجع به این
آیه در «
عرج» بحث شده است.
(وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ اِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما اَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ) (بدانيد هرگونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و واماندگان در سفر از آنها است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل نازل كرديم، ايمان آوردهايد.)
خمس بر وزن عنق پنج یک و یک پنجم است و
آیه صریح است در اینکه یک پنجم غنائم مال خدا و فرق پنجگانه دیگر است این
آیه از چند جهت قابل دقّت است:
اوّل آنکه
اهل سنّت عقیده دارند که خمس منحصر به غنائم جنگی است زیرا در
آیه لفظ «
غَنِمْتُمْ» آمده است و ایضا در باره غنائم
جنگ بدر است چنانکه از خود
آیه و از ما قبل و ما بعدش روشن است.
ولی باید دانست:
غنیمت فقط به معنی غنائم جنگی نیست در
اقرب الموارد آن را غنائم جنگی و هر چیزی که به دست آید، معنی کرده.
در
المنجد آن را غنائم جنگی و هر فائده دیگر گفته است.
در
نهج البلاغه نامه ۴۵ فرموده:
«فَوَ اللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً.» «به خدا از دنیای شما ریزه زری و ریزه نقرهای خزانه نکردم و از غنائم آن مالی نیاندوختم.» پیداست که مراد از غنائم اموال و فایدههای دنیا است نه غنائم جنگی.
طبرسی (رحمهاللّه) که قول او از لحاظ لغت سند کامل است فرموده: در عرف لغت به هر فائده غنم و غنیمت اطلاق میشود.
و نیز در
آیه (فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ) (زيرا غنيمتهاى فراوانى براى شما نزد خداست.)
مراد از مغانم بهرهها و فائدههاست.
المنار و طبرسی آنرا فواضل و نعمتها و رزق گفته است.
راغب در
مفردات گفته: غنم بر وزن فرس معروف است و غنم (بر وزن قفل) رسیدن به
گوسفند و به دست آوردن آن است سپس در هر چیزی که از دشمن و غیره به دست آید به کار رفته است.
از اینجاست که اهل بیت (علیهمالسّلام) آنرا هر فائده گرفتهاند. در
کافی از سماعة منقول است که از ابو الحسن (علیهالسّلام) از خمس پرسیدم فرموده: آن در هر چیزی است که مردم فائده بردهاند کم باشد یا زیاد.
وانگهی در مورد
آیه گر چه جنگ بدر است ولی مورد مخصّص
آیه نیست بلکه غنائم جنگ بدر سبب صدور این حکم کلّی شده است.
به موجب روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) خمس به هفت چیز راجع است غنائم جنگی،
ارباح مکاسب،
کنز،
معادن،
مال مخلوط به حرام، زمینی که
کافر ذمّی از مسلمانی بخرد، جواهری که به واسطه
غوّاصی به دست آید.
دوّم «
ذی القربی» در
آیه مفرد است و یک مصداق بیشتر ندارد یعنی کسی که با حضرت رسول قرابت دارد و آن با امام و جانشین پیغمبر که
شیعه عقیده دارد تطبیق میشود. در هر عصر امام و جانشین آن حضرت فقط یک نفر میشود.
سوّم آنکه «
فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی» هر سه با لام که مفید اختصاص و ملکیّت است آمده و «
الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ» بدون لام آمده و عطف به «
لِذِی الْقُرْبی»اند و این روشن میکند که این فرق سه گانه داخل در ذی القربیاند و به واسطه ذی القربی بودن از خمس سهم میبرند و این همان است که ائمّه (علیهمالسّلام) فرمودهاند: مراد از این سه گروه، یتامی و مساکین و ابن سبیل سادات بنیهاشماند.
راجع به
آیه شریفه مطالب دیگری هست که در
فقه شیعه باید دید.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خمس»، ج۲، ص۳۰۵.