خمریه ابنفارض
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خمریه ابنفارض،
قصیدهای
عرفانی به
عربی ، سرودۀ
ابنفارض (۵۷۶ ـ۶۳۲)می باشد.
این
قصیده ۴۱ بیت است و به
قصیدۀ میمیه نیز شهرت دارد.
این اثر و
قصیدۀ تائیه از مهم ترین آثار ابنفارض به شمار میآیند.
وی در آنها به زبان رمزی از تجربیات عرفانی سخن گفته است.
عرفا و
شعرا به دلیل مشابهتِ
معرفت و
محبت و
عشق الاهی و
فناء فیاللّه به
شراب (
خمر ) و حالت
سُکر ، با زبان نمادین و رمزگونه، از این
الفاظ برای بیان منظور خود استفاده کردهاند.
ازاینرو ابنفارض در
قصیدۀ خمریه از
محبت الاهی به «مُدامه» تعبیر کرده است.
مدامه همان
خمر است و از آن جهت که نوشنده بر نوشیدن آن
مداومت میکند به آن مدامه میگویند.
ابنفارض، با زبانی نمادین، تعابیری چون
صفا ،
شفافیت ،
نورانیت ، بویخوش،
خفا ، تصاعد و قِدَم (سکر پیش از آفرینش تاک) را از ویژگیهای شراب محبت الاهی، و
مست شدن پیش از نوشیدن،
فرحزایی ،
حُسن خلق ،
حُسن سخن ،
شفابخش ی،
حیاتبخش ی و هدایتگری را از نتایج و آثار آن برشمرده و نوشیدن آن را نه تنها گناه ندانسته بلکه اِعراض از آن را
گناه و موجب
تضییع عمر انگاشته است.
ویژگیها و آثاری که برای شراب و سکر در
اشعار صوفیانۀ ابنفارض و دیگران در دوره
اسلامی بیان شده، پیش از آن، در اشعار
دوران جاهلی ، اما در معنای ظاهری آنها، رواج داشته است.
.
با وجود فترت ادبی در دورۀ ابنفارض، شعر او از جایگاه رفیعی برخوردار بوده و
خمریۀ ابنفارض سبب غنای ادب عربی در ساحت
ادبیات رمزی گشته است.
شارحان
خمریۀ ابنفارض برخی از مضامین عرفانی آن را چون رمز شراب، سُکر،
درخت انگور ،
جام ،
ساقی و
خم شراب رمزگشایی و شرح کردهاند.
جامی منظور از شُرب مدامه را تحقق صفت محبت در
عالم ارواح ، و مراد از سُکر را حیرت
ارواح کُمَّل از مشاهدۀ جمال و
جلال حق دانسته است.
وی مضمون «ما قبل از آفرینش تاک مست شدیم»
را به این معنا تأویل کرده است که ارواح کاملان قبل از تعلق به
بدن ، با مشاهدۀ
جمال و جلال حق، محّب او شدند.
همچنین به نظر جامی
جام شراب چون گرد و به شکل
دایره است به ماهِ تمام (بدر) تشبیه شده است واز حیث مدامه در
صفا و
نورانیت به
خورشید .در واقع، خورشید و ماهِ تمام، بهترتیب،
استعاره از
ذات احدیت و
حقیقت محمدیه است.
همچنین در بارۀ
هلال در
شعر ابنفارض تفسیرهای گوناگونی شده است.
سیدعلی همدانی آن را حکایت از ساقی و استعاره از
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دانسته که ساقی شرابِ محبتِ ذوالجلال است و گفته است که نسبت علی علیهالسلام به
پیامبر همانند نسبت هلال ماه به ماهِ تمام است؛ اما جامی،
هلال را انگشتان ساقی و آن را استعاره از اسما و صفات ربوبی تلقی کرده و چرخیدن جام در دست ساقی را استعاره از تدبیر عالم از طریق اسما و صفات حق دانسته است
.
از دیگر مضامین عرفانی این
قصیده اشاره به بوی شراب است که به نظر شارحان از «محبتِ آثاری» و رسیدن از طریق آن به محبت ذاتی حکایت میکند.
خُم شرابِ مُهر شده نیز به مرشدان کامل دلالت دارد که برای بهرهمند شدن از
هدایت و تعالیم و فیض ایشان، باید با رعایت اصول
شرع و
تقوا ، مُهرِ موانع را از
دهان آنان برداشت.
همچنین مراد از تصاعدِ (بالا رفتنِ) شراب از میان خمها رسیدن نفوس کامل
اولیای خدا به
مقام فنا (در
محبت ) است، بدین معنی که
عارف محب، محبت و دیگر کمالات وجود (مانند علم و حیات و اراده) را به مقر اصلی و مستقر اولی آن، که حضرت احدیتِ جمع است برمیگرداند و هیچیک از آنها را به خود یا دیگر مظاهر جزئی و مقید نسبت نمیدهد.نیز ممکن است منظور این باشد که با صعود نفوس کاملان از عالم سفلا، به تبعیت صعود صفات
کمال ، دیگر کسی نظیر آنان پیدا نمیشود.
بهگزارش جامی
برخی معنای اخیر را انکار ولایت تلقی کردهاند؛ اما، همدانی
و جامی،
با رد چنین گمانی، منظور ابنفارض را نیافتن کاملان و عدم ظهور کمالات مذکور دانستهاند نه نفی
ولایت ، و
نابلسی علت بروز چنین امری را رغبت و اقبال به
دنیا و
شهوات آن و کوتاهی در امور
معنوی و روحانی برشمرده است.
خمریۀ ابنفارض از قصاید تأثیرگذار بر
ادبیات فارسی به شمار میآید،
چنانکه میتوان بسیاری از مضامین
خمریۀ ابنفارض را در اشعار فارسی بازیافت؛ از جمله در اشعار
عطار ،
مولوی ،
سعدی و
حافظ ابیاتی با مضامین مشابه مطلع
خمریه وجود دارد.
جامی، علاوه بر شرح
خمریۀ فارضیه، آن را در قالب
رباعی به
فارسی برگردانده و در دیوانخود نیز از ابیات نظیر
خمریه بهره برده است
اشعار عرفانی ابنفارض، به ویژه
قصیدۀ میمیۀ
خمریۀ وی، از دیرباز مورد توجه
عرفا و اصحاب ذوق بوده است، چنانکه شروح عرفانی و
ادبی متعددی به فارسی و عربی و
ترکی بر آن نوشتهاند.از مهمترین شروحی که با تکیه بر مفاهیم عرفانی بر آن نوشته شده، شرح سیدعلی همدانی (متوفی ۷۸۶)،
نورالدین عبدالرحمان جامی (متوفی ۸۹۸) و
عبدالغنی نابلسی (متوفی ۱۱۴۲) است.
شرح همدانی با عنوان
مشارب الاذواق ، شامل شرح ۳۲ بیت از ۴۱ بیت
خمریه و به زبان فارسی است.این اثر به کوشش
محمد خواجوی در ۱۳۶۲ ش در تهران چاپ شده است.
شرح جامی با عنوان لوامع شرح ۳۳ بیت از
خمریه به فارسی است.جامی هر بخش از گفتار خود را با عبارت «لامعه» آغاز کرده است.
وی در شرح
خمریه از شرح همدانی غافل نبوده است.
ایرج افشار این اثر جامی را، با عنوان
لوامع و لوایح به همراه دو اثر دیگر وی در ۱۳۶۰ ش در
تهران چاپ کرده است.
شرح صوفیانۀ نابلسی بر دیوان ابنفارض مشتمل بر شرح
خمریه در ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲ با عنوان کشفالسر الغامض فی شرح دیوان ابنفارض در
قاهره و در ۱۴۰۸/۱۹۸۸ با عنوان الصوفیه فی شعر ابنفارض در
بیروت منتشر شده است.
رشید بنغالب این شرح را قبلاً به همراه شرح ظاهری، با تکیه بر توضیح
الفاظ و ساختار ادبی، تألیف حسن بورینی (متوفی ۱۰۲۴) در ۱۲۷۹ چاپ سنگی کرده بود.
از دیگر شروح
خمریه عبارت است از: شرح
عزالدین محمود کاشی (متوفی ۷۳۵)،
داوود قیصری (متوفی ۷۵۱)،
صُنعُ اللّهبن شجاع کرمانی (
قرن نهم) به فارسی،
حکیمالدین ادریسبن مولانا حسامالدین بدلیسی (متوفی ۹۲۶)،
احمدبن سلیمانبن کمال پاشا (متوفی ۹۴۰)، محمدبن غَمْری بسط مرصفی (
متوفی ۹۶۶)، علاءالدینبن صدقه شامی (متوفی ۹۷۵)،
مولی علمشاه عبدالرحمانبن صاچْلی (متوفی ۹۸۷)،
اسماعیلبن احمد انقروی (متوفی ۱۰۲۴)،
قاضی صنعاللّهبن ابراهیم (متوفی بعد از ۱۰۵۰)،
عبدالتواب سُکَّری قُوصی شافعی ،
حسینبن احمدفتی صوفی تبریز ی با عنوان محبتالهیه،
محمدباقربن محمد کرهرودی سلطانآبادی (متوفی ۱۳۱۵) و
محمدبن ناصر حسینی گیلانی .
صلاحی عبداللّه افندی (متوفی ۱۱۷۲) نیز، بر پایۀ
لوامع جامی ،
خمریۀ ابنفارض را به
ترکی برگردانده است
همچنین از
خمریۀ ابنفارض دو تخمیس، یکی از عبدالقادربن محمود قادری و دیگری از
محمدرضا نحوی ، برجایمانده است
________________________________________
(۱) ابنفارض، دیوان، چاپ محمود توفیق، مصر.
(۲) آقابزرگ تهرانی، الذریعه.
(۳) اسماعیل پاشابن محمدامینبن میرسلیم، هدیهالعارفین، فیالذیل علی کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج ۱، بیروت، ۱۹۴۵.
(۴) جامی، دیوان اشعار، مقدمه و تصحیح اعلاخان افصحزاد، تهران، ۱۳۷۸.
(۵) جامی، لوامع و لوایح، چاپ ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰.
(۶) جامی، تائیة عبدالرحمان جامی، به انضمام شرح محمود قیصری، به اهتمام صادق خورشا، تهران، ۱۳۷۸.
(۷) جمیل سعید، تطورالخمریات فیالشعرالعربی منالجاهلیه ال ابونراس، با مقدمۀ احمد امین، قاهره، ۱۹۴۵.
(۸) حاجی خلیفه، کشفالظنون، ج ۲، تهران ۱۹۶۷/۱۳۸۷.
(۹) حافظ، دیوان، به اهتمام پرویز نائل خانلری، تهران، ۱۳۶۶.
(۱۰) ابناسحاق ابراهیم (رفیق ندیم)، قطبالسرور فی اوصاف
الخمور، تحقیق احمد جندی، بیجا.
(۱۱) زکی مبارک، التصوفالاسلامی فی الادب و الاخلاق، ج ۱، مصر، ۱۳۵۷ ه /۱۹۳۷ م.
(۱۲) سعدی، کلیات، چاپ محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۳.
(۱۳) عطار، دیوان اشعار، به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۶.
(۱۴) عمر فروخ، تاریخ الادبالعربی، ج ۳، بیروت، ۱۹۷۹.
(۱۵) عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین، ج ۹، بیروت.
(۱۶) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج ۳، اسلامآباد، ۱۳۶۳.
(۱۷) مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم، تصحیح و ترجمه رینولد الین نیکلسون، انتشارات سعاد، تهران، ۱۳۸۱.
(۱۸) عبدالغنی نابلسی و بورینی، کشفالسر الغامض فی شرح دیوان ابنفارض، چاپ سنگی.
(۱۹) عبدالغنی نابلسی، الصوفیه فی شعر ابیالفارض، تحقیق حامد الحاج عبود ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۲۰) رینولد ا نیکلسون، تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۴.
(۲۱) سید علی همدانی، مشارب الاذواق، به اهتمام محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خمریه ابنفارض »، شماره ۵۰۶۴.