خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابویعلی
خلیل
بن عبدالله
بن احمد،معروف به
خلیلی قزوینی، حافظ و
محدّث و شرححالنگار ایرانی
قرن چهارم و پنجم بود.
خاندان
خلیلی از خاندانهای مشهور در علوم، بهویژه در
علم حدیث ، بهشمار میآیند.
جد او،
ابوعبدالله احمدبن ابراهیم (متوفی ۳۲۷)، از محدّثان مشهور بود و در قزوین از
ابنماجه قزوینی ، صاحب سنن، حدیث شنیده و مسند او را نوشته بود.
دو عموی او محمد و ابراهیم، پدرش عبدالله و برادرش
اسماعیل
بن عبدالله از محدّثان قزوین بودند.
تاریخ ولادت
خلیلی را
سال ۳۶۷ دانستهاند، باتوجه به سخن او
که اولین
استاد خود را
ابنماک مزکّی قزوینی (متوفی ۳۷۲) ذکر کرده و کمترین سن برای صحت تحمل حدیث پنج سال بوده است.
ذهبی
نیز نوشته که او هنگام وفات در ۴۴۶، هشتاد سال داشته است.
خلیلی برای شنیدن حدیث به شهرهای گوناگونی
سفر کرد.
نخستین سفر او به
نیشابور و برای بهرهگیری از درس
ابوعبدالله حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵) بود و بعدها او را به نیکی و دانش بسیار ستود.
او در این سفر از مشایخ حدیثی دیگری، چون
ابوالحسین احمدبن محمد خفاف نیشابوری و
ابوبکر محمدبن احمدبن عَبدوس مُزَکَّی ، نیز
حدیث شنید.
مشایخ اجازه و استادان
خلیلی، علاوه بر پدرش که مطالبی از او نقل کرده است،
ابوالحسن علیبن عمر دارقُطنی ،
ابوسعید قاسمبن علقمه شروطی ابهری ابوسعید قاسمبن علقمه شُرُوطی ابهری ، و
ابوطاهر محمدبن عبدالرحمان المُخَلِّص بودند.
افزون بر فرزندش
ابوزید واقد و
اسماعیلبن عبدالجباربن ماکی ،
ابوبکربن لال همدانی (متوفی ۳۹۸) نیز، با اینکه از شیوخ و استادانش به شمار میآمده، از او
حدیث شنیده است.
ا
بنماکولا نیز از او
اجازه نقل
روایت گرفته است.
ماکولاماکولا
محدّثان،
خلیلی را
موثق دانسته و او را با اوصافی چون
امام ، حافظ، آشنا به
علل حدیث و رجال ،
کثیرالجمع و الروایة و
عالیالاسناد ستودهاند.
شرححال نگاران،
خلیلی را قاضی نیز دانستهاند ولی در این باره توضیح بیشتری ندادهاند.
خلیلی در اواخر ۴۴۶ در قزوین از
دنیا رفت.
مشهورترین اثر
خلیلی،
الارشاد فی معرفة علماء الحدیث است.
ذهبی
،
صفدی
و
سیوطی
با عنوان
الارشاد فی معرفة المحدثین و متأخران مانند
حاجیخلیفه ،
کتانی
و
بروکلمان از آن با عنوان
الارشاد فی علماء البلاد یاد کردهاند.
اصل این کتاب در دست نیست و آنچه از آن باقی مانده منتخبی است که
ابوطاهر احمدبن محمد اصفهانی مشهور به حافظ سِلَفی (متوفی ۵۷۶) آن را برای تدریس و القا بر شاگردانش تهیه کرده و شاگردش، ا
بوالمکارم مفضلبن علیبن مفرج مقدسی ، در ۵۷۲ آن را نزد
سلفی به قرائت آموخته است.
سلفی نیز کتاب را از روی نسخهای کهن نزد استادش،
اسماعیلبن عبدالجبار قزوینی ، که شاگرد
خلیلی بوده، در سال ۵۰۱ در قزوین خوانده است.
ذهبی
نیز منتخب سلفی را در دست داشته و ظاهراً اصل این کتاب را ندیده است.
علاوه بر
حافظ سلفی ،
زینالدین ابوالعدل قاسمابن قُطلُوبُغا (متوفی ۸۷۹)، محدّث و
مورخ و
فقیه
حنفی ، نیز این کتاب را به ترتیب حروف الفبا مرتب کرده است، که ظاهراً در دست نیست.
خلیلی هدف خود را از تألیف
الارشاد ، نوشتن کتابی دربارۀ محدّثان و راویان مشهور به ترتیب شهرها و تبیین سخن بزرگان
علم حدیث و
رجال دربارۀ
جرح و
تعدیل و
توثیق افراد بیان کرده است.
برای این منظور، وی در الارشاد به
تابعین و
اتباع آنان و محدّثان پس از آنان پرداخته ولی
صحابه را در این کتاب نیاورده و وعده داده است که کتابی در
طبقات صحابه تألیف خواهد کرد.
او
الارشاد را با بحث دربارۀ
اقسام حدیث ،
العلة (
حدیث
معیوب ) و
معرفةالشاذ آغاز کرده و اولین شهری که به معرفی محدّثان و راویان آن پرداخته
مدینه است و در ذیل آن به شیوخ و شاگردان م
الکبن انس و نیز نحوۀ شکلگیری و گسترش
مذهب
مالکی اشاره کرده است.
وی پس از مدینه به راویان
مکه
و سپس
شام و
مصر و دیگر شهرها پرداخته است.
محدّثان به این کتاب بسیار توجه داشته و به آن استناد میکردهاند
با اینهمه،
ذهبی این کتاب را، به سبب اشتباهات فراوان آن، نقد کرده است.
این کتاب با تحقیق محمدسعیدبن عمر ادریس، در ۱۴۰۹/۱۹۸۹ در ریاض منتشر شده است.
دیگر آثار
خلیلی عبارتاند از: ۱)
فضائل قزوین ، که
رافعی
از آن نام برده و احادیثی نیز از آن نقل کرده است. ۲)
تاریخ قزوین ، که رافعی
از آن با عنوان تاریخ قزوین و فضائلها یاد کرده، که ظاهراً غیر از فضائل قزوین، و شامل شرححال محدّثان و عالمان قزوین بوده، ولی رافعی
آن را در ذکر متقدمان، وافی ندانسته است.
احتمالاً سخن
حاکم نیشابوری ، استاد
خلیلی، دربارۀ اقدام محدّثان به تدوین تاریخ شهرهای خود و نیز مطالعۀ تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری
سبب شده است که
خلیلی این کتاب را تألیف کند.
مزّی
و
ابنحجر عسقلانی از این کتاب نام برده و از آن نقل قول کردهاند. ۳)
طبقات الصحابة ، که در مقدمة
الارشاد از تصمیم خود برای نوشتن آن سخن گفته است. ۴) کتاب مشیخة، دربارة مشایخ حدیثی که آنها را دیده و از آنها حدیث شنیده است یا به او اجازۀ نقل حدیث دادهاند گرچه آنها را ندیده بوده.
۵)
مشایخ ابنسلمه قطان ، که
ذهبی
آن را در شمار تألیفات
خلیلی آورده است. ۶)
جزء فی طرق حدیث الاعمی الذی سقط فی البئر ، که
ابنحجر عسقلانی از آن در
التلخیص الحبیر یاد نموده و آن را محمد اسحاق محمدابراهیم تصحیح و چاپ کرده است (ریاض ۱۴۲۰). ۷)
فوائد فی الحدیث ، که رافعی
و ابنحجر عسقلانی در
تغلیق التعلیق
از آن یاد کردهاند.
(۱) علی
بن هبةالله ابنماکولا، اکمال الکمال، حیدرآباد دکن ۱۳۸۱.
(۲) محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۳) محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء.
(۴) عبدالکریم
بن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
(۵) ابویعلی
خلیل
بن عبدالله
خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۶) ابویعلی
خلیل
بن عبدالله
خلیلی، جزء من حدیث و فوائد
الخلیلی، چاپ محمداسحاق محمدابراهیم، در مجلةالاحمدیة (ظاهراً ریاض) شماره سوم محرم ۱۴۲۰.
(۷) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تغلیق التعلیق علی صحیح البخاری، چاپ سعید عبدالرحمن موسی القزقی، بیروت ـ عمان، ۱۴۰۵.
(۸) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، بیروت، ۱۳۹۰.
(۹) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، چاپ سیدعبدالله هاشم الیمانی المدنی، مدینه منوره، ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۱۰) حاجیخلیفه، کشفالظنون.
(۱۱) جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۲)
خلیل
بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات.
(۱۳) محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰ م.
(۱۴) ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب.
(۱۵) عبدالرحمان سیوطی، طبقاتالحفاظ، چاپ علیمحمد عمر، قاهره ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۱۶) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۸۴.
(۱۷) علی
بن سلیمان یافعی، مرآةالجنان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خلیلی قزوینی»، شماره۵۰۷۰.