خلیل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خلیل: (اللَّهُ اِبْراهیمَ خَلیلًا) «خلیل» ممکن است از مادّه
«خُلَّت» (بر وزن حجت) به معنای «دوستی» بوده باشد و یا از مادّه
«خَلَّت» (بر وزن ضربت) به معنای «نیاز و احتیاج».
در این که کدام یک از این دو معنا به مفهوم
آیه فوق نزدیکتر است، در میان مفسران گفتگو است: جمعی معتقدند که معنای دوم نزدیکتر به حقیقت آیه میباشد؛ زیرا «ابراهیم» (علیهالسّلام) به خوبی احساس میکرد در همه چیز بدون استثناء نیازمند به پروردگار است.
ولی از آنجا که آیه فوق میگوید:
خداوند این مقام را به
ابراهیم (علیهالسّلام) داد؛ استفاده میشود که منظور همان معنای دوستی است؛ زیرا اگر بگوئیم خداوند ابراهیم (علیهالسّلام) را به عنوان دوست خود انتخاب کرد بسیار مناسب به نظر میرسد، تا این که بگوئیم خداوند ابراهیم (علیهالسّلام) را نیازمند خود انتخاب کرد.
«خلیل» به دوست خاص و صمیمی نیز گفته میشود که
انسان او را مشاور خود قرار میدهد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
خلیل:
(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (
دین و آيين چه كسى بهتر از آن كس است كه خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد، و از
آیین ابراهیم كه ايمانى خالص و پاك داشت پيروى كند؟! و خدا ابراهيم را به دوستى انتخاب كرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: به همين جهت است كه خداى سبحان ابراهيم (ع) را كه اولين كسى است كه وجه خود را در حالى كه نيكوكار بود تسليم خداى تعالى نموده، ملت حنفيت را پيروى كرد، خليل خودگرفت.
ليكن اين را هم اضافه كنيم كه كسى خيال نكند خليل خدا بودن مانند خلت و دوستى دائر در بين مردم و حاكم در ميان آنان است، نه، هرگز، زيرا دوستى در بين مردم تنها دائر مدار حق نيست، گاهى دوستىها بر سر
حق است و گاهى بر سر باطل و همين قسم دوستى است كه منشا شده فسادهايى از قبيل جزافگويىها و زورگويىها در بين بشر راه بيابد و اما خداى سبحان مالكى است غير مملوك و محيطى است كه كسى به او احاطه ندارد به خلاف مولىهاى بشر و رؤسا و پادشاهان كه از بردگان و رعايا و زير دستان خود مالك هيچ چيزى نيستند و اگر چيزى از آنان را مالك شوند در مقابل چيزى از خود در مقابل آن مىدهند و اگر نسبت به بعضىها قاهر و غالب و حاكم مىشوند، يك تنه حكومت نمىكنند بلكه به وسيله بعضى ديگر اين قهر و غلبه را به دست مىآورند، اگر نسبت به بعضى
ظلم مىكنند با كمك بعضى ديگر است و به همين جهت اگر روزى اراده همين كمككاران، مخالف اراده او شود، او را از رياست و سلطنت مىاندازند، ديگر نمىتوانند در مقام خود ثابت بمانند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا) (اى واى بر من، كاش فلان شخص گمراه را به دوستى انتخاب نكرده بودم!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معناى آيه اين است كه
(يا ويلتى) يعنى واى كه هلاك شدم
(ليتنى لم اتخذ فلانا) يعنى اى كاش فلانى را، كه دوست خود گرفتم و با مشورت او كار كردم و سخنانش را شنيدم و تقليدش كردم، دوست نمىگرفتم.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خلیل»، ص۲۱۳.