• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خلفای راشدین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خلفای راشدین، خلفای اربعه یا خلفای چهارگانه، عنوان چهار شخصی است که پس از وفات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خلافت رسیدند. خلفای راشدین به ترتیب عبارتند از: ابوبکر، عمر، عثمان و علی (علیه‌السّلام).
راشد به معنای هدایت شده است و به اعتقاد اهل‌سنت، سبب اطلاق این عنوان به این چهار خلیفه آن بوده که در دوره آنان، یعنی دوران طلایی صدر اسلام، ایمان و عدالت و فضائل اسلامی شکوفا گردید و از این‌رو به آن‌ها عنوان راشدین داده شد تا از خلفای ناپاک و دنیادوست بنی‌امیه که پس از آن‌ها روی کار آمدند، متمایز باشند.
[۳] Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۲، Edinburgh ۲۰۰۴.
در این مقاله، شاخص‌های اصلی سیاسی دوران پس از وفات پیامبر اکرم تا آغاز خلافت اموی به اجمال بررسی می‌شود.



خلفای راشدین، عنوانی برای نخستین جانشینان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. راشد به معنای هدایت شده و خلفای راشدین به ترتیب عبارت‌اند از ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی. بیشتر نویسندگان معاصر نیز در ذکر خلفای راشدین فقط از چهار خلیفه اول نام می‌برند.
[۶] حسن ابراهیم حسن، تاریخ‌ الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج۱، ص۲۰۳-۲۷۴، ج۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت بی‌تا.
[۷] Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۱-۲، Edinburgh ۲۰۰۴.
ظاهرا سبب اطلاق این عنوان به این چهار خلیفه آن بوده که در دوره آنان، یعنی دوران طلایی صدر اسلام، ایمان و عدالت و فضائل اسلامی شکوفا گردید و از این‌رو به آن‌ها عنوان راشدین داده شد تا از خلفای ناپاک و دنیادوست بنی‌امیه که پس از آن‌ها روی کار آمدند، متمایز باشند.
[۸] Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۲، Edinburgh ۲۰۰۴.



بر این اساس و طبق توالی زمان، برخی مورخان متقدم از امام حسن (علیه‌السّلام) که دوران خلافت وی کمتر از ده ماه بود- نیز در زمره خلفای راشدین یاد کرده‌اند، از جمله مسعودی
[۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۴.
روایتی از پیامبر نقل کرده است که فرمود «پس از من سی سال خلافت خواهد بود». او دوره جانشینان پیامبر را از آغاز خلافت ابوبکر تا پایان خلافت امام حسن سی سال تمام دانسته است. بنابه نقل ابن‌بابویه
[۱۰] ابن‌بابویه، محمد علی، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۶۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، سعد بن عبداللّه اشعری (متوفی ۳۰۱) را، به این حدیثِ مقبول نزد معتقدان به مکتب خلافت راهنمایی کرده و توضیح داده است که مراد آنان از این حدیث، دوران خلافت چهار خلیفه نخست است.

بعضی نیز عمر بن عبدالعزیز، هشتمین خلیفه اموی (حک: ۹۹-۱۰۱)، را پنجمین نفر از خلفای راشدین ذکر کرده‌اند.
[۱۱] ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الانتقاء فی فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، چاپ عبدالفتاح ابوغُدّه، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
به نظر می‌رسد مستند عنوان «خلفای راشدین»، حدیث دیگری است منسوب به پیامبر اکرم که با‌ اندک تفاوتی در مجامع حدیثی اهل‌سنّت نقل شده است. پس از آن، محدّثان و نویسندگان اهل‌سنّت این عنوان عام را بر چهار خلیفه نخست اطلاق کرده‌اند که به گفته آنان، به سنّت پیامبر اقتدا و آن را حفظ نموده‌اند.
[۱۹] ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الانتقاء فی فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۶، چاپ عبدالفتاح ابوغُدّه، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
پاره‌ای از محققان درباره این حدیث بحث کرده و آن را ساختگی دانسته‌اند. همچنین، گفته شده است که عثمانیّه (هواخواهان عثمان و دودمان اموی) عنوان خلفای راشدین را درباره نخستین جانشینان پیامبر به کار می‌بردند.
[۲۳] مدرسی طباطبائی، حسین، مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ج۱، ص۱۴۱، ۱۳۷۴ش.
با این همه، در متون حدیثی شیعه، گاهی همین عنوان برای ائمه دوازده‌گانه شیعه به کار رفته است.
[۲۴] ابن‌بابویه، علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.



پس از وفات پیامبر، انصار و مهاجران در سقیفه بنی‌ساعده در مدینه اجتماع کردند و به دنبال منازعه‌ای که بر سر جانشینی آن حضرت، میان انصار با یکدیگر و بین آنان و مهاجران درگرفت، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت شد. این بیعت که در زمانِ غیبتِ بیشتر اصحاب پیامبر صورت گرفت و به بیعت سقیفه معروف شد.
[۳۳] حسن ابراهیم حسن، تاریخ‌الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج۱، ص۲۰۵، ج۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت بی‌تا.



بنابر اعتقاد متکلمان اهل سنّت، اجماع اهل حل‌ و عقد و بنیاد مشروعیت خلافت ابوبکر تلقی شد.
[۳۴] عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، قسم ۱، ص۲۵۹ به بعد، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، قاهره، بی‌تا.
هر چند امام علی (علیه‌السّلام) و بنی‌هاشم و طرفداران حضرت علی، از جمله گروهی از مهاجران و انصار، که به نخستین شیعیان مشهور شدند، با استناد به نصّ رسول‌اکرم بر جانشینی علی (علیه‌السّلام) و قرابت او با پیامبر و سبقت او در اسلام، مدتی از بیعت خودداری کردند.
[۳۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۴۳.
نخستین اقدام ابوبکر گسیل کردن لشکر اُسامة‌ بن زید به سوی شام بود که پیامبر در واپسین روزهای حیات خود تصمیم به آن گرفته بود، اما برخی اصحاب، با عذرهای شخصی و به بهانه نوجوانی اسامه و بیماری پیامبر اکرم از پیوستن به سپاه اسامه خودداری نمودند و با وجود دستور اکید و اعتراض شدید پیامبر، اعزام سپاه را به تاخیر‌ انداختند.

پس از آن، دوران خلافت ابوبکر به جنگ با اهل ردّه (مرتدان) در نواحی نَجد، بحرین، عمان و یمن سپری شد و سپس فتوحات در خارج از مرزهای جزیرة‌العرب آغاز گردید. از این زمان به بعد، خلیفه وظیفه فرمانده نیروی نظامی را نیز به عهده گرفت. ابوبکر پس از دو سال و چند ماه خلافت (۱۱-۱۳)، در هنگام مرگ با نوشتن وصیت‌نامه‌ای عمر را جانشین خود کرد و با این کار شیوه سقیفه را سرمشق قرار نداد و روش استخلاف (تعیین خلیفه) را به کار گرفت.
[۴۶] ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۸-۱۹، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۷] اصفهانی، فضل‌اللّه‌ بن روزبهان، سلوک الملوک، ج۱، ص۸۰، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۲ش.



انتخاب عمر اگرچه با انتقاد و نگرانی برخی از صحابه مواجه گردید،
[۴۸] ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۲۰، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
اما در مجموع آرام و بی‌سروصدا پذیرفته شد. عمر قدرت بیش از‌اندازه اشراف جاهلی مکه را محدود کرد.
[۵۰] Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۵۸, Cambridge ۱۹۹۷.
چون عرب احترام خاصی نزد عمر داشت، نخستین اقدام او آزاد کردن اسیران عرب جنگ‌های ردّه بود. اقدام دیگر او، عزل خالد بن ولید از سمت فرماندهی سپاه شام و نصب ابوعبیدة‌ بن جراح به جای او بود. پنج ماه پس از خلافت عمر، در ذیقعده سال ۱۳، فتوحات مسلمانان در شام، به فرماندهی ابوعبیده، ادامه یافت و با تصرف اردن، دمشق، حمص، حلب، فلسطین و بیت‌المقدس، سرزمین شام به قلمرو دولت مدینه پیوست. پس از آن، فتوحات در سمت مشرق و قلمرو پادشاهی ساسانیان صورت گرفت و طی جنگهای جسر، قادسیه، جلولاء و نهاوند، حکومت ساسانی منقرض شد.
[۶۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۵۰-۶۴.
[۶۱] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۶۶-۶۸.

قلمرو دولت اسلامی در دوره ده ساله خلافت عمر (۱۳-۲۳) گسترش چشمگیری یافت. علاوه بر آن، عمر برای اداره امور سرزمین‌های اسلامی دست به یک سلسله اقدامات و اصلاحات اساسی زد، از جمله وضع تاریخ هجری قمری در سال ۱۶، تاسیس بیت‌المال و تدوین دفاتر مالیاتی در سال ۲۰، بنای شهرهای کوفه و بصره در عراق
[۶۷] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۶۴.
و فسطاط در مصر. عمر اصل و اولویت در پرداخت مستمری به مسلمانان را بر سابقه اسلام آوردن آنان، شرکت در غزوه بدر و نیز خویشی با پیامبر اکرم و اصل و نسب قبیله‌ای قرار داد.

عمر نخستین خلیفه مسلمان بود که به قتل رسید. وی پیش از مرگ، امر جانشینی را به شورایی شش نفره از مهاجران اولیه، از جمله علی (علیه‌السّلام) و عثمان‌بن عَفّان سپرد و رای نهایی را در صورت عدم‌ توافق شورا در اختیار عبدالرحمان‌ بن عوف قرار داد که به منزله کاهش زمینه انتخاب علی‌بن ابی‌طالب بود، از طرفی چون علی‌بن ابی‌طالب تصریح کرد که فقط براساس کتاب خدا و سنّت پیامبر حکومت خواهد کرد، سه تن از اعضای شورا که از یکدیگر جانبداری می‌کردند، به او رای ندادند و آنگاه عثمان که شرط تبعیت از کتاب خدا و سنّت پیامبر و روش شَیْخَیْن (ابوبکر و عمر) را پذیرفت، به خلافت رسید.
[۷۱] ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، او، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۶، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

به نظر فیلیپ حِتّی،
[۷۵] Philip Kh (ri Hitti، History of the Arabs), p۱۷۸-۱۷۹, London ۱۹۷۷.
انتخاب شش نفر از معتبرترین و سالخورده‌ترین صحابیان از سوی عمر نشان می‌دهد که‌ اندیشه قدیم عرب درباره انتخاب پیشوا، بر اصل حکومت موروثی غلبه یافته بود. به هر روی انتخاب از طریق شورای منصوب، سومین روش انتخاب خلیفه و اعطای مشروعیت به وی بود. به نظر فضل‌اللّه‌ بن روزبهان،
[۷۶] اصفهانی، فضل‌اللّه‌ بن روزبهان، سلوک الملوک، ج۱، ص۸۱، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۲ش.
شیوه توسل به شورا مشابهت بسیاری با شیوه استخلاف دارد. با این تفاوت که در نظریه استخلاف، مستخلَف مشخص است، ولی در نظریه شورا مشخص نیست و محدود به اعضای شوراست.

۶.۱ - تقسیم دوران خلافت

دوران دوازده ساله خلافت عثمان (۲۳-۳۵) به دو دوره متمایز تقسیم می‌شود. گفته شده است وی در شش سال نخست به شیوه دو خلیفه پیشین عمل می‌کرد و مردم به روش او ایرادی نمی‌گرفتند. در این دوره، مردم حتی او را بیش‌تر از عمر دوست داشتند، زیرا عمر در کارها سختگیر بود، اما عثمان نرم‌خو و مهربان بود. در دوره دوم، عثمان به امور بی‌اعتنا شد و خویشان و نزدیکان خود را در کارها گماشت و نزدیکانش بر او مسلط شدند،
[۷۷] بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۴، چاپ محمود فردوس‌عظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
اما واقعیت این است که خویشاوندگرایی عثمان از همان آغاز آشکار بود و پنج سال پس از این‌که به خلافت رسید، تمام ولایات مهم منحصرآ در دست خویشاوندانش بود.
[۷۸] Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۶-۸۷, Cambridge ۱۹۹۷.


۶.۲ - قتل عثمان

عثمان حق خود می‌دانست که از قدرت و ثروت خلافت بنا به میل خویش و آزادانه استفاده کند و از هرگونه اعتراض به رفتار خود از سوی هر کسی، به شدت رنجیده‌خاطر می‌شد.
[۷۹] Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۱, Cambridge ۱۹۹۷.
به طوری‌که با افزایش حمایت خلیفه از بنی‌امیه و نادیده گرفتن روش خلیفه دوم در نظارت بر درآمدهای بزرگ، تجمل‌گرایی و اسراف و تبذیر در جامعه اسلامی رواج یافت.
[۸۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۷۶-۷۷.
همچنین تلاش عثمان در تبدیل زمین‌های عمومی به اموال خالصه، گام بزرگی بود برای تبدیل خلافت به پادشاهی.
[۸۱] Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۵, Cambridge ۱۹۹۷.
طولی نکشید که بر اثر سوءسیاست عثمان، بدرفتاری‌های او با برخی از صحابه نخستین، خودکامگی و ستمکاری عاملانش در ولایات، و ترویج پاره‌ای بدعت‌ها که با قرآن و سنّت پیامبر ناسازگار بود، اعتراض‌های شدیدی بروز کرد که تبدیل به شورش و انقلاب بر ضد وی گردید و نهایتآ به کشته شدن او منجر شد.

پس از کشته شدن عثمان، مسلمانان با علی (علیه‌السّلام) بیعت کردند که برخلاف سه خلیفه قبل، همه حاضران در مدینه در آن شرکت کردند.
[۸۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۸۷-۹۰.
[۸۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۹۳.
امام علی در آغاز مورد حمایت انصار مدینه، و کوفیان و مصریانی که در قتل عثمان شرکت کرده بودند، و گروهی از مهاجران قرار گرفت و برای مدتی از حمایت رؤسای قبایل بزرگ نیز برخوردار بود. امام علی فتوحات را، که در دوره سه خلیفه نخست پیوسته برقرار بود، ادامه نداد و برنامه خلافت خود را استقرار مجدد نظام سیاسی و اصلاح وضع اجتماعی و ساختار حقوقی اعلام نمود.
[۸۶] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۲۶، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.
نخستین اقدام امام برکنار کردن کارگزاران عثمان و گماردن حکام وظیفه‌شناس و لایق و بازگرداندن حقوق تضییع‌شده و قَطایع (زمینهای اقطاع داده شده) عثمان به بیت‌المال بود.
[۸۹] ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت بی‌تا.
[۹۰] خریسات، محمد عبدالقادر، «القطائع فی صدرالاسلام: عصر الرسول و الخلفاء الراشدین»، ج۱، ص۸۱-۸۵.



جنگ و کشمکش داخلی مسلمانان که در اواخر دوره خلافت عثمان شروع شد، در تمام دوران خلافت امام علی ادامه یافت و سه جنگ سنگین را بر آن حضرت تحمیل کرد. خاستگاه این جنگها متفاوت بود.

۸.۱ - جنگ جمل

جنگ اول به رهبری طلحه و زبیر و عایشه، همسر پیامبر، به راه افتاد و ویژگی مهم آن طمع‌ورزی و بیعت شکنی بود امام علی پس از شکست خوردن سران این جنگ، مرکز خلافت را از مدینه به کوفه منتقل کرد.

۸.۲ - جنگ صفین

جنگ دوم، معروف به جنگ صِفّین، به رهبری معاویه آغاز شد که از زمان خلیفه دوم والی شام بود و با تزویر و حق‌ستیزی و به بهانه خون‌خواهی عثمان، از اطاعت امام علی و بیعت با آن حضرت سر باز زد.
[۹۱] ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۴۸-۴۹، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
این جنگ چند ماه به طول انجامید و سرانجام، در اوضاعی که شکست قطعی معاویه نزدیک بود، کار به تحکیم انجامید که موضوع آن داوری درباره قتل عثمان و خون‌خواهی او بود، اما با فریبکاری عمرو بن عاص، نماینده معاویه، حَکَمین (عمروبن عاص و ابوموسی اشعری) رای به عزل علی (علیه‌السّلام) دادند.

۸.۳ - جنگ نهروان

اگرچه امام علی با این رای که خارج از حیطه داوری آن دو بود مخالفت کرد، اما نتیجه‌ای نداشت. پس از آن، بعضی از افراد سپاه امام علی که در تاریخ به خوارج مشهورند، از سپاه امام جدا شدند و با تصمیم علی (علیه‌السّلام) مبنی بر پذیرش حکمیت که خود آنان در پذیرش آن اصرار داشتند، به مخالفت برخاستند و درنتیجه جهل و کج فهمی آنان، جنگ سوم به نام جنگ نهروان شکل گرفت. به عقیده مونتگمری وات
[۹۴] William Montgomery Watt، Islamic philosophy and theology, p۳ Edinburgh ۱۹۸۷.
بررسی بحران‌ها و قیام‌های دوران خلافت امام علی ثابت می‌کند که این قیام‌ها صرفا معلول مخالفت با حکومت او نبوده، بلکه از برخی ویژگی‌های عام ناشی شده، که از مهم‌ترین آن‌ها روحیه بادیه‌نشینی برخی اعراب و احساس ناراحتی و ناامنی، در نتیجه تغییرات سریع و ناگهانی، بوده است.
[۹۵] عطیه، حامد، «الانحرافات الاربعة: متی و کیف ولماذا اضعنا الطریق؟»، ج۱، ص۹۶-۱۰۰، المنهاج، ش ۱۶، شتاء ۱۴۲۰.



سرانجام با شهادت علی (علیه‌السّلام) در رمضان سال ۴۰ به دست خوارج، چهارمین خلیفه پیامبر نیز مانند دو خلیفه پیشین کشته شد و کوفیان پس از آن با حسن‌ بن علی (علیه‌السّلام) بیعت کردند.
[۹۸] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۱.
حکومت کوتاه امام حسن را باید ادامه حکومت امام علی دانست، چرا که اولا خلافت او با بیعت مردم استوار گردید و ثانیآ او شرط بیعت خود را عمل به کتاب و سنّت پیامبر قرار داد. مهم‌ترین برنامه امام حسن، همچون پدر بزرگوارش، مقابله با معاویه بود. امام به تجهیز سپاه پرداخت، اما معاویه با فشار نظامی و توزیع ثروت‌های بسیار در میان طرفداران خود و نیز سپاهیان امام حسن (علیه‌السّلام)، به مقابله با امام پرداخت، به گونه‌ای که رویارویی نظامی امام با قوای معاویه، دشوار شد و امام که می‌دانست این نبرد، جز شکست حاصلی نخواهد داشت، ناگزیر با معاویه صلح کرد و زمام خلافت را به وی سپرد. با این صلح، دوران سی‌ساله خلافت پایان یافت و از آن پس نظام خلافت، در قالب حکومت موروثی دنیوی، شبیه پادشاهی، استمرار یافت
[۱۰۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۴.
[۱۰۳] سیوطی، عبدالرحمن بن ‌ابی‌بکر، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۹، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹.



(۱) ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت بی‌تا.
(۲) ابن‌ابی‌زید، عبدالسمیع، رسالة ابن‌ابی‌زید القیروانی، چاپ صالح عبدالسمیع آبی ازهری، بیروت بی‌تا.
(۳) ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۶/ ۱۹۶۵-۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹-۱۴۰۲/ ۱۹۷۹-۱۹۸۲.
(۴) ابن‌اثیر، مبارک‌بن محمد، النهایة فی غریب‌الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهراحمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
(۵) ابن‌بابویه، علی بن حسین، کمال‌الدین و تمام النعمة، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۶) ابنخُزیمه، ابوبکر، صحیح ابنخُزیمة، چاپ محمد مصطفی اعظمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷) ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الانتقاء فی فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء: مالک‌بن انس الاصبحی المدنی و ابن ادریس‌الشافعی‌المطلبی و ابی‌حنیفة النعمان‌بن ثابت الکوفی، چاپ عبدالفتاح ابوغُدّه، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۸) ابن‌فَرّاء، ابویعلی، الاحکام السلطانیة، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۹) ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۰) ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
(۱۲) ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب.
(۱۳) ابن‌هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶، چاپ افست بیروت بی‌تا.
(۱۴) ابن‌حنبل، احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بی‌تا.
(۱۵) امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۸، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۶) بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس‌عظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
(۱۷) بلاذری، احمدبن یحیی، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
(۱۸) عطیه، حامد، «الانحرافات الاربعة: متی و کیف ولماذا اضعنا الطریق؟»، المنهاج، ش ۱۶ (شتاء ۱۴۲۰).
(۱۹) حسن ابراهیم حسن، تاریخ‌الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت بی‌تا.
(۲۰) حسینی میلانی، علی، رسالة فی حدیث «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین»، قم ۱۴۱۸.
(۲۱) دارمی، عبداللّه‌ بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، چاپ محمداحمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.
(۲۲) سیوطی، عبدالرحمن بن ‌ابی‌بکر، تاریخ‌الخلفاء، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹.
(۲۳) شریف‌رضی، محمدبن حسین، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، قاهره ۱۹۶۸، چاپ افست قم بی‌تا.
(۲۴) طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت).
(۲۵) عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، تهران ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
(۲۶) امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۷) اصفهانی، فضل‌اللّه‌ بن روزبهان، سلوک الملوک، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۸) عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، قاهره، بی‌تا.
(۲۹) قلقشندی، احمد بن علی، مآثرالانافة فی معالم الخلافة، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۸۵.
(۳۰) ماوردی، علی ‌بن محمد، کتاب الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، چاپ احمد مبارک بغدادی، کویت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۳۱) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار.
(۳۲) خریسات، محمد عبدالقادر، «القطائع فی صدرالاسلام: عصر الرسول و الخلفاء الراشدین»، دراسات تاریخیة، ش ۲۷ و ۲۸ (ایلول -کانون الاول ۱۹۸۷).
(۳۳) مدرسی طباطبائی، حسین، مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه‌هاشم ایزدپناه، نیوجرسی ۱۳۷۴ش.
(۳۴) مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت).
(۳۵) واقدی، محمد بن عمر، کتاب‌المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره بی‌تا.
(۳۶) یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی.
(۳۷) Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، Edinburgh ۲۰۰۴.
(۳۸) Philip Kh (ri Hitti، History of the Arabs، London ۱۹۷۷.
(۳۹) Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate)، Cambridge ۱۹۹۷.
(۴۰) William Montgomery Watt، Islamic philosophy and theology، Edinburgh ۱۹۸۷.


۱. ر.ک:ابن‌اثیر، مبارک‌ بن محمد، النهایة فی غریب‌الحدیث و الاثر، ج۲، ص۲۲۵.    
۲. ر.ک:ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل «رشد».    
۳. Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۲، Edinburgh ۲۰۰۴.
۴. ر.ک:ابن‌اثیر، مبارک‌ بن محمد، النهایة فی غریب‌الحدیث و الاثر، ج۲، ص۲۲۵.    
۵. ر.ک:ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل «رشد».    
۶. حسن ابراهیم حسن، تاریخ‌ الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج۱، ص۲۰۳-۲۷۴، ج۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت بی‌تا.
۷. Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۱-۲، Edinburgh ۲۰۰۴.
۸. Clifford Edmund Bosworth، The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual، p۲، Edinburgh ۲۰۰۴.
۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۴.
۱۰. ابن‌بابویه، محمد علی، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۶۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۱۱. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الانتقاء فی فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، چاپ عبدالفتاح ابوغُدّه، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۱۲. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۱، ص۱۷۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۱۳. ابن‌حنبل، احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۲.    
۱۴. دارمی، عبداللّه‌ بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، ج۱، ص۴۵، چاپ محمداحمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.    
۱۵. ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجة، ج۱، ص۱۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴، چاپ افست بیروت، بی‌تا.    
۱۶. شریف‌رضی، محمدبن حسین، المجازات النبویة، ج۱، ص۱۷۴، چاپ طه محمد زینی، قاهره ۱۹۶۸، چاپ افست قم بی‌تا.    
۱۷. ابنخُزیمه، ابوبکر، صحیح ابنخُزیمة، ج۴، ص۳۲۵، چاپ محمد مصطفی اعظمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۱۸. ابن‌ابی‌زید، عبدالسمیع، رسالة ابن‌ابی‌زید القیروانی، ج۱، ص۲۳، چاپ صالح عبدالسمیع آبی ازهری، بیروت بی‌تا.    
۱۹. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الانتقاء فی فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۶، چاپ عبدالفتاح ابوغُدّه، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۲۰. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۸، ص۲۰۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.    
۲۱. عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۵، تهران ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.    
۲۲. حسینی میلانی، علی، رسالة فی حدیث «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین»، ج۱، ص۵-۶۰، قم ۱۴۱۸.    
۲۳. مدرسی طباطبائی، حسین، مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ج۱، ص۱۴۱، ۱۳۷۴ش.
۲۴. ابن‌بابویه، علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۷۴.    
۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۰۸.    
۲۷. ابن‌هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۵۸.    
۲۸. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۹.    
۲۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۳۰. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۱۸-۲۲۲.    
۳۱. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.    
۳۲. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۳۲۵-۳۲۶، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۶/ ۱۹۶۵-۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹-۱۴۰۲/ ۱۹۷۹-۱۹۸۲.    
۳۳. حسن ابراهیم حسن، تاریخ‌الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج۱، ص۲۰۵، ج۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت بی‌تا.
۳۴. عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، قسم ۱، ص۲۵۹ به بعد، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، قاهره، بی‌تا.
۳۵. ماوردی، علی ‌بن محمد، کتاب الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۶، چاپ احمد مبارک بغدادی، کویت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.    
۳۶. ابن‌فَرّاء، ابویعلی، الاحکام السلطانیة، ج۱، ص۲۳-۲۴، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.    
۳۷. قلقشندی، احمد بن علی، مآثرالانافة فی معالم الخلافة، ج۱، ص۴۰، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۸۵.    
۳۸. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.    
۳۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۴۳.
۴۰. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۳۲۵، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۶/ ۱۹۶۵-۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹-۱۴۰۲/ ۱۹۷۹-۱۹۸۲.    
۴۱. واقدی، محمد بن عمر، کتاب‌المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷-۱۱۲۰، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره بی‌تا.    
۴۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۳.    
۴۳. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۷.    
۴۴. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۴.    
۴۵. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۳۵۳-۳۸۲.    
۴۶. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۸-۱۹، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۷. اصفهانی، فضل‌اللّه‌ بن روزبهان، سلوک الملوک، ج۱، ص۸۰، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۲ش.
۴۸. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۲۰، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۹. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۳، ص۴۲۸.    
۵۰. Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۵۸, Cambridge ۱۹۹۷.
۵۱. بلاذری، احمدبن یحیی، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۱۱۵-۱۴۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.    
۵۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۹.    
۵۳. طبری، محب‌الدین، ج۳، ص۴۳۴-۴۴۴، تاریخ طبری (بیروت).    
۵۴. طبری، محب‌الدین، ج۳، ص۵۹۸-۶۱۲، تاریخ طبری (بیروت).    
۵۵. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۴۲۷-۴۳۲.    
۵۶. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۴۹۰-۵۰۱.    
۵۷. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۶.    
۵۸. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.    
۵۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۶.    
۶۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۵۰-۶۴.
۶۱. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۶۶-۶۸.
۶۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، ج۲، ص۱۴۵، تاریخ یعقوبی.    
۶۳. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳.    
۶۴. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۴، ص۲۰۹.    
۶۵. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۳.    
۶۶. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.    
۶۷. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۶۴.
۶۸. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۲، ص۵۶۵.    
۶۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳.    
۷۰. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، ج۱، ص۲۴، تاریخ الخلفاء، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.    
۷۱. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، او، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۶، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۲.    
۷۳. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۴، ص۲۲۸-۲۳۰.    
۷۴. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۴، ص۲۳۸.    
۷۵. Philip Kh (ri Hitti، History of the Arabs), p۱۷۸-۱۷۹, London ۱۹۷۷.
۷۶. اصفهانی، فضل‌اللّه‌ بن روزبهان، سلوک الملوک، ج۱، ص۸۱، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۲ش.
۷۷. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۴، چاپ محمود فردوس‌عظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
۷۸. Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۶-۸۷, Cambridge ۱۹۹۷.
۷۹. Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۱, Cambridge ۱۹۹۷.
۸۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۷۶-۷۷.
۸۱. Wilferd Madelung، The succession to Muh (ammad: a study of the early Caliphate), p۸۵, Cambridge ۱۹۹۷.
۸۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۸۷-۹۰.
۸۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۹۳.
۸۴. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۱.    
۸۵. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۸-۱۷۹.    
۸۶. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۲۶، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.
۸۷. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.    
۸۸. ابن‌اثیر، علی‌بن محمد، الکامل فی‌التاریخ، ج۳، ص۲۰۱.    
۸۹. ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت بی‌تا.
۹۰. خریسات، محمد عبدالقادر، «القطائع فی صدرالاسلام: عصر الرسول و الخلفاء الراشدین»، ج۱، ص۸۱-۸۵.
۹۱. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۴۸-۴۹، او، الامامة و السیاسة، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۹۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۹۳. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۵، ص۶۴-۸۵.    
۹۴. William Montgomery Watt، Islamic philosophy and theology, p۳ Edinburgh ۱۹۸۷.
۹۵. عطیه، حامد، «الانحرافات الاربعة: متی و کیف ولماذا اضعنا الطریق؟»، ج۱، ص۹۶-۱۰۰، المنهاج، ش ۱۶، شتاء ۱۴۲۰.
۹۶. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.    
۹۷. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۵، ص۱۵۸.    
۹۸. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۱.
۹۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.    
۱۰۰. طبری، محب‌الدین، تاریخ طبری (بیروت)، ج۵، ص۱۵۸-۱۵۹.    
۱۰۱. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵.    
۱۰۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت)، ج۳، ص۱۸۴.
۱۰۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ‌ابی‌بکر، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۹، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خلفای راشدین»، تاریخ بازیابی ۹۹/۲/۱۵.    






جعبه ابزار