خطه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خِطّه، اصطلاحی کهن به جای محله یا
شهر در دوره اسلامی بکار میرود.
خطّه و نیز خِطّ به معنای زمین، خانه، محله یا هر جایی است که مالکی نداشته باشد و
انسان به قصد محدود کردن و مستولی شدن، بر آن خط کشی و علامتگذاری کند و آنگاه با کسب
اجازه از حاکم وقت، روی آن زمین به خانه سازی و آبادانی بپردازد. در منابع اسلامی، این واژه اصطلاحآ به معنای محدوده معیّن و علامتگذاری شده ای از شهر بوده که به عنوان محله یا منطقه یا قلمروِ برخی افراد و خاندانها یا قبایل متمایز میشده است.
اختطاط یا
تخطیط به مفهوم مشخص کردن حد و مرز خارجی خطه و نه ضرورتآ نقشه های درونی آن است و با
اِقطاع به معنای تیول داری تفاوت دارد.
در اغلب منابع کهن تاریخی، فعل خَطَّ یا اختَطَّ، به معنای خط کشیدن و علامتگذاری کردن
زمین برای سکونت، همراه با فعل بنا کردن و ساختن ذکر شده است.
واژه خطه به مرور زمان و به ویژه در مصر دگرگون شد و گسترش یافت، به نحوی که طی سده های بعدی کلماتی چون خُطّ (جمع آن:
اخطاط)، قَطیعه (جمع آن: قطایع) و حارَه (جمع آن: حارات) جایگزین آن گردیدند و به یک
طایفه یا قبیله یا قشر نیز
اطلاق شدند.
هر خطه شبیه روستایی کوچک و مجموعه ای از کوچه ها، خانه ها، کاخ ها، میدان ها، بازارچه ها، مساجد، مدارس و امثال آن بوده است.
در
تخطیط شهرهای اسلامی، رسم و عادت چنین بود که پس از انتخاب محل،
مسجد جامع در مرکز آن و در مجاورتش دارالاماره و
بیت المال ساخته شود.
خطها با خیابانهای (سِکَک) وسیع و پهناوری از یکدیگر جدا میشدند و در میان هر خطه، میدان وسیعی به نام دَهْناء برای
دفن مردگان و بستن اسبها وجود داشت و منازل (دُور، جمع دار) هر خطه در مجاورت یکدیگر قرار داشتند.
در تقسیم بندی شهرها، بعضآ یک خطه کوچک، در عین حال بخشی از یک خطه بزرگتر هم بود.
بنابر مشهور،
عُتبَة بن غَزوان به فرمان
خلیفه عمر در سال ۱۴ یا ۱۶ یا ۱۷ بصره را
تخطیط کرد و چند تن از همراهانش را مأمور ساخت برای سکونت هر
عشیره (خاندان) خطهای را مشخص کنند.
در هر خطه، مسئولی به نام
عَریف از میان افراد آن عشیره برای سرپرستی و اداره امور خطه خویش برگزیده میشد
. معمولا نام هر خطه از نام عشیره ساکن در خطه یا نام رئیس آن برگرفته میشد. بعضآ نام برخی از این
خطط تا قرن های متمادی باقی میماند
.
به نظر میرسد نخستین خطه های مسلمانان در
اطراف مسجدجامع بصره شکل گرفت و با افزایش جمعیت شهر و سرازیر شدن افراد قبایل و عشایر دیگر به شهر تعداد
خطط آن نیز رو به افزایش نهاد.
در توزیع و تقسیم
خطط که دقیقآ معلوم نیست تا چه حد روابط نَسَبی و قبیلهای در آن تأثیر داشته است،
برخی از عشایر صاحب خطههای کمتری شدند و بعضی نیز بیش از یک خطه تصاحب کردند،
در حالی که برخی از عشایر اصلا در
بصره خطه نداشتند.
ظاهراً
زیاد بن ابیه در دوران
امارت خود بر بصره،
خطط این شهر را دگرگون ساخت و شهر را به دلایل مختلفی، به ویژه دلایل نظامی، به پنج خطه به نامهای تمیم، بکر، اهل العالیه، اَزْد و عبدقیس تقسیم کرد که هرکدام خُمس (جمع آن: اخماس) نامیده میشدند؛ او در هر خمس تعدادی از عشایر و خاندانها را اسکان داد و برای هر کدام از این خطهها سرپرستی به نام رئیس الخُمْس، که دارای اختیارات وسیعی بود، تعیین کرد.
کوفه را
سعدبن ابی وقاص و یارانش
تخطیط و به هفت بخش (سُبع، جمع آن: أسباع) تقسیم کردند و سپس این
خطط میان عشایر مختلف برای سکونت توزیع شد.
ظاهرآ
تخطیط کوفه در عصر خلفای نخستین تغییر نکرد
تا اینکه در دوران امارت زیاد بن ابیه، نظام ارباع به جای اسباع به کار رفت و برای هر رُبع مسئولی تعیین شد که به آنان رؤسای ارباع میگفتند.
این نظام تا اوایل سده چهارم و
انحطاط شأن و منزلت کوفه پابرجا ماند.
مسلمانان همچنین شهرهای
مدائن ،
فسطاط ،
قَیْروان،
بغداد و
قاهره را به شیوه ارباع،
تخطیط و میان عشایر مختلف تقسیم و توزیع کردند و هر خطه به نام آن عشیره مشهور گردید. منصور، دومین خلیفه عباسی، شهر
مدور بغداد را در سال ۱۴۱ یا ۱۴۵
تخطیط و آن را به چهار بخش (ارباع) تقسیم کرد.
مسلمانان پس از تسلط بر
خراسان نیز آن را به پنج خطه (اخماس) تقسیم کردند که عبارت بودند از: تمیم، بکر، ازد،
اهل العالیه و
عبدالقیس .
به جز این چند شهر، داده های تاریخی درباره
تخطیط بسیاری از شهرهای اسلامی محدود و عمومی و بسیار متناقض است.
در
تخطیط و علامتگذاری
خطط، وسایل مختلف به کار میرفت که از آن جمله ریختن خاکستر و بعضاً گذاشتن دانه های پنبه و سوزاندن آن
یا ریختن آهک
بود. ترکیب جمعیتی و قبیلهای هر خطه به مرور زمان و بر اثر جنگها، حوادث طبیعی، رویدادهای سیاسی و توسعه شهر همواره دچار دگرگونی و تغییر بسیار شد و بافت پیشین خود را، مثل بغداد، کاملا از دست داد.
(۱) ابنتغری بردی، النجوم
الزاهرة فی ملوک مصر و
القاهرة،
قاهره ۱۴۲۶ـ۱۴۲۷/ ۲۰۰۵ـ۲۰۰۶.
(۲) ابنحوقل.
(۳) ابندرید، کتابالاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۴) ابندقماق، کتاب الانتصار لواسطة عقدالامصار، بولاق ۱۳۱۰/۱۸۹۳، چاپ افست بیروت، بیتا.
(۵) ابنسعد (بیروت).
(۶) ابنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، چاپ چارلز سی توری، نیوهاون ۱۹۲۲، چاپ افست بغداد ۱۹۶۸.
(۷) ابنعبدالظاهر،
الروضة البهیة الزاهرة فی خطط المُعزیة القاهرة، چاپ ایمن فؤاد سید،
قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۸) ابنعذاری،
البیان المُغرِب
فی اخبار الاندلس و المَغرِب، ج ۱، چاپ ژس کولن و الوی ـ پرووانسال، بیروت ۱۹۸۳.
(۹) ابنمنظور.
(۱۰) احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد، بیتا.
(۱۱) همو، کتاب فتوحالبلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۲) جمیل عبدالقادر اکبر، عمارةالارض
فی الاسلام: مقارنة الشریعة بانظمة العمران الوضعیة، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۳) کاظم جنابی،
تخطیط مدینة الکوفة عن المصادر التاریخیة و الاثریة: خاصة
فی العصر الاموی، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۱۴) خطیب بغدادی.
(۱۵) خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۱۶) شاکر مصطفی، المدن
فی الاسلام حتی العصر العثمانی، کویت ۱۹۸۸.
(۱۷) صالح احمد علی، بغداد مدینةالاسلام: الجانب الغربی، بغداد ۱۹۸۵.
(۱۸) همو، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة
فی البصرة
فی القرن الاول الهجری، بیروت ۱۹۶۹.
(۱۹) همو،
خطط البصرة و منطقتها، بغداد ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۰) خلیلبن ایبک صفدی، نکت الهمیان
فی نکت العُمیان، چاپ احمد زکیبک، مصر ۱۳۲۹/۱۹۱۱.
(۲۱) طاهر مظفر عمید،
تخطیط المدن العربیة الاسلامیة، بغداد ۱۹۸۶.
(۲۲) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۳) عبدالجبار ناجی، دراسات
فی تاریخ المدن العربیة الاسلامیة، بیروت ۲۰۰۱.
(۲۴) عبدالحمید نافع، ذیل
خطط المقریزی، تحقیق خالد عزب و محمد سیدحمدی متولی،
قاهره ۱۴۲۶/۲۰۰۶.
(۲۵) عبدالرحمان زکی،
القاهرة: تاریخها و آثارها (۹۶۹ـ ۱۸۲۵) من جوهر القائد الی الجبرتی المورخ،
قاهره ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۲۶) عماد عبدالسلام رئوف،
خطط بغداد
فی دراسات المؤرخین المحدثین، بغداد ۲۰۰۲.
(۲۷) قلقشندی.
(۲۸) لوئی ماسینیون،
خطط الکوفة و شرح خریطتها، ترجمة تقیمحمد مصعبی، چاپ کامل سلمان جبوری، نجف ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۹) علیبن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة،
قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۳۰) محمد عبدالستار عثمان، المدینة الاسلامیة، کویت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۱) محمدکمال سیدمحمد، اسماء و مسمّیات من تاریخ مصر ـ
القاهرة، بغداد ۱۹۸۶.
(۳۲) احمدبن علی مَقریزی، المواعظ و الاعتبار
فی ذکر
الخطط و الآثار، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن ۱۴۲۲ـ۱۴۲۵/ ۲۰۰۲ـ۲۰۰۴.
(۳۳) یاقوت حموی.
(۳۴) یعقوبی، البلدان.
(۳۵) همو، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خطه»، شماره ۷۱۳۲.