خط تعلیق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نوعی
خط تودرتو و پیچیده، بر گرفته از
خط توقیع و رِقاع است.
تعلیق در لغت به معنای در آویختن چیزی به چیزی است
و اطلاق نام
تعلیق به این
خط ناشی از پیچیدگی در
نگارش حروف و روانی حروف آن است که گویا بر روی کاغذ
معلق اند
برخی محققان برآناند که نَسخِ شیوة ایرانی یا
خط تحریری که تحت تأثیر
خط پهلوی و اوستایی نوشته میشد (پهلوی، زبان و ادبیات) در شکل گیری
خط تعلیق مؤثر بوده است.
در
تعلیق، علاوه بر متصل نوشتن حروف منفصل، گاه چندین کلمه را پیوسته مینویسند. این شیوه را، که به ضرورت تندنویسی ایجاد شده است،
شکستة تعلیق میگویند. نظم و ترتیب و تناسب اجزای حروف و کلمات، که در خطوط دیگر معمول است، در
تعلیق و فروع آن (ترسل و دیوانی) رعایت نمیشود؛ چنانکه کلمات و حروف آن یکنواخت نیست و گاه درشت و گاه ریز نوشته میشود. قطِّ (برشِ) قلمِ
تعلیق هم بین «تحریف» (ارتفاع بیشتر نیش راستِ قلم از نیشِ چپ) و «مستوی» (قلمی که برش آن تَخت و بین صفر تا ده درجه باشد) است (مانند
خط نستعلیق)، و هم «محرّف» (قلمی که زاویة برش آن تُند و در حدود ۳۵ تا ۴۵ درجه باشد) است. حرکات قلم در این
خط نرم و تقریباً «دور» (گردش حروف که در دایره های معکوس و مستقیم مانند «ح» و «ق» و گِردی سَرِ «ف» و «ق» و «و» و مانند آن به وجود میآید) است.
خط تعلیق، در آغاز برای کتابت مراسلات دولتی و تنظیم
احکام حکومتی به کار میرفت و کاتبانِ این
خط ملزم بودند خطوط دیوانی، چپ (وارونه نویسی)، سیاق و طغرایی را هم خوب بنویسند.
این نوع کاربرد و نیز طرز نگارش
تعلیق، آن را به «
خط ترسل» نیز معروف ساخت.
محققان زمینه های پیدایی
خط تعلیق را بین قرن چهارم تا ششم تخمین زده اند
اما کهنترین نمونه های به جا مانده از
تعلیق و
شکستة تعلیق در ایران، سندی
متعلق به قرن هشتم (یرلیغ امیرتالش، ۷۲۶) و سند دیگری
متعلق به سدة نهم
است.
در بارة واضع این
خط اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی، واضعِ آن را
خواجه ابوالعال معرفی کرده اند
و بعضی دیگر، واضعِ آن را حسن بن حسین فارسی (قرن چهارم)، از کاتبان دربار
دیلمیان، دانسته و گفتهاند که وی آن را از خطوط
نسخ و
ثلث و
رقاع استخراج کرد.
معروفترین نظر آن است که خواجه تاج سلیمانی یا سلمانی (متوفی ۸۹۷) واضع این
خط بوده است،
لیکن به دلیل آثار به جا مانده از
خط تعلیق از قرون پیشتر، این مطلب صحیح به نظر نمیرسد و ظاهراً وی نخستین کسی بوده که تلاشهای مؤثری برای شکوفایی و گسترش این
خط کرده است.
پس از وی خواجه عبدالحی منشی استرآبادی (متوفی ۹۰۷)، نویسندة فرمانهای
سلطان ابوسعید گورکان، با قاعده مند کردن
تعلیق، بیشترین سهم را در شکوفایی آن داشت و منشیان آق قوینلو (حک: ح ۸۰۰ ـ ۹۰۸) دنباله رو سنّت وی بودند.
اسناد متعدد به جا مانده از قرن دهم
و تدوین رساله های مربوط به قواعد نگارش
تعلیق در آن قرن،
نشان میدهد که
خط تعلیق در قرن دهم رواج بسیار داشته است. خوش نویسان ایرانی که در اواخر عمر
شاه طهماسب صفوی (متوفی ۹۸۴) به عثمانی مهاجرت کردند،
خط تعلیق را بتدریج در این نواحی و نیز در
مصر رواج دادند. عثمانیان بنا به ذوق و سلیقة خود در آن تصرفاتی کردند؛ در
تعلیق عثمانی نیم دایره های آخر حروفِ مدور، فراختر است.
به گفتة ایرانی،
کاتبان عثمانی شیوة خود را «دیوانی» نامیدند. این شیوه هنوز به دو صورت «خفی» و «جلی» در کشورهای عربی معمول است.
برخی از
تعلیق نویسان معروف عثمانی این اشخاص بوده اند: محمود طوپخانَوی در قرن یازدهم؛ ابراهیم فائق و اسماعیل عاصم و سیدمحمد مجیدی اخرس و محمد اسعد در قرن دوازدهم؛ و مصطفی جودت در قرن چهاردهم
.
خط تعلیق در ایران، زمینه ساز پیدایی
خط نستعلیق و
شکستة نستعلیق شد و با رواج و رونق این دو
خط، کاربرد
تعلیق کم شد.
برخی از معروفترین خوش نویسان
تعلیق در ایران این اشخاص بوده اند:
احمدبن علی شیرازی در قرن هشتم؛ منصوربن محمد بهبهانی در قرن هشتم و نهم؛ سلطانعلی مشهدی و درویش عبداللّه منشی بلخی و نجم الدین مسعود ساوی و شهاب الدین عبداللّه مروارید کرمانی (بیانی کرمانی) در قرن نهم؛ محمد اسفزاری و ابراهیم استرآبادی و خواجه اختیارالدین منشی (اختیار منشی) در قرن نهم و دهم؛ حسنعلی بیگ و خواجه میرک منشی کرمانی در قرن دهم؛ اسکندربیگ منشی در قرن یازدهم؛ محمدکاظم واله اصفهانی و لطفعلی معروف به صدرالافاضل در قرن سیزدهم و چهاردهم.
امروزه معدودی از خوش نویسان ایرانی با شیوة نگارش
تعلیق آشنایی دارند که آنها نیز از سر تنوع بدان میپردازند. برخی از آثاری که در دورة معاصر به این
خط نوشته شده عبارتاند از: آثار
حبیب اللّه فضائلی ، و بیست رباعی کتیبه های آرامگاه
خیام که مرتضی عبدالرسولی در ۱۳۳۹ ش به
خط شکستة تعلیق نگاشته است.
(۱) عبدالمحمد ایرانی ، کتاب پیدایش
خط و خطاطان ، مصر ۱۳۰۶ ش .
(۲) حسین بحرالعلومی ، کارنامة انجمن آثار ملّی ، تهران ۱۳۵۵ ش .
(۳) درویش محمدبن دوست محمد بخاری ، فوائدالخطوط ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی ، تهران : روزنه ، ۱۳۷۳ ش .
(۴) عفیف بهنسی ، معجم مصطلحات الخطّ العربیّ و الخطّاطین ، بیروت ۱۹۹۵.
(۵) حبیب اصفهانی ، تذکرة
خط و خطاطان ، ترجمة رحیم چاوش اکبری ، تهران ۱۳۶۹ ش .
(۶) ابوالفضل ذابح ، «خوشنویسی در جهان اسلام »، فصلنامة هنر ، ش ۸ (بهار ـ تابستان ۱۳۶۴).
(۷) هدایت اللّه سپهر، تذکرة خوشنویسان ، ( تهران : یساولی ، بی تا. ) .
(۸) یعقوب بن حسن سراج شیرازی ، تحفة المحبین : در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن ، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش .
(۹) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۰) عمادالدین شیخ الحکمایی ، «یادداشتی بر کهن ترین سند سازمان اسناد ملی ایران (سند مورخ ۷۲۶)»، گنجینة اسناد ، سال ۱۱، دفتر ۴، ش ۴۴ (زمستان ۱۳۸۰).
(۱۱) آنه ماری شیمل ، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۸ ش .
(۱۲) حبیب اللّه فضائلی ، اطلس
خط ، اصفهان ۱۳۵۰ ش .
(۱۳) جهانگیر قائم مقامی ، اسناد فارسی ، عربی و ترکی در آرشیو ملی پرتغال در بارة هرموز و خلیج فارس ، ج ۱: مسألة هرموز در روابط ایران و پرتغال ، تهران ۱۳۵۴ ش .
(۱۴) قطب الدین محمد قصه خوان ، رسالة
خط و نقاشی ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته .
(۱۵) حمیدرضا قلیچ خانی ، فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی وهنرهای وابسته ، تهران ۱۳۷۳ ش .
(۱۶) محمدیوسف لاهیجی ، کلام الملوک ، در حبیب اصفهانی ، تذکرة
خط و خطاطان ، ترجمة رحیم چاوش اکبری ، تهران ۱۳۶۹ ش .
(۱۷) مجنون رفیقی هروی ،
خط و سواد ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، همان منبع .
(۱۸) محمودبن عثمان ، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة ، به انضمام روایت ملخص آن موسوم به انوارالمرشدیة فی اسرار الصمدیة ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۸ ش .
(۱۹) میرعلی بن میرباقر هروی ، مداد الخطوط ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، همان منبع .
(۲۰) جلال الدین همائی ، تاریخ ادبیات ایران : از قدیمیترین عصر تاریخی تا عصر حاضر ، تهران ۱۳۴۰ ش .
(۲۱) غلامحسین یوسفی ، یادداشتهایی در زمینة فرهنگ و تاریخ ، تهران ۱۳۷۱ ش .
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تعلیق (۱)»، شماره۳۶۴۰.