خشوع در عبادت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خشوع حضور قلب توام با
تواضع و
ادب و
احترام است، مؤمنان در
نماز، تمام توجهشان به
باطن و حقیقت نماز است.
خشوع کم و بیش توأم با
خوف و
خشیت است و حالت انعطافپذیری دل را نشان میدهد و در برابر قساوت است که حالت
سنگدلی و عدم تاثر دل است.
در لغت «
خشوع و خشیت، ترسی است آمیخته با تعظیم.»
و در اصطلاح به حالتی گفته میشود که کسی در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته به طوری که تمام توجهش به وی معطوف گشته و از همه جا بریده باشد.
از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند:
خشوع چیست؟ فرمود: «
فروتنی در نماز و اینکه بنده با تمام قلبش متوجّه
خدا باشد.»
امام خمینی (قدّسسرّه) مینویسد: «یکی از اموری که برای سالک در جمیع عبادات خصوصاً نماز که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیت دارد، لازم است
خشوع است و حقیقت آن عبارت است از خضوع تام ممزوج با
حب یا
خوف.»
غرض اصلی از
عبادت و
اطاعت، پالایش نفس و تطهیر آن از آلودگیهاست و هر عملی که در زمینه صفای عبادت و پاکیزه انجام دادن آن مؤثر باشد مطلوب و مقدّم است و
خشوع از اموری است که در جلای دل و اثر عبادت نقش بسزایی دارد.
پس از بیان اهمیت
خشوع در عبادات، اینک به
خشوع از نظر
قرآن و
روایات میپردازیم.
قرآن مجید یکی از ویژگیهای مؤمنان رستگار را
خشوع در نماز دانسته و فرموده است: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ؛
به تحقیق رستگار شدند مؤمنان، آنان که در نمازشان
خشوع دارند.»
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) به کمیل فرمود: «یا کمیل: لیس الشّان ان تصلّی و تصوم و تتصدّق، الشّان ان تکون الصّلاة فعلت بقلبٍ تقیًّ و عملٍ عندالله مرضیًّ و
خشوعٍ سویًّ»
ای
کمیل! عبادت، تنها نماز خواندن و روزه گرفتن و صدقه دادن نیست. بلکه شان (عبادت) این است که با قلب پاک و عمل مورد پسند خدا و
خشوع راستین انجام پذیرد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اذا کنت فی صلاتک فعلیک
بالخشوع و الاقبال علی صلاتک...؛
وقتی در نماز هستی، بر تو باد به رعایت
خشوع و توجه کامل به نماز....»
وقتی
مؤمن حالت
خشوع پیدا کند، آثارش در بدن و اعضا و جوارحش ظاهر میشود و سراسر وجودش غرق
عشق و شیدایی حق میگردد و جسم جانش در هر عبادتی،
خشوعی هماهنگ با آن خواهد داشت.
قرآن در این باره میفرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ اِلی ذِکْرِ اللَّهِ...»
قرآن را «
متشابه» گفته از آن رو که اجزایش در
اعجاز و
فصاحت و
بلاغت همه به هم شبیه است و دو تا دو تا خواند، از آن رو که بیشتر چیزها که در آن آمده است دو تا دو تاست، چون
امر و
نهی،
نور و
ظلمت،
عام و
خاص،
بهشت و
دوزخ و از این قبیل در مورد «متشابه» و «دو تا دو تا» اقوال دیگری هم آمده است.
خدا بهترین سخن را نازل کرده است. کتابی متشابه و دو تا، دوتا، که از
تلاوت آن تن کسانی که از پروردگارشان میترسند بلرزد. سپس تن و جانشان به یاد خدا آرام میگیرد.
نکته قابل توجه این است که جسم و
جان باید توام با هم در برابر خدا خضوع و
خشوع کند؛ زیرا
خشوع قلب،
خشوع اعضا و جوارح را نیز در پی دارد چنان که حضرت امیر (علیهالسّلام) فرمود: «
لیخشع لله سبحانه قلبک، فمن
خشع قلبه
خشعت جمیع جوارحه؛
باید قلبت برای خدای سبحان
خاشع شود و کسی که قلبش
خاشع شد همه اعضایش
خاشع میشود.»
خشوع جوارح بدون
خشوع قلب، تظاهر به
خشوع و نوعی
نفاق است که به فرموده نبّی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید از آن پرهیز کرد: «ایّاکم و
تخشّع النّفاق و هو ان یری الجسد
خاشعاً و القلب لیس
بخاشعٍ؛
از
خشوع نمایی منافقانه بپرهیزید و آن این است کهاندام
خاشع دیده شوند ولی قلب
خاشع نباشد.»
اولیای الهی در تمام امور زندگی، بهویژه در
عبادت، اسوههای زیبای بشریتاند و به هنگام عبادت، عالیترین نمونه
خشوع را دارا میباشند.
آن مردان بزرگ فقط در مقابل خدا خاضع هستند خداوند به
حضرت موسی و
هارون چنین
وحی فرستاد: «انّما یتزیّن لی اولیائی بالذّلّ و
الخشوع و الخوف؛
دوستان من، خود را با افتادگی و
خشوع و ترس برای من میآرایند.»
در اینجا به ذکر چند نمونه میپردازیم:
رسول خدا (صلّیاللهعلیهواله) وقتی به
نماز میایستاد، از
ترس خدا رنگش میپرید و صدای سوزناکی از او به گوش میرسید.
درباره
خشوع حضرت امیر (علیهالسّلام) چنین آمده است: هنگام نماز و عبادت، لرزه براندامش میافتاد و رنگ رخسارش دگرگون میشد.
و درباره آن حضرت است که در یکی از جنگها تیری به پای مبارکش اصابت کرد که بر اثر شدّت درد به کسی اجازه نمیداد آن تیر را بیرون کشد تا اینکه هنگام نماز آن را از پایش در آوردند، که البته این مرتبه والای
خشوع به معنی
فناء فی الله است و کمتر کسی به آن دست مییابد. امام صادق (علیهالسّلام) از قول پدرش
امام باقر (علیهالسّلام) چنین نقل میکند: «کان علیُّ بن الحسین (علیهماالسّلام) اذا قام فی الصّلاة کانّه ساق شجرهٍ لا یتحرّک منه شیء الّا ما حرّکت الرّیح منه؛
امام سجاد (علیهالسّلام) وقتی به نماز میایستاد همچون ساقه درختی بود و هیچ جزئی از بدن و لباس او حرکت نمیکرد. مگر آن مقداری را که باد به حرکت در میآورد.»
قرآن درباره
زکریّا و عبادت و حالات او میفرماید: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیی وَ اَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ اِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا
خاشِعِینَ؛
پس دعایش را مستجاب کردیم و به او
یحیی را بخشیدیم و همسرش را برایش شایسته گردانیدیم. اینان در کارهای نیک شتاب میکردند و با
بیم و
امید ما را میخواندند و برای ما
خاشع بودند.»
عبادت، هنگامی ارزشمند است که با توجّه کامل و
خشوع انجام پذیرد و گرنه، عبادت سرسری و بدون توجّه، تنها رفع تکلیف است و خاصیتی ندارد.
چنین عبادتی نشان دهنده آن است که صاحبش فاقد ایمان قوی و یقین است. حضرت صادق (علیهالسّلام) فرمود: «لا ایمان الّا بالعمل و لا عمل الّا بالیقین و لا یقین الّا
بالخشوع؛
ایمانی (
ایمان) نیست مگر به عمل و عملی (پذیرفته) نیست مگر به
یقین و یقین وجود ندارد مگر در صورت وجود
خشوع.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: نماز بر چهار بخش بنا شده است: ۱. وضوی شاداب، ۲.
رکوع، ۳.
سجده، ۴.
خشوع.
پرسیدندای رسول خدا
خشوع چیست؟ فرمود: «فروتنی در نماز و اینکه بنده با تمام قلبش متوجه خدا باشد. اگر او رکوع و سجود و بخشهای نماز را کامل به جای آورد، نمازش با درخشندگی به
آسمان بالا رود و درهای آسمان به رویش باز شود. (چنین نمازی نمازگزار را
دعا کند) و گوید: همان گونه که مرا پاس داشتی، خدایت پاس دارد و
فرشتگان نیز گویند، درود خدا بر صاحب این نماز. ولی اگر بخشهای نماز را کامل نکند، نمازش با تیرگی بالا میرود و درهای آسمان به رویش بسته میگردد، چنین نمازی به نمازگزار گوید: خدا تو را ضایع کند چنان که مرا ضایع کردی و خدا آن را به روی صاحبش میکوبد.»
امام خمینی عبادت بهویژه نماز را بالاترین ذکر خداوند و بزرگترین سبب رحمت حقتعالی میداند و تاکید دارد که باید نماز با
خشوع و عشق و اقبال قلبی به جا آورد و از سبک شمردن و برپایی آن در حال بیتوجهی و غفلت پرهیز کرد.
از دیدگاه امام خمینی
خشوع برای سالک الی الله در همه عبادات بهویژه نماز لازم است. ایشان
عبودیت را خضوع و
خشوع کامل همراه با اطاعت میداند و عبادت را نوعی خضوع که مخصوص ذات مقدس اله است که در بالاترین مرتبه وجود قرار دارد. ایشان حقیقت
عبادت را چیزی جز خضوع در برابر خداوند نمیداند که این نوع خضوع، قرین خدا دانستن معبود است.
ازاینرو مطلق خضوع و تواضع و احترام در برابر غیر خدا بدون اعتقاد به خداوندی او، هرچند بهغایت خضوع هم برسد، همچون احترام و
خضوع در برابر بزرگان دین و اولیای الهی، باعث کفر و شرک نمیشود.
امام خمینی حقیقت و سرّ عبادت را خضوع ذاتی و سیر از عالم تاریکی به عالم قرب، رحمت و نور معرفی کرده و معتقد است هر عبادتی ثنای پروردگار به وصفی از اوصاف و اسمی از اسمای اوست و همه عبادات حتی عبادت انسان کامل، دائم تحت حجب اسماء و صفات حقتعالی واقع میشود. ایشان
خشوع را سبب رسیدن قلب به انوار الهی میداند بهخصوص در سجود که اعلی درجه
خشوع و خضوع است. ایشان معتقد است وقتی در قلب حالت خضوع و
خشوع شکل گرفت، حالت نشاطی برای شخص به وجود میآید که موجب قرب بهحق میگردد، هم چنانکه اگر اوامر الهی با
خشوع قلبی انجام شود، موجب قطع تصرفات شیطان میگردد. ازاینرو عبادت و نماز و تکرار آن یکی از اسبابی است که موجب پیدایش ملکه
خشوع و خضوع در عبادت میباشد.
قرآن مجید مؤمنان را در مورد خطر
خاشع نبودن دل هشدار داده، فرموده است: «المیان لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ
تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْاَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛
آیا وقت آن نشده آنان که ایمان آوردهاند. دلهایشان در مقابل ذکر خدا و معارف حقی که نازل کردیم نرم شود؟ و مانند
اهل کتاب که پیش از این میزیستند نباشند. ایشان در اثر مهلت زیاد دچار
قساوت قلب شده، بیشترشان
فاسق شدند.»
علّامه طباطبایی در
تفسیر این
آیه مینویسد: «در این آیه شریفه عتابی است به مؤمنان به خاطر قساوتی که دلهایشان را گرفته و در مقابل
ذکر خدا خاشع نمیشود... خدای تعالی با این کلام خود به این حقیقت اشاره نموده که دلهای مسلمانان مانند دلهای اهل کتاب دچار قساوت شده و قلب قاسی از آنجا که در مقابل حق،
خشوع و تاثیر و انعطاف ندارد، از زیّ عبودیت خارج است و در نتیجه از مناهی الهی متاثر نمیشود و با بیباکی مرتکب
گناه و
فسق میشود.»
بنابراین، بزرگترین مانع ترقی دل، غافل شدن از یاد خدا، دور شدن از مکتب وحی و ارتکاب گناه است که
مؤمن باید به شدّت از آنها پرهیز نماید. همچنین از کارهایی که در ظاهر گناه نیست، ولی قساوت دل میآورد یا انسان را از توجّه به عبادت و حالت
خشوع باز میدارد، خودداری کند. امیر مؤمنان
علی (علیهالسّلام) میفرماید: «لا یعبث الرّجل فی صلاته بلحیته و لا بما یشغله عن صلاته؛
مرد نباید در نمازش با ریش خود و هر چه او را از توجه به نماز باز میدارد بازی کند».
•
سایتاندیشه قم، برگرفته از مقاله «خشوع درعبادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۱۶. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.